بخش دوم و پایانی

داوودخان به کمک نظامیان وابسته به حزب دموکراتیک خلق به قدرت رسیده بود و به همین دلیل برای اعضای این حزب چپ‌گرا در حکومت سهم زیادی داده شد. به نقل از صمد غوث، کمونیست‌ها به سرعت از این فرصت استفاده کرده و در معارف و بخش‌های فرهنگی نفوذ کردند. غوث می‌گوید که افسران نظامی وابسته حزب دموکراتیک خلق «آشکارا لاف می‌زدند که تاج‌بخش و نگهبان تخت هستد و صلاحیت دارند که اعضای خویش را مقام و ترفیع بدهند.» به این ترتیب آنان نفوذشان را در ارتش تقویت بخشیدند. به نقل از کتاب سقوط افغانستان که نویسنده آن صمد غوث از نزدیک با تحولات سیاسی آن زمان آشنا بود، داوود در تشکیلات نظامی و ملکی نفوذ سریع کمونیست‌ها را دریافته بود، اما می‌دانست که به گونۀ فوری نمی‌تواند، آنان را کنار بگذارد.

در سال ۱۹۷۵ داوود، زمانی‌ که از تهران بازگشت، طی بیانیه‌یی در هرات تأکید کرد که مردم افغانستان یک «مفکورۀ وارداتی» را نمی‌پذیرند و جلو آن را می‌گیرند. مراد داوود از مفکورۀ وارداتی، گسترش کمونیسم در افغانستان بود و چنین موقف‌گیری پس از بازگشت از ایران، به معنی تلاش در کاهش نقش شوروی در افغانستان تلقی می‌شد. پس از این تاریخ، داوود روند حذف وفاداران حزب دموکراتیک خلق را آغاز کرد و کابینۀ حکومت داوود تا سال ۱۹۷۷ از وجود افرادی که کمونیست خوانده می‌شدند، پاک شد.

در ارتش نیز داوود اقداماتی را برای کاهش نقش افسران که در شوروی تحصیل کرده بودند، انجام داد و آنان را به قطعات دور فرستاد و کوشش کرد این افسران پراکنده شوند. گام دیگر این بود که شماری از افسران پایین‌رتبه را به هدف فراگیری آموزش‌های فنی استفاده از تجهیزات روسی به کشورهای هند و مصر فرستاد و نقش مشاوران روسی نیز در ارتش کاسته شد. در پاک‌کاری عناصر وابسته به حزب دموکراتیک خلق در نهاد امنیت دولتی نیز اقداماتی صورت گرفت، اما این اقدامات هیچ‌کدام نتوانست داوود را نجات دهد.

سلام‌وطندار فارسی را در توییتر دنبال کنید

فرجام داوود

در سال ۱۹۷۷ و در پی تشدید فشارهای حکومت داوودخان بر فعلان حزب دموکراتیک خلق، شاخۀ خلق و پرچم حزب با هم متحد شدند. غوث می‌نویسد که این اتحاد با فشار مستقیم شوروی و حسن نیت احزاب کمونیست عراق و هند به وجود آمد. به روایت منابع تاریخی، اتحاد حزب دموکراتیک خلق زادۀ مصلحت و سیاست شوروی بود که مخالفت در برابر آن، مخالفت با سیاست‌های شوروی تلقی می‌شد. ظاهر طنین در کتاب خود سرنوشت فردی از اعضای حزب دموکراتیک خلق که مخالف این اتحاد بوده را نقل کرده که زندانی و تجرید شده است.

اتحاد حزب دموکراتیک خلق و تلاش‌های داوودخان برای کاهش نقش شوروی در افغانستان همه نشان می‌داد که طوفانی در صحنۀ سیاست افغانستان اتفاق خواهد افتاد. یک حادثه در کابل همانند جرقه‌یی در خرمن، طوفانی را که همه انتظار می‌کشیدند در پی آورد؛ قتل میراکبر خیبر تئوریسین وابسته به جناح پرچم در حزب دموکراتیک خلق که بیشتر طرفدار تعامل با داوود بود تا براندازی او.

