چکیده‌ی اجرایی

این نظرسنجی که با مشارکت ۱۰۲۰ کشاورز از ۳۰ ولایت افغانستان انجام شده است، تصویری دقیق و هشداردهنده از تأثیرات گسترده‌ی خشک‌سالی بر معیشت، امنیت غذایی و پایداری اجتماعی در جوامع روستایی کشور ارائه می‌دهد. یافته‌های این نظرسنجی نشان می‌دهد که خشک‌سالی تنها یک چالش اقلیمی نیست، بل بحرانی چندلایه با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است که حیات کشاورزی کشور را تهدید می‌کند.

یافته‌های کلیدی

  1. بیش از ۸۰ درصد کشاورزان تأثیر مستقیم خشک‌سالی را گزارش داده‌ اند.
  2. ۹۰ درصد از شدت تأثیرات ابراز نگرانی کرده‌ اند.
  3. ۹۱ درصد کشت‌زارها با کاهش حاصلات یا خشکی کامل روبه‌رو شده ‌اند.
  4. بیش از ۷۰ درصد خانواده‌ها با افت شدید درآمد روبه‌رو شده ‌اند.
  5. ۷۰ درصد منابع آبی کاهش یافته یا خشک شده‌ اند.

هدف‌های نظرسنجی

هدف کلی: ارزیابی جامع تأثیرات خشک‌سالی بر کشاورزان افغانستان و شناسایی راهکارهای مقابله.

هدف‌های اختصاصی:

  1. سنجش میزان تأثیرپذیری کشاورزان از خشک‌سالی؛
  2. شناسایی ولایت‌ها و مناطق بحرانی؛
  3. ارزیابی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی؛
  4. بررسی اقدامات انطباقی کشاورزان؛
  5. ارائه‌ی توصیه‌های سیاستی؛

روش‌شناسی تحقیق

جامعه‌ی آماری: تمامی کشاورزان فعال در ۳۰ ولایت افغانستان

روش نمونه‌گیری: خوشه‌ای – طبقه‌ای چندمرحله‌ای

  • مرحله‌ی نخست: انتخاب ولایت‌ها بر اساس اهمیت کشاورزی
  • مرحله‌ی دوم: انتخاب ولسوالی‌های نمونه در هر ولایت
  • مرحله‌ی سوم: انتخاب تصادفی کشاورزان در هر خوشه

حجم نمونه

  • نمونه‌ی تحقق‌یافته: 1020 کشاورز

ابزار گردآوری داده

پرسش‌نامه‌ی ساختاریافته شامل:

  • ویژگی‌های دموگرافیک (پنج پرسش)
  • تأثیرات خشک‌سالی (هشت پرسش)
  • پیامدهای اقتصادی (شش پرسش)
  • اقدامات انطباقی (هفت پرسش)
  • دست‌رسی به حمایت‌ها (چهار پرسش)

دوره‌ی زمانی پژوهش: اپریل تا آگست ۲۰۲۵

زمان انتشار: اسد ۱۴۰۴

تعریف خشک‌سالی: کاهش چشم‌گیر بارندگی، خشکی منابع آب سطحی و کاهش سطح آب‌های زیرزمینی که منجر به کاهش قابل توجه تولیدات کشاورزی شده باشد.

محدودیت‌های مطالعه

  1. دست‌رسی محدود به برخی مناطق دورافتاده به دلیل جغرافیای پیچیده و محدودیت زمانی؛
  2. دست‌رسی‌نداشتن به داده‌های تاریخی جامع؛
  3. محدودیت منابع برای پوشش کامل همه ولسوالی‌ها؛
  4. نبود داده‌های دقیق اقلیمی برای تمام مناطق؛

چکیده‌ی جامع نظرسنجی خشک‌سالی در افغانستان

خلاصه‌ی اجرایی

این نظرسنجی که با مشارکت ۱۰۲۰ کشاورز از ۳۰ ولایت افغانستان انجام شده است، تصویری دقیق و هشداردهنده از تأثیرات گسترده‌ی خشک‌سالی بر معیشت، امنیت غذایی و پایداری اجتماعی در جوامع روستایی کشور ارائه می‌دهد. یافته‌های این نظرسنجی نشان می‌دهد که خشک‌سالی تنها یک چالش اقلیمی نیست، بل بحرانی چندلایه با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است که حیات کشاورزی کشور را تهدید می‌کند.

یافته‌های کلیدی

بیش از ۸۰ درصد کشاورزان تأثیر مستقیم خشک‌سالی را گزارش داده و ۹۰ درصد از شدت آن ابراز نگرانی کرده‌ اند. محصول اصلی کشور، گندم، بیش‌ترین آسیب را دیده و ۹۱ درصد کشت‌زارها با کاهش حاصلات یا خشکی کامل روبه‌رو شده‌ اند.

