گفتوگوی سلاموطندار با ۳۸ زن مطلقه در ۱۲ ولایت، نشان میدهد که در بیشتر موردها، درخواست جدایی از سوی زنان مطرح شده است. از ۳۸ زنی که در این گزارش با آنها گفتوگو شده است، ۳۲ تن میگویند که تصمیم جدایی را خود شان گرفته و روند طلاق را آغاز کرده اند. شماری دیگر هم با انجام عمل طلاق از سوی شوهر یا هم به صورت توافقی، از زندگی مشترک شان جدا شده اند.
فریبای ۲۰ساله از بامیان و حمیدهی ۳۵ساله از لغمان که از همسران شان جدا شده اند، میگویند که پس از سالها زندگی مشترک، از سر ناگزیری درخواست طلاق کرده اند. این زنان، میافزایند که پس از گرفتن تصمیم جدایی، موضوع را با خانواده در میان گذاشته و با همراهی بزرگان و افراد باصلاحیت، طلاق شان صورت گرفته است.
فریبا، میگوید: «زندگی خوب پیش نمیرفت، باز گفتم جدا شوم. ریشسفیدان را جمع کردیم؛ پول خواست از پیش من، باز من مهریهی خود را بخشیدم، طلاق گرفتم. مهریهی من ۵۰ هزار افغانی بود. از این که جدا شدیم، خیلی خوشحال هستم، پشیمان هم نیستم.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
حمیده، نیز میگوید: «چند روز میشود که جدا شدهایم، مشکلات پیش آمد و پس از پنج یا شش سال جدا شدیم، از طریق فامیل و جرگه حل شد. اقدام را خودم کردم، مداخلات همیشه از طرف خانوادهی شان میبود. طلاق از طرف من بود، باز آنها گفتند چون خودت موضوع را پیش آوردی، خودت باید به ما پیسه بدهی؛ چون من پیسه نمیخواستم، فقط میخواستم که آزاد شوم؛ از این موضوع زیاد خسته شده بودم؛ خواهان همان مهر هم نشدم.»
گفتوگوشوندگان در این گزارش، لتوکوب از سوی شوهر، اعتیاد شوهر، خیانت، مداخلهی بیش از اندازهی خانوادهها در زندگی مشترک، ازدواج اجباری، عروسی دوم مرد، کوتاهی در پرداختن نفقه از سوی مرد و احساس بیارزشی در زندگی مشترک را، از دلیلهای جدایی از همسر شان عنوان کرده اند.
نظیفهی ۴۸ساله از کندز که مادر هشت فرزند است و خودش به جدایی از همسرش اقدام کرده است، میگوید که همسرش در تأمین هزینههای زندگی کوتاهی میکرد و سرانجام از سر ناچاری از او جدا شده است. «زندگی ما بسیار به سختی میگذشت؛ اولادهایم پیش خودم است، پیش پدر شان نیست، همراه او زندگی نمیکنند. اگر او نفقهی شان را میداد، پیش او میبودند. دلیل اصلی خط گرفتنم، نفقهندادن بود؛ نفقهی ما را نمیداد؛ جنگ و دعوا میکرد. اولادهایم را هم لتوکوب میکرد؛ خودم هم ناآرام بودم، خطم را گرفتم؛ زیاد به سختی گذشت. به خاطری که شوهرم حاضر نمیشد که خط مرا بدهد.»
بر بنیاد یافتههای این گزارش، در میان عاملهای جدایی زنان از شوهر شان، خشونتهای خانوادگی نقش درشتی داشته است. ناهیدهی ۲۵ساله از تخار که در ۱۵سالگی بدون رضایت خودش، به عقد نکاح مردی درآمده است، میگوید که پس از نُه سال زندگی مشترک و تحمل خشونتهای پیدرپی و رفتارهای تحقیرآمیز شوهرش، به جدایی از او اقدام کرده است.