خیبر در ۱۷ اپریل در سال ۱۹۷۸ در کابل ترور شد و در مورد عامل مرگ او تاکنون نظریه‌های مختلف مطرح شده است. گروهی به این نظراند که خیبر توسط عمال وابسته به حکومت داوود به قتل رسیده، گروه دیگری حزب اسلامی گلبدین حکمتیار را عامل این قتل معرفی می‌کند، عده‌یی هم حفیظ‌الله امین و عده‌یی دیگر سازمان امنیت شوری یا کی‌جی‌بی را مسئول مرگ خیبر می‌دانند. این معما تاکنون روشن نشده، اما در آن زمان حزب دموکراتیک خلق تقصیر را بر گردن رژیم داوودخان افکند.

در مراسم تشییع خیبر حزب دموکراتیک خلق نمایش قدرت برگزار کرد و پیکر میراکبر خیبر با حضور هزاران عضو دموکراتیک خلق به گورستان شهدای صالحین منتقل شد. در جریان انتقال پیکر این مرد، اعضای حزب دموکراتیک خلق در برابر سفارت آمریکا در کابل شعارهای ضدآمریکایی سردادند. رهبران حزب دموکراتیک خلق به استثنای حفیظ‌الله امین در جنازۀ خیبر طی سخنرانی‌های آتشین اعلام کردند که انتقام خون او را خواهند گرفت و به این ترتیب آشکارا داوود و رژیم او را مسئول قتل خیبر قلمداد کردند.

در مراسم تشییع خیبر حزب دموکراتیک خلق نمایش قدرت برگزار کرد و پیکر میراکبر خیبر با حضور هزاران عضو دموکراتیک خلق به گورستان شهدای صالحین منتقل شد. در جریان انتقال پیکر این مرد، اعضای حزب دموکراتیک خلق در برابر سفارت آمریکا در کابل شعارهای ضدآمریکایی سردادند. رهبران حزب دموکراتیک خلق به استثنای حفیظ‌الله امین در جنازۀ خیبر طی سخنرانی‌های آتشین اعلام کردند که انتقام خون او را خواهند گرفت و به این ترتیب آشکارا داوود و رژیم او را مسئول قتل خیبر قلمداد کردند.

اظهارات و رژۀ اعضای حزب دموکراتیک خلق، داوود را بیشتر نگران ساخت و او را برانگیخت تا به بازداشت رهبران حزب دموکراتیک خلق اقدام کند. بسیاری از رهبران حزب دموکراتیک خلق به شمول نورمحمد ترکی و ببرک کارمل تا ۲۵ اپریل سال ۱۹۷۸ میلادی زندانی شدند و شماری در خانه‌های‌شان تحت نظر قرار گرفتند. در این میان رژیم داوودخان اشتباهی مرتکب شد و در بازاداشت حفیظ‌الله امین کوتاهی کرد.

ظاهر دلیل تأخیر در بازداشت حفیظ‌الله امین قهرمان کودتا این بود که او در روز جنازۀ خیبر از اظهارنظر علیه‌ رژیم داوودخان خودداری کرده بود و به این ترتیب از سوی رژیم برای مدت کوتاهی مورد پیگرد قرار نگرفت. اما در حقیقت حفیظ‌الله به صورت عملی مشغول سازمان‌دهی کودتا بود. حکومت ناوقت و در ۲۶ اپریل یک روز پس از بازداشت رهبران حزب دموکراتیک خلق متوجه تحرکات حفیظ‌الله امین شد و بلافصله امین در خانه زیر نظر قرار گرفت. امین در اقدام فوری نقشۀ کودتا را توسط پسر خود عبدالرحمان به سیدمحمد گلاب‌زوی رساند. نبی عظیمی که خود در این کودتا مشارکت داشته، در کتاب اردو و سیاست در سه دهۀ اخیر به نقل از گلاب‌زوی می‌نویسد که پلان مفصل کودتا در ۲۶ اپریل تا ۱۱ ظهر به اعضای حزب دموکراتیک خلق در ارتش رسیده بود و همه از وظایف‌شان واقف بودند.



