مذاکرات دور دوم صلح از زمان آغاز تاکنون هیچگونه پیشرفتی نداشته است. هر دو طرف مذاکرات، بیمیل و سرخوردهاند و نسبت به همدگیر بدبین و بیاعتماد. دور نخست مذاکرات میان طالبان و هیأت افغانستان بیش از ۹۰ روز زمان در بر گرفت، اما برایند آن بسیار ناچیز بود. در این مدت طالبان به هیچ وجه از موقفشان کوتاه نیامدند، آنان نشان دادند که برای رسیدن به مطالبات خود تا چه میزان سازش ناپذیراند.
دور نخست مذاکرات تا حدود محکی بود برای نمایش ظرفیت دو طرف گفتوگوکننده در یافتن راهحل صلحآمیز برای منازعۀ افغانستان. اما بیش از سه ماه چانهزدن با فشار خارجی به نتیجۀ ناچیزی که همانا توافق روی کارشیوۀ مذاکراتی بود، منتهی شد. در این مدت، روشن شد که مطالبات دو طرف تا چه میزان متضاد است. دور دوم مذاکرات با چالش بسیار بزرگی مواجه است، اما شواهد نشان میدهد که امکان توافق میان دو طرف بسیار ضعیف است.
بیش از دو هفته از آغاز دور دوم مذاکرات میگذرد و فرایندی «توحید آجندا» به نتیجهیی نرسیده است. در فرایند توحید آجندا دو طرف مذاکرهکننده باید توافق کنند که چه چیز به عنوان اولویت در میز مذاکرات مطرح شود. طرف طالبان میگوید، تشکیل «نظام اسلامی»، «زعامت» و «شورای اسلامی» باید در صدر آجندا مورد بحث واقع شود و پیشنهاد آتشبس که از سوی هیأت مذاکراتی حکومت مطرح شده، گویا پس از فراهمشدن اهداف آنان قابل اجراست.
هدف طالبان چیزی جز انحلال کامل نظام کنونی نیست تا در پی آن زمینه برای برپایی نظام مورد نظرشان فراهم شود، آنچه که طالبان به عنوان «نظام واقعی اسلامی» یاد میکنند. طالبان در جریان مذاکرات به این نتیجه رسیدند که آنان از طریق مذاکره به اهدافشان نمیرسند و جانب مقابل خواستهای دارد که از نظر طالبان فزونطلبی و مزاحمت در برابر یک «آرمان مقدس» است.
طالبان به این نتیجه رسیدهاند که آنان از راه مذاکرات به اهدافشان نخواهند رسید، بنابرین تلاش دارند به جای مذاکره روی مسائل حیاتی، زمینۀ آزادی زندانیان باقیمانده را از زندانهای حکومت افغانستان فراهم کنند. پیش از روی کارآمدن ادارۀ جو بایدن، طالبان مسألۀ آزادی زندانیان را از طریق کاردار سفارت آمریکا در کابل و زلمی خلیلزاد مطرح کردند.
طالبان تصور میکنند تا سه ماه دیگر، نیروهای خارجی از افغانستان خارج میشوند و آنان فرصت مییابند تا از راه نظامی به اهدافشان در افغانستان دست یابند. به همین دلیل مذاکرات در دوحه پایخت قطر فاقد دورنمای روشن است و طالبان بیشتر از مذاکره روی «اقدام نهایی نظامی» تأکید دارند. شتاب ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان را به این نتیجه رسانده که پیروزی آنان در افغانستان مسلم است.
در صورتی که ایالات متحده تغییراتی در روند صلح وارد کند و طالبان آن را خلاف قرارد دوحه تلقی کنند، میز مذاکره از سوی طالبان ترک خواهد شد.
در تازهترین مورد، هیأت مذاکراتی حکومت افغانستان از «بهانهجویی» طالبان شکایت کرده است. مذاکرهکنندهگان حکومت تشخیص دادهاند که طالبان میلی به مذاکرات ندارند. این دریافت در شرایطیست که جو بایدن جای دونالد ترامپ را اشغال کرده و انتظار میرود این تغییر پروسه صلح را متأثر بسازد. ادارۀ بایدن گفته که عملکرد طالبان و توافقنامۀ آمریکا با طالبان را بررسی خواهد کرد.
تا هنوز سیاست بایدن در مورد صلح افغانستان به درستی روشن نیست. ادارۀ بایدن با حفظ زلمی خلیلزاد طراح پروسۀ صلح افغانستان، به عنوان نمایندۀ ویژۀ وزارت خارجه آمریکا برای صلح از یکسو و از سوی دیگر اعلام این که یک واحد رزمی آمریکا در افغانستان حفظ خواهد شد، پیام متضادی فرستاده است. خلیلزاد در جریان مأموریتش در ادارۀ ترامپ حکومت افغانستان را واداشت که به مطالبات طالبان از جمله آزادی ۵ هزار زندانی و انس حقانی تن دهد. ابقای خلیلزاد در مأموریتش مایۀ دلگرمی طالبان است، اما برنامۀ بایدن برای حفظ یک واحد رزمی در افغانستان فینفسه به معنی نقض توافقنامۀ دوحه تلقی میشود.
در این میان کاری که میتواند رؤیای طالبان را به مخاطره افکند، بهبود روابط واشنگتن با کابل است. ظاهراً حلقۀ قدرت در افغانستان پیام امیدوارکنندهیی از سوی حکومت جدید آمریکا دریافت کرده است. پیش از این ادارۀ ترامپ اجازه راهاندازی عملیات علیه طالبان را به نیروهای امنیتی افغانستان نمیداد، اما اکنون به تازهگی حمدالله محب گفته است که حکومت برای فصل تازۀ جنگ آمادگی دارد.
طالبان نیز پیام مشابه را دارند و بر طبل جنگ میکوبند. بنابراین دشوار به نظر میرسد که پروسۀ دوحه بتواند راه حل سیاسی برای منازعه پیدا کند. به صورت کلی روند صلح افغانستان در هالهیی از ابهام است و نشانۀ پیشرفت دیده نمیشود. حفظ روند دوحه و ترکنکردن میز مذاکره برای دو طرف اهمیت نمادین دارد. اما در صورتی که ایالات متحده تغییراتی در روند صلح وارد کند و طالبان آن را خلاف قرارد دوحه تلقی کنند، میز مذاکره از سوی طالبان ترک خواهد شد.