ناهیده، در بارهی دلیل جداشدنش، میگوید: «از همان روزهای اول زندگیام با فشار، محدودیت و بیتوجهی فامیل خسرانم و بیمهری شوهرم گذشت؛ سالهای اول زندگی مشترک پر از خشونت روانی و گاهی فیزیکی بود؛ همیشه مرا توهین و تحقیر میکردند؛ گپهای زشت میزدند؛ دیدم بیخی خشونت زیاد شد، بعداً تصمیم گرفتم جدا شوم و بالاخره طلاق گرفتم.»
عاملهای خشونتمحور در زندگی مشترک زنان دستبهدست هم داده و فشارهایی را بر آنها وارد کرده که بسیاری را به درخواست طلاق و پایاندادن به زندگی مشترک وا داشته است. با این که شماری از این زنان به دلیل مشکلات در زندگی مشترک، به جداشدن از شوهر شان اقدام کرده اند؛ اما موضوع طلاق همواره مورد قبول جامعه نبوده و مردم نسبت به زنان مطلقه دید خوبی ندارند. افزون بر این، دورشدن از فرزندان و نگاههای سودار جامعه به زنانی که از همسر شان جدا شده اند، فشارهای روانی بسیاری را بر این زنان وارد میکند.
رقیهی ۳۵ساله از لغمان که پس از چهار سال زندگی مشترک و زلیخای ۲۸ساله از غور که پس از یک سال زندگی مشترک، از همسران شان جدا شده اند، میگویند که پس از سپریکردن مشکلات بسیاری در زندگی مشترک شان، اکنون نیز با برخورد نامناسب مردم روبهرو اند و در وضعیت روانی خوبی به سر نمیبرند.
رقیه، میافزاید: «زیاد سختی کشیدم؛ جایی برای زندگی نداشتم؛ هیچ کس با من کمک نکرد. مردم زیاد گپ میزنند، میگویند طلاقی است و شوهرش او را رها کرد. بعضیها هم میگویند بیچاره، زندگیاش تباه شد؛ ولی زندگی سخت است. فقط دعا میکنم که اولادهایم مرا فراموش نکنند.»
زلیخا، نیز میافزاید: «بعد از طلاقگرفتن تنها وضعیت روحی من به خاطر فرزندانم تغییر منفی کرده است. از آیندهی سرنوشت خود چیزی گفته نمیتوانم؛ خدا میداند هر چه به قسمت من باشد.»
در سوی دیگر، روانشناسان، میگویند که زنان پس از جدایی از همسر شان بیشتر با افسردگی، اضطراب و احساس طردشدگی روبهرو میشوند. به گفته آنان، فشارهای روانی و نبود حمایت اجتماعی از زنان، این آسیبها را تشدید میکند.
محمدالله بلوچ، روانشناس، در این باره میگوید: «زنان که طلاق میگیرند، خانوادهها حمایت نمیکنند یا هم کم حمایت میکنند. جامعه هم از زنانی که طلاق شده اند، نفرت پیدا میکند. پس این وضعیت میتواند اختلالاتی چون اختلالات خلقی مثل افسردگی، خلق انفجاری، دوقطبی باعث میشود افکار، رفتار حساس دخترخانمها را دچار آسیب قرار دهند و حتا به افکار خودکشی هم مبتلا شوند. دوم اختلال رفتاری است که رفتارهای این خانم دچار آسیب میشود از جمله پرخاشگری، عصبانیت، بدخلقی و هیجانهای نامطلوب روبهرو شوند.»
شماری از فعالان حقوق زن، نیز با ابراز نگرانی از وضعیت زنان پس از جدایی از همسر شان، خواستار حمایت روانی، اقتصادی و اجتماعی از زنان مطلقه اند. آنها، تأکید دارند که جامعه باید نگاه منفی به زنان جداشده را کنار بگذارد.
حسنا رئوفی، فعال حقوق زن، در این باره میگوید: «اقدامات چندجانبه برای اصلاح جامعه باید صورت گیرد؛ اصلاح نظام آموزشی برای ترویج ارزشهای برابر و احترام به زنان مطلقه که این از سوی خانواده و اجتماع باید باشد. نقشآفرینی رسانهها در روایت مثبت و واقعگرانه از زنان طلاقگرفتهشده، بازنگری در قوانین تبعیضآمیز، ایجاد سیاستهای حمایتی برای توانمندسازی زنان مطلقه، مشارکت فعال رهبران سیاسی، دینی، اجتماعی برای زنان طلاقشده که میتواند فضای عادلانهتر ایجاد کند.»
در همین حال، صبغتالله وثیق، یکی از عالمان دین، میگوید طلاق با این که در اسلام ناپسندیدهترین حلال است؛ اما در صورت بروز مشکلات جدی، امکان جدایی برای مرد و زن وجود دارد. «زشتترین حلال نزد الله سبحان طلاق است. زمانی که بداخلاقی از طرف شوهر رخ میدهد، زن نمیتواند با این شوهر زندگی خود را ادامه بدهد؛ زن یک مقدار پول را به شوهر میپردازد و بعد طلاق میگیرد. اسلام خلع را روا دانسته تا زن در مقابل مال، خود را از مشقت نجات دهد و گرفتار مخالفت با حدود پروردگار و بیاطاعتی از شوهرش نشود، این را جواز دانسته است.»
سلاموطندار برای بررسی روند واقعشدن طلاق در شرایط کنونی، با هشت حقوقدان گفتوگو کرده است که نتایج آن نشان میدهد محاکم به پروندههای طلاق که از سوی زنان صورت میگیرد، کمتر توجه میکند.
ثناءالله ایوبی، حقوقدان، با اشاره به گونههای طلاق، میگوید که روند حقوقی طلاق اکنون با چالشهایی چون تأخیر، فشارهای خانواده و نبود حمایت قانونی همراه است. «به صورت عموم در قانون مدنی افغانستان خانم در موارد ذیل میتواند از محکمه مطالبهی جدایی یا تفریق کند؛ جدایی به سبب عیب یا مرض شوهر، متضررشدن زوجه توسط شوهر، ناتوانی شوهر در تهیهی نفقهی زوجه، غیابت و حبس طولانی. از چالشهایی که به دسترسی آسان زنان به حقوق خود در زمینه تفریق شده است، این است که محاکم از قانون نوشتهی مشخصی پیروی نمیکنند و این سردرگمی در قوانین نیز باعث مشکلات زیاد شده که مردم و در چنین قضایا، خانمها به مشکل برمیخورند.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
با این همه، مسئولان در وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر حکومت سرپرست، میگویند که این وزارت در چهار سال پسین دهها هزار پروندهی خانوادگی را حلوفصل کرده است و برای آگاهیدهی بیشتر در بارهی حقوق زنان، برنامههایی را در سطح شهر و روستاها راهاندازی کرده است.
سیفالاسلام خیبر، سخنگوی وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر، در این باره به سلاموطندار میگوید: «وزارت در چهار سال گذشته به دهها هزار حقوق زنان را ادا کرده است؛ به طور مثال مهر، میراث، ازدواجهای اجباری، مشکلات خانوادگی و همین گونه درخواست طلاق زنان از سوی شوهران که حقوق شرعی شان را ادا نکرده باشند، درخواست طلاق میکنند. این مسائل از طرف وزارت امربالمعروف به محکمهها رجوع و در آن مورد فیصله شده است. تمام تمرکز این وزارت بر کاهش مشکلات خانوادگی است. محتسبین برای آگاهی در مناطق شهری و اطرافی با بزرگان نشست میداشته باشند تا مردم را از حقوق زنان آگاه بسازند.»
گفتنی است که گرفتن طلاق در میان زنان در حالی افزایش یافته که صندوق پشتیبانی از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، در آخرین گزارش خود از افزایش ازدواجهای اجباری در میان کودکان ابراز نگرانی کرده است. این سازمان تخمین میزند که ۲۸ درصد از زنان ۱۵ تا ۴۹ساله در افغانستان پیش از ۱۸سالگی ازدواج کرده اند.