تلاش‌های حزب دموکراتیک خلق برای راه‌اندازی کودتا از نظر رژیم داوودخان و حیدر رسول وزیر دفاع او کاملاً پوشیده مانده بود. به نقل از کتاب اردو و سیاست در این هنگامه حیدر رسول به ارتش دستور می‌دهد که به استقبال بازداشت رهبران حزب دموکراتیک خلق، مشغول جشن و پایکوبی شوند و خود با نقض فرمان آماده باش ارتش با خیال آسوده به خواب می‌رود. یک روز پیش از کودتا به وزیر دفاع خبر می‌رسد که حفیظ‌الله امین مشغول فعالیت‌های تخریبی است، اما او این خبر را جدی نمی‌گیرد. نبی عظیمی می‌نویسد که وزیر دفاع رژیم داوود در ارتش به لقب «گنگس» معروف بود و از انجام مسئولیت‌هایی که می‌‍توانست جلو کودتا را بگیرد، کاملاً غافل ماند.

کودتا به رهبری محمداسلم وطنجار از نیروهای زرهی و عبدالقادر از نیروهای هوایی در صبح ۲۷ اپریل سال ۱۹۷۸ مطابق ۷ ثور ۱۳۵۷ آغاز شد. زره‌پوش‌ها به فرمان اسلم وطنجار به سمت شهر مارش کردند، عبدالقادر برای مدت کوتاهی در مقر فرماندهی‌اش بازداشت شد، اما فرار کرد و با چرخ‌بال خود را به فرودگاه بگرام رساند. با رسیدن عبدالقادر به فرودگاه بگرام برتری هوایی با کودتاکننده‌گان بود.

سلام‌وطندار فارسی را در فیس‌بوک دنبال کنید

در آن روز نرمک نرمک باران ملایم در کابل می‌بارید و طوفان به سرعت به سوی کاخ داوود پیش می‌رفت، اما او در بی‌خبری کامل جلسه کابینه را در ارگ رهبری می‌کرد تا در مورد سرنوشت رهبران حزب دموکراتیک خلق تصمیم بگیرد. حوالی چاشت روز وطنجار دستور شلیک را صادر کرد و با شنیدن صدای گلولۀ زره‌پوش (تانک) داوود جلسۀ کابینه را متوقف کرد و دستور داد که اعضای خانواده‌اش از شهر به قصر منتقل شوند و با لحن سرد به وزیرانی که در جلسۀ کابینه حضور داشتند، گفت «چارۀ خود را بکنید!»

تلاش‌های داوود برای برقراری ارتباط با گروه‌های وفداراش در ارتش بی‌نتیجه ماند و از جانب دیگر پس از ظهر همان روز حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر، بم‌باران نیروهای هوایی بر ارگ ریاست جمهوری شدت گرفت و مقاومت محافظان ارگ در برابر یورش کودتاکننده‌گان، قابل توجه بود و حتا شماری از زره‌پوش‌ها نیز در اثر شلیک گارد ریاست جمهوری حریق شدند. شماری از افسران پرچمی که در ترکیب محافظان ارگ حضور داشتند، تصور می‌کردند که کودتا از سوی اخوانی‌ها رهبری می‌شود، به همین دلیل سرسختانه از ارگ دفاع می‌کردند.

تا شام ۲۷ اپریل تمام تأسیسات کلیدی را کودتاچیان تصرف کرده بودند و مقاومت در ارگ همچنان جریان داشت، اقداماتی را که در بیرون ارگ حیدر رسول وزیر دفاع انجام داد، هیچ‌کدام به ثمر نرسید. ساعت پنج عصر کودتاچیان پس از تصرف رادیو کابل، پایان کار رژیم داوود را اعلام کردند. مقاومت گارد ریاست جمهوری با آگاهی افسران پرچمی از واقعیت کودتا توسط حزب دموکراتیک خلق درهم شکسته شد و کودتاچیان وارد ارگ شدند.

دستور بازداشت داوود را امام‌الدین، افسر قطعۀ کومانده به دست داشت، امام‌الدین به محض مواجهه با داوود، گفت که نظر به دستور کمیته مرکزی حزب دموکراتیک «تسلیم شوید!» داوود پاسخ داد «به کمونیست‌ها تسلیم نمی‌شوم!» و در پی آن بالای امام‌الدین آتش گشود. در نتیجۀ گلوله‌باری داوود، بازوی امام‌الدین زخم برداشت و در شلیک متقابل او توانست داوود را همراه با ۱۷ عضو خانواده‌اش از پا درآورد. داوود در ۲۸ اپریل ۱۹۷۸ به تاریخ پیوست و رژیم تازه‌یی جایگزین بقایای سلطنتی شد.

مرتبط با این خبر:

کلیدواژه‌ها: // //

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: