حق آموزش زنان و دختران، از جمله حقوق بنیادین بشری است که در اسناد متعدد بینالمللی بر اهمیت آن تأکید شده است. همچنان نتیجهی تاریخی نگاه اسلام به برابری زن و مرد در آموزش، با استناد به شواهد قرآنی، روایی و واقعیتهای عینی نشان میدهد که اسلام همواره خواهان ایجاد فرصتهای مناسب آموزشی برای تمامی زنان و دختران بوده است. اما از چهار سال به این سو دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان از این حق محروم شده اند.
شماری از حقوقدانان، حق آموزش را از حقوق بنیادی اولیه و طبیعی زنان میدانند. خاطره یاران، کارشناس مسائل حقوقی، در این باره میگوید: «آموزش نه تنها یک حق بشری است، بل که کلید توانمندسازی زنان، کاهش فقر و تحقق عدالت اجتماعی محسوب میشود. ممانعت از آموزش زنان، نقض صریح حقوق بشر است. بر بنیاد مادهی ۲۶ اعلامیهی جهانی حقوق بشر، آموزش یک حق است برای همه، بدون تبعیض و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان دولتها را مکلف میکند که تبعیض علیه زنان در زمینهی آموزش را رفع کنند.»
آموزش در حالی حق بنیادی برای همه شمرده میشود که منع آموزش دختران در کشور، سبب بیماریهای روحی و روانی، ازدواجهای اجباری و افزایش ناامیدی در میان آنان شده است. بصیرهی ۱۹ساله از کابل، دانشآموزی که پس از صنف دهم دیگر اجازهی رفتن به مکتب را ندارد، میگوید که دوست دارد در آینده حقوقدان شود؛ اما محرومیت او از مکتب مانع پیشرفت فردی و اجتماعیاش شده است.
او، نه تنها آموزش را حق هر دختری میداند؛ بل باورمند است که با پشتیبانی از تحصیل دختران، آنان میتوانند آیندهای روشنی را برای جامعه بسازند. بصیره، میافزاید: «نادیدهگرفتن حق آموزش دختران، مانع بزرگ توسعهی فردی و اجتماعی است. آموزش برای زن فقط حق نیست، بل که نیاز و ضرورت است.»
نازیلای ۱۶ساله از جوزجان که چهار سال میشود از آموزش به دور مانده، گواه ازدواج زیرسن همصنفانش بوده است. او، خواهان بازگشایی دوبارهی مکتبهای دخترانه از سوی حکومت است. نازیلا، میگوید: «من صنف هشتم بودم که دروازههای مکتبها به روی ما دختران افغان بسته شد؛ خیلی ناراحت شدم. آرزوهایی برای خود و وطنم داشتم که میخواستم تحقق ببخشم. حالا دوستانی دارم که در سن کم ازدواج کرده اند. فکر نمیکنم دختران افغان دوباره مثل قبل بتوانند درس بخوانند. آرزوی من این است که دروازههای مکتبها به روی ما باز شوند و من بتوانم در آینده یک داکتر/پزشک خوب شوم و به مردم وطنم خدمت کنم. امیدوارم این درها دوباره باز شوند.»
سارای ۱۸ساله از کابل که محرومیت از مکتب تأثیر مخربی بر روانش گذاشته است، میگوید که ادامهی این وضعیت آیندهاش را در بیسرنوشتی و ناامیدی مطلق فرو برده است. او، از ناامیدیهایش چنین میگوید: «انسان تا زنده است، باید آموزش ببیند. عدم آموزش، تأثیر منفی زیادی بر من گذاشته است. در خانه به بیسرنوشتی دچار شدهام و آیندهام نامعلوم است. تقریباً به افسردگی مبتلا شدهام. تنها نیستم؛ همهی ما که از آموزش باز ماندهایم، معتقدیم آموزش حق ما است که از طرف خدا به ما داده شده است.»

شماری از فعالان حقوق زن، نیز میگویند که آموزشوپرورش از حقوق بنیادی زنان و مردان است و باید زن و مرد به گونهی برابر به آن دسترسی داشته باشند. عالمتاب رسولی، یکی از فعالان حقوق زن، در این باره چنین میگوید: «در قوانین اساسی قبلی افغانستان حق تعلیم و تحصیل برای زنان و دختران افغان به عنوان یک حق بنیای و اساسی به شمار میرفت؛ ولی نظر به شرایط فعلی متأسفانه زنان و دختران در افغانستان از حق تعلیم و تحصیل باز مانده اند و محدودیت برای شان ایجاد شده است.»
شماری از عالمان دین، بر رعایت حق آموزش زنان با درنظرداشت شرایط اسلامی و شرعی تأکید میکنند. قطبالدین مجتهد، عالم دین، در این باره میگوید: «هیچ کس حق ندارد که زمینهی علم، تحصیل، دانایی و خردمندی را برای دیگر انسانها محدود کند و عطا و بخشش الله مربوط یک قشر و گروه خاص نیست، همه میتوانند بهرهمند شوند؛ ولی در عین حال به اندازهای که در اسلام علم مهم است، حیا، عفت، شخصیت و حجاب هم مهم است و این موارد را نیز اسلام تأکید کرده است.»
با این حال، شماری از کارشناسان آموزشوپرورش، به این باور اند که ادامهی محدودیتها بر آموزش دختران، پیامدهای ناگواری بر نظام آموزشی و اقتصادی کشور دارد و ادامهی این وضعیت، فروپاشی خانوادگی و فرهنگی را به همراه خواهد داشت. اسماعیل روشنگر، کارشناس حوزهی آموزشوپرورش و استاد دانشگاه، در این باره میگوید: «اگر بانوان از تحصیل باز بمانند، پیامدهای آن افزایش ازدواجهای زودهنگام، افزایش خشونتهای خانوادگی، کاهش توانایی بانوان و در نتیجه ناتمامماندن نقش زنان در جامعه و اقتصاد است. زنان نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند و نبود مشارکت آنان منجر به فقر بلندمدت و افزایش ناامیدی و افسردگی در میان آنان خواهد شد.»
ذکیالله محمدی، استاد دانشگاه، نیز در این باره میگوید: «وضعیت فعلی تحصیلی برای بانوان بسیار نامناسب و غیرقابل جبران است. آموزش حضوری علاوه بر آموزش علمی، در اخلاق و کردار فرد نیز تأثیر میگذارد و امتحانات آنلاین مانند امتحانات حضوری مؤثر نیستند. همچنین مدارک آموزش آنلاین به اندازهی مدارک حضوری قابل قبول نیستند.»
پس از حاکمیت دوبارهی امارت اسلامی در افغانستان در آگست ۲۰۲۱، دروازههای مکتبهای دخترانهی بالاتر از صنف ششم تا «اطلاع ثانی» بسته شدند و اکنون با گذشت نزدیک به چهار سال، این وضعیت بحرانی همچنان ادامه دارد؛ وضعیتی که بر بنیاد گزارشهای نهادهای بینالمللی، پیامدهای ناگواری بر نظامهای آموزشی و حقوقبشری در کشور گذاشته و سبب بیماریهای روحی و روانی در میان این دانشآموزان شده است.