پیامدهای اقتصادی این بحران عمیق است؛ بیش از نیمی از خانواده‌ها با افت شدید درآمد و نزدیک به یک‌چهارم با قطع کامل درآمد روبه‌رو شده ‌اند. بحران کم‌آبی نیز ابعاد جدیدی یافته است؛ ۷۰ درصد منابع آبی کاهش یافته یا خشک شده و زمین‌های آبی بیش‌ترین آسیب‌پذیری را داشته ‌اند.

بررسی ولایت‌ها نشان می‌دهد که بادغیس، لوگر و کندز در وضعیت فوق بحرانی قرار دارند؛ فاریاب و میدان‌وردک در سطح شدید و بدخشان در میان ولایت‌های کم‌تر آسیب‌دیده است. از نظر جغرافیایی، ولایت‌های مرکزی با مهاجرت بالا و خشکی زمین، ولایت‌های شمالی با افت تولید و ولایت‌های شرقی با واکنش‌های محدود روبه‌رو اند.

در پاسخ به این بحران، تنها بخشی از کشاورزان اقداماتی مانند حفر چاه و تغییر نوع محصول را اجرا کرده ‌اند. کابل، در صدر اقدامات مثبت قرار دارد؛ اما تخار بیش‌ترین نرخ عدم اقدام را دارد. نیمی از کشاورزان هیچ گونه کمکی دریافت نکرده و نزدیک به نیم دیگر نیز آموزش‌های لازم را ندیده ‌اند.

این نظرسنجی بر ضرورت اقدامات فوری و جامع در بخش‌های زیرساختی، حمایتی، آموزشی و انطباقی تأکید می‌کند. بدون برنامه‌ریزی مؤثر، خشک‌سالی به بحرانی غیرقابل کنترل در زراعت و امنیت غذایی افغانستان تبدیل خواهد شد.

تصویر کلی خشک‌سالی در افغانستان

فشرده‌ی گزارش

خشک‌سالی در سال‌های پسین به عنوان یکی از جدی‌ترین بحران‌های اقلیمی افغانستان، آثار عمیقی بر زندگی کشاورزان برجای گذاشته است. یافته‌های این نظرسنجی که با مشارکت ۱۰۲۰ کشاورز از ۳۰ ولایت کشور انجام شده، تصویری دقیق و نگران‌کننده از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی این پدیده ترسیم می‌کند.

اکثریت مطلق پاسخ‌دهندگان مرد بوده ‌اند؛ اما حضور ۱۹ درصد زنان نیز نشان می‌دهد که زنان، هرچند در اقلیت، نقش فعالی در کشاورزی ایفا می‌کنند. سهم بزرگ‌ترین گروه سنی یعنی جوانان ۲۰ تا ۲۵ سال، نشان می‌دهد که کشاورزی در میان قشر جوان کشور رایج است و بقا و آینده‌ی این نسل به طور مستقیم با تحولات اقلیمی گره خورده است.

بیش از ۸۰ درصد کشاورزان به طور مستقیم تأثیرات منفی خشک‌سالی را بر زمین‌ها و محصولات شان گزارش کرده‌ اند. شدت این تأثیر تا جایی است که نزدیک به ۹۰ درصد آنان گفته ‌اند محصولات‌ شان به ‌شدت آسیب دیده یا کاهش یافته است. در این میان، گندم به عنوان غذای اصلی خانواده‌های افغان، با آسیب ۵۵.۵ درصدی، بیش‌ترین خسارت را متحمل شده است؛ موضوعی که پیامدهای امنیت غذایی گسترده‌ای در پی دارد.

ابعاد اقتصادی بحران نیز بسیار چشم‌گیر است. کاهش شدید یا قطع کامل درآمد در بیش از ۷۰ درصد خانواده‌ها، نشان از افزایش فقر ساختاری و شکنندگی معیشت کشاورزان دارد. این وضعیت در کنار ازدست‌دادن مواشی یا مهاجرت اجباری، تصویر کاملی از فرسایش تدریجی ظرفیت‌های اقتصادی و انسانی روستاهای کشور ارائه می‌دهد.

در بخش زیربناهای زراعتی، بیش‌تر کشاورزان به منابع آبی سطحی وابسته‌ اند؛ اما حدود ۷۰ درصد گفته ‌اند که منابع آب آنان یا کاهش یافته یا به کلی خشک شده است. وابستگی بالا به منابع غیرپایدار و کاهش شدید دست‌رسی به آب، آینده‌ی کشاورزی را بیش از پیش تهدید می‌کند.

در پاسخ به این بحران، تنها بخشی از کشاورزان توانسته ‌اند تدابیر عملی از جمله حفر چاه، تغییر محصول یا تغییر شغل اتخاذ کنند. یک‌سوم کشاورزان هیچ اقدامی نکرده ‌اند که نشانه‌ای از فقر، ناامیدی یا نبود حمایت‌های نهادی است.

