در پی تحولات پسین سیاسی و نظامی در افغانستان و محدودیتهای تحصیلی و اجتماعی بر زنان، شماری از دختران در این کشور به تنهایی اقدام به مهاجرت کرده اند. سلاموطندار در گفتوگو با ۱۸ دختر که به تنهایی مهاجرت کرده اند، دریافته است که این دختران چالشهای روانی، جسمی و اجتماعی را در مسیر مهاجرت تجربه کرده اند.
در این گزارش دلیلهای مهاجرت، شرایط دشوار این مسیر و زندگی در کشورهای مقصد، بررسی شده است. دخترانی که در این گزارش گفتوگو کرده، پس از تحولات پسین سیاسی در افغانستان از آغاز سال ۲۰۲۱ تا کنون اقدام به مهاجرت کرده اند. از این میان، هفت تن برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد/ماستری به پرتگال، هشت تن برای ادامهی زندگی به آلمان، یک تن به ایران و دو تن دیگر به دلیل نبود کار، زندگی ناروشن و نبود زمینهی آموزش به کانادا مهاجرت کرده اند.
دلیلهای مهاجرت دختران از افغانستان
بسیاری از دخترانی که در این گزارش گفتوگو کرده اند، به دلیل نبود فرصتهای تحصیلی، تبعیض اجتماعی و شرایط نامناسب اقتصادی، مجبور به ترک کشور شده اند. آنان در جستوجوی آیندهی بهتر، رویارویی با مشکلات متعدد را به جان خریده اند.
پروانهی ۲۴ساله، باشندهی دایکندی، میگوید که از کودکی میخواست پزشک شود و به زنان روستایی که دسترسی به خدمات درمانی ندارند، همکاری کند؛ اما تحقق آن، او را مجبور کرد تا از خانواده و دوستانش جدا شود و به شهری بزرگ و ناآشنا سفر کند.
پروانه، میافزاید: «خیلی علاقه به درس داشتم، میخواستم ادامه بدهم؛ ولی در کابل نمیشد و بالاخره موفق شدم و بورسیه گرفتم. به من سخت بود که تصمیم بگیرم و افغانستان را ترک کنم؛ آن هم بدون خانواده. اوایل خیلی استرس داشتم که به تنهایی چه کار کنم؛ اگر مشکلی پیش بیاید، به که بگویم؟ خلاصه، با وجودی که میفهمیدم زندگیام تغییر میکند؛ ولی باز هم میترسیدم؛ هر شب، وقتی در اتاقم تنها میشوم، خاطرات خانه و خانواده به یادم میآید و به یاد روزهای ساده و آرامی که در کنار شان داشتم، میافتم.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
چالشهای اقتصادی شهروندان افغانستان، از دیگر دلیلهایی است که پای حتا دختران خانوادهها را به کشورهای بیرونی کشانده است. زهرا مرادی، دختری که به دلیل فشارهای اقتصادی و ممنوعیت کار بر زنان در افغانستان مجبور به مهاجرت به ایران شده است، میگوید: «پدرم مریض بود؛ مادرم هم کار نمیتوانست؛ برادر هم نداشتم؛ یازنهام/شوهر خواهرم در ایران هست، گفت بیایید این جا ایران؛ با من در کارخانه کار کنید؛ حداقل ماه هفت هزار افغانی میشود بر تان. باز من رفتم؛ اگر اقتصاد ما خوب میبود، بیشتر درس میخواندم؛ اما حالا فقط کار میکنم و به افغانستان میفرستم.»
رؤیا برای داشتن آیندهی بهتر، از فکرهایی است که هر یک این دختران در سر داشته و مهاجرت کرده؛ اما چالشهای مسیر مهاجرت از دیگر دشواریهایی است که رسیدن آنان را به این رؤیا دشوارتر کرده است.
چالشهای جسمی و روحی در مسیر مهاجرت
نتیجهی گفتوگوهای سلاموطندار با ۱۸ دختری که به تنهایی به بیرون از کشور سفر کرده اند، نشان میدهد که نداشتن محرم برای یافتن اجازهی بیرونشدن از کشور، تنهایی در مسیر و خطرهای جسمی، برخی از چالشهایی است که این دختران در مسیر مهاجرت با آن روبهرو شده اند.
دیبا، باشندهی کابل که به هدف ساختن آیندهی بهتر و فرار از دشواریهای زندگی به آلمان مهاجرت کرده است، میگوید: «قطعاً هیچ راهی بدون سختی نیست؛ البته زمانی که من خواستم از افغانستان بیرون شوم، من نمیتوانستم بدون محرم بیرون شوم؛ حتا داخل سفارتخانه بدون محرم نمیماندند؛ تمامش چالشهای خودش را داشت. در مسیر رسیدن به پاکستان خیلی ترس داشتم از این که شاید از من بپرسند کجا میروی، کی هستی؟ حتا از این میترسیدم که من یک دختر هستم، هزار و یک تا حرف در ذهنم میآمد و نمیفهمیدم که در کدام مسیر هستیم؛ خلاصه، یک لحظه هم آرامش ذهنی نداشتم.»
سویتا گوهری، باشندهی کاپیسا، نیز که برای ساختن زندگی بهتر به کانادا مهاجرت کرده است، روایت مشابه دارد. «چون تنها بودم، خیلی میترسیدم که مرا برگشت ندهند که چرا بدون محرم آمدهای. خیلی از من بازپرسی کردند و بالاخره موفق شدم از مرز بگذرم.»
عبور از مرز و حتا کشورهای سوم و سرانجام رسیدن به کشور مقصد؛ اما این جا چالشهای این دختران پایان نمییابد، تطابق با فرهنگ و زندگی جدید، از دیگر چالشهایی اند که در اوان روزهای رسیدن به کشور مقصد، گریبان این دختران را گرفته است.
