حدود سه هفته پیش حمدالله محب در ننگرهار سخنرانیِ آتشینی ایراد کرد که در آن به تندی به پاکستان تاخت و تقصیر همۀ مشکلات کشور را به پاکستان نسبت داد. به عقیدۀ محب، پاکستان در تلاش گسترش مرزهای خود، تکرار تاریخ و ایجاد یک حکومت مطیع در افغانستان است. او پاکستان را کشوری خواند که هیچ عزت و افتخاری ندارد و طعنه زد که دو دیپلمات پاکستانی در کوریای جنوبی ۱۱ هزار دالر را دزدیدهاند. به گفتۀ محب، اقوام در پاکستان از حکومت این کشور ناراضاند و شماری به دلیل مطالبۀ حقشان در بندند. محب گفت که برای افغانیت آمادۀ مردن است.
از این بیانات مدتی گذشته اما در پی واکنش وزیر خارجۀ پاکستان و تصمیم این کشور مبنی بر قطع روابط دیپلماتیک با محب، این مرد به قهرمان تبدیل شده است. محب چنان با تحکم و احساسات سخن میگفت که گویی خود نمایندۀ یک حکومت مسئول و اخلاقمدار است. اگر به بیانات محب دقت شود، همه از احساسات قومی این مرد ناشی میشود و به هیچ عنوان بازتاب سیاست خردمندانه نمیتواند باشد.
تردیدی وجود ندارد که پاکستان سیاست مساعدی نسبت به افغانستان ندارد، اما محرک و عامل چنین سیاستی فزونطلبی و سوءنیت حاکمام افغانستان از زمان داوود خان تا کنون نسبت به اراضی این کشور بوده است.
سلاموطندار را در اینستاگرام دنبال کنید
«عزت و افتخاراتی» که محب به آن مباهات میکند به عصر غارتگری در تاریخ برمیگردد و کشورهایی که براساس مفهوم دولت ملت در منطقۀ تشکیل شدهاند، هر کدام از این امتیازات کذایی سهمی دارند. شیرشاه سوری که به ظاهر از افتخارات محب در تاریخ است، فقط با محب پیوند قومی دارد و سوری هرگز بر جغرافیایی به نام افغانستان حکومت نکرده و از لحاظ تاریخی بحث آن به تاریخ هند مرتبط است.
برخلاف ادعای محب و امثال او که افغانستان را کشور افغانی- پشتونی میدانند، نفوس پشتونها در پاکستان به مراتب بیشتر از نفوس پشتونها در افغانستان است و نخستوزیر کنونی پاکستان پشتونی به نام عمران خان است. در حالی که حکومت یک غیرپشتون در افغانستان هرگز تحمل نخواهد شد.
افغانستان با مداخلات عظیم کشورهای منطقه و جهان از جمله پاکستان مواجه است، اما مسبب و عامل این مشکلات، رفتار دولتمردان افغانستان و برخورد قومی با مسائل ملی کشور است. افغانستان از کشورهای جهان بودجۀ ملی را با گدایی به دست میآورد، ولی بخشی از این پول غارت و بخشی دیگر هزینۀ علایق قومی دولتمردان افغانستان در آنسوی مرز دیورند میشوند. اخیراً با پدیدآمدن جنبش تحفظ پشتونهای پاکستان، هزینههای این حرکت در داخل پاکستان و دفترهای بیرون مرزی آن در لندن و واشنگتن از سوی شبکههای وابسته به دولت افغانستان تأمین میشود.
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
بیانات محب، هیچ دردی را درمان نخواهد کرد، برعکس عواقب ناگواری برای مردم افغانستان خواهد داشت. مرگ داکتر نجیب در کابل و به دارآویختن او توسط طالبان و عمال پاکستان تا حدودی نجیب را تطهیر کرد، اما محب برخلاف ادعایش هرگز برای افغانستان نخواهد مُرد، او بلوف میزند و از احساسات قومی پشتونها سوءاستفاده میکند. احتمالاً محب جانشین اشرف غنی خواهد بود و با استفاده از تریبون قومی، زمینۀ رسیدن به تخت شاهنشاهی را تسهیل میکند.
محب در حکومت اشرف غنی، برخلاف قانون صلاحیت کامل نهادهای امنیتی و سیاست خارجی را به عهده دارد. اما زیر ادارۀ او به گونۀ مرتب اراضی، پاسگاهها، روستاها و ولسوالیها به دست طالبان سقوط میکند. سربازان دستهدسته به کام مرگ کشانده میشوند و تجهیزات ارتش را طالبان تصاحب میکنند. اگر محب قهرمان است باید فراصتش را در مدیریت جنگ و سرکوب طالبان نمایش دهد، عربدهکشیدن و استفاده از احساسات قومی به نظر نمیرسد هنر باشد.
سلاموطندار فارسی را در تلگرام دنبال کنید
محب جایگاهش را مدیون تعلق قومی و روابطش با اشرف غنی است ورنه این متخصص کامپیوتر با سلفش حنیف اتمر که سیاستمدار کاردانی است هرگز قابل قیاس نیست. محب نباید ستم قومی و بیعدالتی را بهانه قرار داده، بر دیگران بتازد، اگر او صادق باشد، در قاموس فکری او و خط مش دولتش، ستم قومی و تحمیل هویت بر دیگران از افتخارات است. منابع ملی به گونۀ غیرعادلانه غارت میشود و یک حلقۀ مفسد با سوءاستفاده از نام دموکراسی از مزایای قدرت بهره میبرند. در فساد، ستم قومی و برخورد غیرعادلانه، افغانستان با کدام کشور همسایهاش، قابل قیاس است؟
محب طالبان را مخاطب قرار میدهد که فریب پاکستان را نخورند، اما نیک دیده شود «این افغان فریب خورده» مکمل و توجیهکننده موقعیت محب است. طالب و محب مکمل یکدیگراند، یکی با لشکر جهل آتش به افغانستان میزند و دیگری با تعصب و فساد مردم افغانستان را مجازات میکنند. قهرمانتراشی و توصیف پهلوانپمبهها در تاریخ افغانستان سنت است و هدف آن جزء تصاحب قدرت و سوءاستفاده از احساسات مردم چیز دیگری نیست.