این احساس رهاشدگی با یافته‌هایی تقویت می‌شود که نشان می‌دهد کم‌تر از ۷ درصد پاسخ‌دهندگان از کمک‌های مؤثر برخوردار شده؛ در حالی که نیمی از آن‌ها هیچ کمکی دریافت نکرده و باقی، تنها وعده‌های بی‌سرانجام شنیده ‌اند. چنین شرایطی شکاف بزرگی میان نیازهای عاجل مردم و پاسخ‌گویی دولت و نهادهای بین‌المللی ترسیم می‌کند.

افزون بر این، سطح آگاهی پایین کشاورزان در زمینه‌ی مدیریت بحران خشک‌سالی، مانعی دیگر برای کاهش خسارات است. نزدیک به نیمی از کشاورزان هیچ آموزشی در این زمینه ندیده ‌اند. این وضعیت ضرورت طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی و حمایتی گسترده را برجسته می‌کند.

در نهایت، پاسخ‌دهندگان با تأکید بر نیاز به ترکیب راه‌حل‌هایی چون مدرن‌سازی سیستم‌های آبیاری، آموزش و حمایت مالی، بر درک دقیق خود از ابعاد چندلایه‌ی بحران صحه گذاشته ‌اند. یافته‌های این نظرسنجی نشان می‌دهد که رویارویی با خشک‌سالی، نیازمند رویکرد جامع، چندبُعدی و مبتنی بر مشارکت مستقیم جوامع محلی است؛ در غیر آن، فقر، بی‌ثباتی اجتماعی و مهاجرت‌های داخلی، ابعاد گسترده‌تری خواهد یافت.

گزارش کلی

ویژگی‌های دموگرافیک پاسخ‌دهندگان

این نظرسنجی میان ۱۰۲۰ کشاورز از ۳۰ ولایت انجام شده است که از میان ۱۰۲۰ پاسخ‌دهنده، ۸۲۹ تن (۸۱ درصد) مرد و ۱۹۱ تن (۱۹ درصد) زن بودند. این نشان می‌دهد که بیش‌تر کشاورزان شرکت‌کننده مرد هستند.

کشاورزان از ۳۰ ولایت در نظرسنجی شرکت کرده اند. بیش‌ترین آن‌ها از کابل (۱۵۱ تن)، بدخشان (۸۷ تن)، کندز (۷۶ تن)، تخار (۷۳ تن) و بادغیس (۶۹ تن) بودند. کم‌ترین از سرپل، زابل، دایکندی، بغلان و نیمروز، هر کدام کم‌تر از سه تن.

بیش‌ترین پاسخ‌دهندگان میان ۲۰ تا ۲۵ساله بودند (۲۹۸ تن، ۲۹ درصد). سپس گروه‌های ۳۰ تا ۳۵ سال (۲۱۷ تن، ۲۱ درصد)، ۲۵ تا ۳۰ سال (۲۰۷ تن، ۲۰ درصد) و بالای ۳۵ سال (۲۲۳ تن، ۲۲ درصد) قرار دارند. این نشان می‌دهد که کشاورزی در میان جوانان رایج است.

تأثیر خشک‌سالی بر زراعت

بیش از ۸۱ درصد پاسخ‌دهندگان تأیید کرده ‌اند که خشک‌سالی در یکی-دو سال گذشته بر محصولات زراعتی‌ شان تأثیر گذاشته است. تنها کم‌تر از ۱۹ درصد از شرکت‌کنندگان گفته که تأثیری مشاهده نکرده ‌اند.

بیش‌تر از ۹۰ درصد کشاورزان گفته‌ اند که خشک‌سالی به ‌شدت یا تا اندازه‌ی زیادی بر محصولات‌ شان تأثیر گذاشته است. تنها یک درصد گفته که تأثیری احساس نکرده ‌اند.

پیامدهای مستقیم خشک‌سالی

۹۱ درصد اشتراک‌کنندگان از کاهش حاصلات و خشک‌شدن زمین‌های زراعتی شان در اثر خشک‌سالی خبر داده اند و نُه درصد دیگر گفته که در اثر خشک‌سالی مواشی شان را از دست داده یا ناگزیر به مهاجرت از مناطق شان شده اند.

گندم با ۵۵.۵ درصد، بیش‌ترین آسیب را دیده است که نگران‌کننده‌ترین یافته است؛ زیرا گندم ماده‌ی اصلی غذایی در افغانستان است. میوه‌ها و سبزی‌ها نیز به ترتیب در رده‌های بعدی قرار دارند.

خشک‌سالی به شدت بر اقتصاد خانواده‌ها اثر گذاشته است. درآمد ۵۶.۴ درصد به شدت کاهش یافته و درآمد ۱۸.۵ درصد کامل قطع شده است. تنها ۴.۶ درصد گفته که تأثیر چندانی احساس نکرده ‌اند. این داده‌ها، فقر گسترده‌ی ناشی از خشک‌سالی را بازتاب می‌دهد.

نوع زمین و آسیب‌پذیری آن

نزدیک به نیمی از کشاورزان زمین‌های آبی دارند (۴۸.۱ درصد)؛ در حالی ‌که ۳۷.۱ درصد ترکیبی از زمین‌های آبی و للمی دارند. تنها ۱۴.۷ درصد تنها به کشت للمی وابسته ‌اند.

پاسخ‌دهندگان، بیش‌ترین آسیب را در حاصلات زمین‌های آبی (۴۵.۵ درصد) گزارش کرده ‌اند. با این حال، حدود یک‌سوم از آن‌ها (۳۲.۴ درصد) اظهار کرده اند که هر دو نوع زمین شان آسیب دیده است.

منابع و تغییرات آب برای آبیاری

بیش از نیمی از شرکت‌کنندگان (۵۱.۴ درصد) به آب‌های سطحی وابسته ‌اند؛ در حالی که ۲۵.۸ درصد از چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق استفاده می‌کنند. تنها ۱۷ درصد به آب باران اتکا دارند.

نزدیک به ۷۰ درصد گزارش داده ‌اند که منبع آبیاری شان یا به شدت کاهش یافته یا کامل خشک شده است.

واکنش‌ها و اقدامات پاسخ‌دهندگان

۳۷.۵ درصد از پاسخ‌دهندگان به حفر چاه رو آورده ‌اند. یک‌سوم دیگر هیچ تدبیری اتخاذ نکرده ‌اند که احتمالاً ناشی از نداشتن توان مالی یا آگاهی‌نداشتن است. تغییر نوع محصول و تغییر شغل، نیز از جمله واکنش‌های دیگر بوده ‌اند.

نزدیک به نیمی از پاسخ‌دهندگان هیچ کمکی دریافت نکرده‌ اند. ۲۲.۷ درصد از وعده‌های بی‌نتیجه خبر داده و تنها ۶.۴ درصد از کمک‌های مؤثر برخوردار بوده‌ اند. این وضعیت، بیان‌گر شکاف عمیق میان نیازها و پاسخ نهادهای مسئول است.

بیش از ۴۸ درصد گفته‌ اند که هیچ گونه آموزشی در این زمینه ندیده ‌اند. تنها ۷.۳ درصد آموزش دیده‌ اند و حدود ۴۴ درصد تنها به طور نسبی یا از طریق رسانه‌ها آگاهی یافته‌ اند. این موضوع بر ضرورت برنامه‌های آموزشی گسترده تأکید می‌کند.

راهکارهای پیشنهادی برای کاهش اثرهای خشک‌سالی

بیش از نیمی از شرکت‌کنندگان (۵۸ درصد) بر نیاز به اجرای همه راهکارهای پیشنهادی (سیستم‌های آبیاری مدرن، آموزش و حمایت مالی) تأکید کرده‌ اند. این پاسخ، نشان‌دهنده‌ی درک دقیق مردم از ابعاد بحران و ضرورت راه‌حل‌های چندلایه است.

مقایسه‌ی ولایت‌ها؛ شناسایی اولویت‌ها 

در این نظرسنجی ۱۱ ولایت که هر کدام میان ۴۵ تا ۲۰۰ اشتراک‌کننده را داشته و از زون‌های مختلف کشور است، بررسی مقایسه‌ای شده است. این ولایت‌ها شامل بادغیس، لوگر، کندز، فاریاب، میدان‌وردک، بلخ، هرات، کابل، کاپیسا، تخار و بدخشان است. بادغیس با ۹۷ درصد تأثیرپذیری و ۹۹ درصد شدت بالا، بیش‌ترین آسیب را دیده؛ در حالی که بدخشان با ۶۷ درصد تأثیرپذیری، کم‌ترین آسیب را تجربه کرده است.

  • بادغیس به عنوان بحرانی‌ترین ولایت برجسته‌شده؛
  • کابل با بالاترین ظرفیت سازگاری؛
  • تخار با بالاترین نرخ عدم اقدام؛

شدت و گستردگی خشک‌سالی

بر بنیاد یافته‌های نظرسنجی، بادغیس با ۹۷ درصد تأثیرپذیری در صدر ولایت‌های آسیب‌دیده قرار دارد و در وضعیت بحرانی است. لوگر ۹۴.۱۲ درصد و کندز ۹۲ درصد، نیز در رده‌های بعدی قرار داشته و با شدت بالای خشک‌سالی روبه‌رو اند. در مقابل، بدخشان با ۶۷ درصد، کم‌ترین میزان تأثیر را گزارش داده است. به طور کلی، میانگین تأثیرپذیری از خشک‌سالی در این ولایت‌ها ۸۳.۹۹ درصد بوده که نشان‌دهنده‌ی گستردگی بحران در سطح کشور است. فاصله‌ی ۳۰ درصدی میان بالاترین و پایین‌ترین میزان تأثیرپذیری، بر توزیع نامتوازن خشک‌سالی تأکید می‌کند.