تطابق با زندگی جدید در کشورهای مقصد
از مجموع ۱۸ دختری که در این گزارش با آنها گفتوگو شده است، ۱۷ تن به کشورهای غربی چون پرتگال، آلمان و کانادا مهاجرت کرده اند. آنان، میگویند که با مشکلات یادگیری زبان جدید و وفقدادن خود با فرهنگهای متفاوت روبهرو اند. این چالشها زندگی روزمرهی آنها را زیر تأثیر قرار میدهد.
بنفشه که به فرانسه مهاجر شده است، در بارهی نگرانیها و چالشهایش در آن کشور میگوید: «این جا هم مثل همه جا نان خوردن آماده نیست؛ نبود کار، ادامهی حضور ما در این جا را تهدید میکند. ارادهی قوی، عزم راسخ و تلاش برای رسیدن به اهداف در کشوری که تنها هستیم، میتواند تنها حامی ما باشد.»
کبرا که در ۲۰۲۳ به آلمان مهاجرت کرده است، یادگیری زبان را از مهمترین مشکلاتش میداند. «این زبان [آلمانی] واقعاً سختترین زبانی است که تا کنون با آن روبهرو شدهام. هرچند اکنون بهتر شدهام؛ اما هنوز هم با مشکلاتی مواجه هستم. گاهی وقتها هرچه تلاش میکنم، احساس میکنم هیچ چیز یاد نمیگیرم.»
تنها یادگیری زبان و وفقدادن با فرهنگ جدید از چالشهای این دختران پس از مهاجرت نیست؛ آنان از دلتنگیها و فشارهای روحی شان نیز روایتهایی دارند.
احساس تنهایی و دوری از خانواده
تنهایی و دوری از خانواده، به دختران مهاجر یکی از سختترین چالشها به شمار میآید. آنها از نبود پشتیبانی عاطفی و تنهایی شبها به ویژه دوری از مادر و خانوادهی خود، شکایت دارند.
شکیبا، یکی از این دختران است که مانند دهها دختر دیگر، جستوجوی رؤیایی، او را به سفر دور و دراز کشانده است؛ اما در دل این رؤیا، سایهای از دلتنگی و غم همواره با او همراه است؛ احساسی که هرگز نمیتواند آن را فراموش کند.
شکیبا که دو سال از مهاجرت تحصیلیاش میشود، زندگی به دور از خانواده به ویژه مادرش را، رنجآور میداند و میگوید: «دلم برای مادرم تنگ میشود؛ هر وقت یادم میآید که او چه آرزوهایی داشت و نتوانست به آنها برسد؛ مصممتر میشوم تا راهش را ادامه بدهم؛ اما شبها که تنها میشوم، دلتنگی برای صدای گرم و آغوش مهربانش، قلبم را درد میگیرد.»
این دلتنگیها، بخشی از بهایی است که شکیبا برای دنبالکردن رؤیاهایش و برآوردهکردن آرزوهای ناتمام مادرش، میپردازد. مانند شکیبا، فرشته هم از دردها و دلتنگیهایش چنین میگوید: «وقتی به این جا رسیدم، حس کردم بخشی از خودم را در خانه فراموش کردهام؛ دلتنگیام بیشتر از هر چیزی برمیگردد به نبودن آدمهایی که با آنها بزرگ شدهام؛ صداهای بیروبار کوچههای ما، بوی هوای شهر ما و گرمی خانوادهام که همیشه پشت من بود. این جا تنها هستم، حتا وقتی دوستانم هستند هم حس میکنم چیزی کم است. دلتنگی مثل سایه دنبالم است.»
روانشناسان، باورمند اند که دختران مهاجر میتوانند با ایجاد شبکههای اجتماعی، دریافت دوستان جدید و تطبیق با محیط جدید، از مشکلات روحی و روانی مهاجرت رهایی یابند.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
زهرا میرزایی، روانشناس، میگوید: «دخترانی که تنها مهاجرت کرده اند، باید دنبال راه حل برای گذراندن وقت خود شان و آشناشدن با محیط و با جاهای دیدنی آن کشور باشند و دوستان زیادی پیدا کنند؛ با فامیل شان صحبت کنند تا از این وضعیت بیرون شوند.»
با این همه، آگاهان مهاجرت، نیز میگویند که تنوع فرهنگی و روبهروشدن با فرهنگهای متفاوت، چالشهای بیشماری را میتواند به مهاجران به همراه داشته باشد.
عنایتالله الکوزی، آگاه مهاجرت، میگوید: «سفر و مهاجرت تنهایی، هم میتواند مشکلات روحی و روانی را به دختران ایجاد کند و هم از لحاظ فرهنگی و هم این که افغانستان یک کشور اسلامی است، تنها و بدون فامیل مهاجرتکردن، با ارزشهای فرهنگی ما تطابق ندارد.»
مهاجرت به عنوان یکی از پدیدههای اجتماعی، همیشه با چالشها و مشکلات متعددی همراه بوده است. در سالهای پسین، با وضع محدودیتهای بیشتر بر زنان در افغانستان و محرومشدن آنان از تحصیل و کار، شمار بسیاری از دختران به تنهایی یا با خانواده به کشورهای دیگر مهاجرت کرده اند.
بر بنیاد گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت که در اسد سال روان پخش شد، از ۲۰۲۰ به این سو حدود هشت میلیون شهروند افغانستان کشور شان را ترک کرده و ۸۵ درصد آنها به کشورهای همسایه به ویژه ایران و پاکستان، رفته اند.