در زمینه‌ی شدت تأثیر خشک‌سالی، بیش‌ترین میزان گزارش‌شده مربوط به بادغیس و کابل ۹۹ درصد بوده؛ در حالی که کاپیسا با ۴۵ درصد کم‌ترین میزان شدت را نشان می‌دهد. در هشت ولایت از مجموع ۱۱ ولایت بررسی‌شده، بیش از ۸۵ درصد کشاورزان شدت بالا را گزارش کرده‌ اند؛ نکته‌ای که نشان می‌دهد حتا در مناطقی با تأثیرپذیری نسبی کم‌تر، خشک‌سالی هم‌چنان اثرهای عمیق و جدی برجای گذاشته است.

پیامدهای اقتصادی و کشاورزی

یکی از پیامدهای اصلی خشک‌سالی، کاهش حاصلات زراعتی بوده است. بلخ با ۷۰.۲۱ درصد، بیش‌ترین کاهش را گزارش داده، حتا با این که میزان تأثیرپذیری کلی آن پایین‌تر بوده است. بادغیس، ۶۴ درصد، در رتبه‌ی دوم قرار دارد و لوگر، ۲۰.۹ درصد، کم‌ترین کاهش را نشان داده است. این داده‌ها نشان می‌دهد که کاهش حاصلات تنها به میزان تأثیرپذیری بستگی ندارد و عامل‌های محلی و نوع کشت نقش تعیین‌کننده دارند.

در بخش خشک‌شدن زمین‌های زراعتی، لوگر با ۶۲.۶۹ درصد در صدر قرار دارد. میدان‌وردک ۵۴.۹ درصد و کابل ۵۳.۶ درصد، نیز بیش از نیمی از زمین‌های زراعتی شان خشک شده ‌است. در مقابل، بلخ با ۲۱.۲۸ درصد، کم‌ترین میزان خشکی زمین را گزارش داده است. این داده‌ها نشان می‌دهند که در ولایت‌های مرکزی، خشک‌شدن زمین‌ها معضل اصلی است؛ در حالی که در شمال کشور، کاهش حاصلات چالش غالب به شمار می‌رود.

از سوی دیگر، خشک‌سالی موجب افزایش نرخ مهاجرت در برخی ولایت‌ها شده است. میدان‌وردک ۱۷.۶۵ درصد و لوگر ۱۶.۴۲ درصد، بالاترین نرخ مهاجرت ناشی از خشک‌سالی را دارند. در هرات ۹.۶۸ درصد و کندز ۸ درصد، نیز این پدیده در سطح متوسط گزارش شده است. مهاجرت‌ها عمدتاً در ولایت‌های مرکزی رخ داده که به احتمال زیاد به نزدیکی با مرکزهای شهری و دست‌رسی به امکانات جابه‌جایی مربوط می‌شود.

نوع کشت و آسیب‌پذیری

بررسی گونه‌های زمین‌های کشاورزی، نشان می‌دهد که کابل با ۸۳.۴۶ درصد، بیش‌ترین وابستگی را به زمین‌های آبی دارد. بدخشان تنها ولایت با غالبیت کشت للمی ۳۹ درصد است؛ در حالی که در ولایت‌هایی مانند تخار و فاریاب، الگوی کشت ترکیبی آبی و للمی متعادل دیده می‌شود.

در زمینه‌ی میزان آسیب‌پذیری بر اساس نوع کشت، یافته‌ها نشان می‌دهد که زمین‌های آبی در تمام ولایت‌ها آسیب‌پذیرتر هستند. در کابل، ۸۰.۹۵ درصد زمین‌های آبی آسیب دیده ‌اند. حتا در بدخشان که کشت للمی غالب است، ۵۷ درصد زمین‌ها آسیب دیده ‌اند. این امر نشان‌دهنده‌ی وخامت اوضاع در تمامی گونه‌های کشت است.

منابع آبی و تغییرات

در بخش وابستگی به منابع آبی، ولایت‌های بادغیس و فاریاب بیش‌ترین تکیه را بر آب باران دارند؛ در حالی که تخار و کاپیسا عمدتاً از آب‌های سطحی استفاده می‌کنند. لوگر و هرات، نیز به استفاده از چاه‌های عمیق رو آورده ‌اند.

در زمینه‌ی کاهش منابع آبی، بیش‌ترین کاهش در کندز و بدخشان گزارش شده (بیش از ۸۰ درصد). کابل نیز با ۷۹.۲ درصد در وضعیت نگران‌کننده قرار دارد. تنها لوگر میزان کاهش منابع آبی زیر ۷۵ درصد را گزارش داده است. این آمار نشان می‌دهد که مشکل کاهش منابع آبی، یک چالش سراسری اما با شدت متفاوت است.

اقدامات مقابله و سازگاری

برای مقابله با خشک‌سالی، برخی ولایت‌ها اقداماتی مانند حفر چاه جدید را در پیش گرفته ‌اند. کابل با ۸۴ درصد، بیش‌ترین تلاش را داشته؛ در حالی که بلخ ۵۹.۵۷ درصد و هرات ۵۴.۸۴ درصد، در سطح متوسط و بادغیس ۲۶ درصد، کم‌ترین سطح اقدام را نشان داده ‌اند.

در زمینه‌ی تغییر نوع محصول زراعتی، لوگر۵۶.۹۲ درصد و میدان‌وردک ۵۳.۸۵ درصد، بیش‌ترین میزان تطبیق با شرایط جدید را داشته اند. در مقابل، تخار ۱۹.۳۰ درصد و بادغیس ۱۷ درصد، کم‌ترین میزان تغییر را گزارش داده اند.

نکته‌ی نگران‌کننده در این بخش، نرخ عدم اقدام در برخی ولایت‌ها است. تخار با ۶۱.۴۰ درصد، کاپیسا با ۵۷.۵۰ درصد و بدخشان با ۴۸ درصد، در صدر ولایت‌هایی قرار دارند که هیچ اقدام سازگارانه‌ای انجام نداده اند. این امر ضرورت حمایت فوری از ولایت‌های شرقی کشور را برجسته می‌کند.

نگاه عمیق؛ جزئیات ولایت‌هایی که بیش‌ترین سطح اشتراک را در نظرسنجی دارد.

بادغیس

  1. تأثیر خشک‌سالی: بیش‌تر پاسخ‌دهندگان (۹۷ درصد) تأیید کرده اند که خشک‌سالی بر محصولات‌ شان تأثیر گذاشته است.
  2. نوعیت کشت: ۹۳ درصد از کشاورزان زمین‌های للمی یا ترکیبی از آبی و للمی دارند؛ تنها ۷ درصد زمین شان کامل آبی است.
  3. آسیب حاصلات: ۴۳ درصد گفته اند که هر دو نوع زمین شان آسیب دیده و ۵۰ درصد به طور خاص به زمین‌های للمی اشاره کرده اند.
  4. شدت تأثیر: ۹۹ درصد گفته اند که خشک‌سالی تأثیر «بسیار زیاد یا زیاد» داشته و تنها یک تن تأثیر آن را «کم» دانسته است.
  5. مشکلات ناشی از خشک‌سالی: ۶۴ درصد از کاهش حاصلات شکایت داشته و حدود ۲۸ درصد خشک‌شدن زمین‌ها را گزارش کرده اند.
  6. منبع آبیاری: نیمی از کشاورزان به آب باران وابسته اند و ۳۶ درصد به آب‌های سطحی. چاه‌ها نقش بسیار کم‌تری دارند.
  7. تغییر منبع آبیاری: ۶۴ درصد گفته اند که منابع آب به شدت کاهش یافته و ۲۰ درصد اعلام کرده اند که منابع‌ شان کامل خشک شده است.
  8. اقدامات مقابله با خشک‌سالی: تنها حدود ۲۶ درصد اقدام به حفر چاه کرده اند و ۱۷ درصد نیز نوع محصولات شان را تغییر داده اند.

بدخشان

  1. تأثیر خشک‌سالی: در بدخشان حدود ۶۷ درصد کشاورزان خشک‌سالی را مؤثر دانسته اند؛ اما نسبت به بادغیس درصدی کم‌تری آسیب دیده اند.
  2. نوعیت کشت: ۴۴ درصد کشاورزان هم زمین آبی و هم للمی دارند؛ کشاورزی آبی به تنهایی در حدود ۱۷ درصد است.
  3. آسیب حاصلات: ۵۷ درصد گفته اند که حاصلات للمی آسیب بیش‌تری دیده و ۲۱ درصد هر دو گونه زمین را آسیب‌دیده دانسته اند.
  4. شدت تأثیر: حدود ۵۵ درصد تأثیر را «بسیار زیاد» دانسته؛ اما حدود ۱۰ درصد گفته اند که تأثیر کم داشته یا هیچ تأثیری نداشته است.
  5. مشکلات ناشی از خشک‌سالی: حدود ۵۰ درصد کاهش حاصلات داشته و ۴۲ درصد از خشک‌شدن زمین‌ها گفته اند. مهاجرت نیز گزارش شده است.
  6. منبع آبیاری: آب‌های سطحی و باران، دو منبع اصلی هستند. نقش چاه‌ها با ۸ درصد نسبتاً کم است.
  7. تغییر منبع آبیاری: بیش از ۸۰ درصد گفته اند که منابع آب کاهش یافته یا خشک شده است.
  8. اقدامات مقابله با خشک‌سالی: نزدیک به نیمی از کشاورزان (۴۸ درصد) هیچ تدبیری اتخاذ نکرده اند. ۲۳ درصد چاه جدید حفر کرده و برخی هم شغل یا محصول را تغییر داده اند.

بلخ

۱. تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: 83.۶۴ درصد کشاورزان گفته اند که در یکی-دو سال گذشته خشک‌سالی بر محصولات شان تأثیر گذاشته است؛ در حالی که تنها ۱۶.۳۶ درصد این تأثیر را احساس نکرده اند.

  1. نوعیت کشت زمین‌ها: بیش‌تر زمین‌های زراعتی در بلخ (۶۱.۷۰ درصد) به صورت آبی کشت می‌شوند. تنها ۱۰.۶۴ درصد للمی بوده و ۲۷.۶۶ درصد ترکیبی از هر دو گونه کشت است.
  2. بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: 51.۰۶ درصد از کشاورزان گفته اند که محصولات آبی بیش‌ترین آسیب را دیده اند؛ در حالی که ۲۵.۵۳ درصد گفته که هم آبی و هم للمی آسیب دیده اند.
  3. میزان تأثیر خشک‌سالی: بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان (۵۱.۰۶ درصد) خشک‌سالی را «بسیار زیاد» و ۴۴.۶۸ درصد آن را «تا حدی زیاد» تأثیرگذار دانسته اند.
  4. پیامدهای خشک‌سالی: کاهش حاصلات، اصلی‌ترین مشکل گزارش‌شده (۷۰.۲۱ درصد) بوده؛ در حالی که ۲۱.۲۸ درصد به خشک‌شدن زمین‌ها و ۸.۵۱ درصد به ازدست‌دادن مواشی اشاره کرده اند.
  5. منبع آبیاری زمین‌ها: منبع اصلی آبیاری برای بیش‌تر کشاورزان، آب‌های سطحی (۴۴.۶۸ درصد) و چاه‌های عمیق یا نیمه‌عمیق (۳۶.۱۷ درصد) بوده است.
  6. تغییرات منبع آبیاری در سال‌های پسین: بیش از ۶۱ درصد از کشاورزان گفته اند که منابع آبی آن‌ها به شدت کاهش یافته و ۲۹.۷۹ درصد گفته اند که تا حدی کاهش یافته است.
  7. تدابیر در برابر خشک‌سالی: 59.۵۷ درصد از کشاورزان با حفر چاه جدید تلاش کرده اند با خشک‌سالی مقابله کنند؛ اما ۲۳.۴۰ درصد هیچ تدبیری اتخاذ نکرده اند.

تخار

  1. تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: ۶۰ درصد از کشاورزان تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی خود را تأیید کرده اند؛ در حالی که ۲۷.۴۰ درصد آن را تجربه نکرده اند.
  2. نوعیت کشت زمین‌ها: بیش‌تر کشاورزان در تخار (۵۶.۱۴ درصد) زمین‌هایی دارند که ترکیبی از کشت آبی و للمی است؛ در حالی که تنها ۲۶.۳۲ درصد زمین‌های شان کامل آبی است.
  3. بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: 86 درصد گفته اند که هم حاصلات آبی و هم للمی شان آسیب دیده است؛ در حالی که ۳۳.۹۳ درصد تنها به محصولات للمی اشاره کرده اند.
  4. میزان تأثیر خشک‌سالی: ۵۹ درصد خشک‌سالی را بسیار زیاد و ۴۶.۵۵ درصد آن را تا حدی زیاد دانسته اند. ۸.۶۲ درصد گفته اند که خشک‌سالی هیچ تأثیری نداشته است.
  5. پیامدهای خشک‌سالی: کاهش حاصلات (۵۱.۷۲ درصد) و خشک‌شدن زمین‌ها (۳۶.۲۱ درصد)، مهم‌ترین مشکلات گزارش‌شده بودند. برخی نیز به مهاجرت یا ازدست‌دادن مواشی اشاره کرده اند.
  6. منبع آبیاری زمین‌ها: 18 درصد از کشاورزان تخار از آب‌های سطحی مانند نهر و رودخانه استفاده می‌کنند. تنها ۱.۷۵ درصد از چاه عمیق بهره می‌برند.
  7. تغییرات منبع آبیاری در سال‌های پسین: 86 درصد گفته اند که منابع آبی آن‌ها تا حدی کاهش یافته و ۳۶.۸۴ درصد نیز کاهش شدید را گزارش داده اند. ۱۰.۵۳ درصد گفته اند که منبع شان کامل خشک شده است.
  8. تدابیر در برابر خشک‌سالی: بیش از نیمی از کشاورزان (۶۱.۴۰ درصد) هیچ تدبیری در برابر خشک‌سالی اتخاذ نکرده اند. تنها ۱۹.۳۰ درصد نوع محصولات خود را تغییر داده و ۱۰.۵۳ درصد چاه حفر کرده اند.

فاریاب

۱.     تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: ۹۱.۳۰ درصد از کشاورزان فاریاب، تأیید کرده اند که خشک‌سالی در یکی-دو سال گذشته بر محصولات شان تأثیر گذاشته و تنها ۸.۷۰ درصد آن را تجربه نکرده اند.

۲.     نوعیت کشت زمین‌ها: ۵۴.۳۵ درصد از پاسخ‌دهندگان، زمین‌هایی با ترکیب آبی و للمی دارند. زمین‌های تنها للمی ۲۶.۰۹ درصد و تنها آبی ۱۹.۵۷ درصد را تشکیل می‌دهند.

۳.     بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: ۴۵.۶۵ درصد گفته اند که هر دو گونه زمین آن‌ها آسیب دیده است. حاصلات للمی ۳۴.۷۸ درصد و آبی ۱۹.۵۷ درصد آسیب دیده اند.

۴.     میزان تأثیر خشک‌سالی: خشک‌سالی برای ۴۳.۴۸ درصد کشاورزان فاریاب «بسیار زیاد» و برای ۴۱.۳۰ درصد «تا حدی زیاد» تأثیرگذار بوده است. تنها ۱۵.۲۲ درصد تأثیر آن را کم دانسته اند.

۵.     پیامدهای خشک‌سالی: بیش‌ترین پیامد گزارش‌شده، کاهش حاصلات (۵۴.۳۵ درصد) و پس از آن خشک‌شدن زمین‌های زراعتی (۳۴.۷۸ درصد) بوده است. برخی نیز به مهاجرت یا ازدست‌دادن مواشی اشاره کرده اند.

۶.     منبع آبیاری زمین‌ها: آب باران و آب‌های سطحی، هر کدام منبع اصلی ۳۷.۷۸ درصد از کشاورزان هستند. ۱۷.۷۸ درصد از چاه استفاده می‌کنند و ۶.۶۷ درصد منبع مشخصی ندارند.

۷.     تغییر در منابع آبی: نزدیک به نیمی از کشاورزان (۴۶.۶۷ درصد) کاهش شدید منابع آبی را گزارش کرده اند. ۳۱.۱۱ درصد نیز گفته اند که منابع شان کامل خشک شده است.

۸.     تدابیر در برابر خشک‌سالی: در فاریاب، ۳۵.۵۶ درصد هیچ تدبیری اتخاذ نکرده اند؛ اما ۳۳.۳۳ درصد با حفر چاه و برخی نیز با تغییر نوع شغل یا محصول مقابله کرده اند.

کابل

  1. تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: در کابل، ۸۱.۴۶ درصد از کشاورزان تأثیر خشک‌سالی را تأیید کرده اند؛ در حالی که ۱۸.۵۴ درصد آن را تأثیرگذار ندانسته اند.
  2. نوعیت کشت زمین‌ها: بیش‌تر زمین‌های زراعتی در کابل (۸۳.۴۶ درصد) آبی هستند. زمین‌های للمی بسیار کم (۲.۳۶ درصد) و ترکیبی (۱۴.۱۷ درصد) گزارش شده اند.
  3. بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: بیش‌ترین آسیب مربوط به زمین‌های آبی بوده است (۸۰.۹۵ درصد). تنها ۲.۳۸ درصد از زمین‌های للمی آسیب دیده اند و ۱۶.۶۷ درصد گفته اند که هر دو گونه آسیب دیده اند.
  4. میزان تأثیر خشک‌سالی: خشک‌سالی برای ۷۴.۴۰ درصد بسیار زیاد و برای ۲۴.۸۰ درصد تا حدی زیاد بوده است. تنها ۰.۸۰ درصد تأثیر کم گزارش کرده اند.
  5. پیامدهای خشک‌سالی: کاهش حاصلات (۴۶.۴۰ درصد) و خشک‌شدن زمین‌ها (۵۳.۶۰ درصد)، دو پیامد اصلی خشک‌سالی در کابل بوده است.
  6. منبع آبیاری زمین‌ها: بیش‌تر کشاورزان کابل از آب‌های سطحی (۶۰ درصد) استفاده می‌کنند. ۳۶ درصد از چاه‌ها و تنها چهار درصد از آب باران بهره می‌گیرند.
  7. تغییر در منابع آبی: وضعیت منابع آبی به شدت بحرانی است؛ ۵۰.۴۰ درصد گفته اند که منبع شان کامل خشک شده و ۲۸.۸۰ درصد نیز کاهش شدید را گزارش داده اند.
  8. تدابیر در برابر خشک‌سالی: 84 درصد از کشاورزان کابل با حفر چاه به مقابله با خشک‌سالی پرداخته اند. درصدی کمی اقدام به تغییر شغل یا محصول کرده اند و ۱۰.۴۰ درصد نیز هیچ اقدامی نکرده اند.

لوگر

  1. تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: در لوگر، ۹۴.۱۲ درصد کشاورزان گفته اند که خشک‌سالی بر محصولات شان تأثیر گذاشته و تنها ۵.۸۸ درصد این تأثیر را حس نکرده اند.
  2. نوعیت کشت زمین‌ها: بیش‌تر زمین‌ها (۷۰.۱۵ درصد) آبی هستند. ۲۶.۸۷ درصد ترکیبی از آبی و للمی و تنها ۲.۹۹ درصد للمی می‌باشند.
  3. بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: ۶۰ درصد کشاورزان گفته اند که محصولات آبی بیش‌تر آسیب دیده اند؛ در حالی که ۲۹.۲۳ درصد گفته اند که هر دو نوع محصول آسیب دیده است.
  4. میزان تأثیر خشک‌سالی: در لوگر، ۷۰.۱۵ درصد تأثیر خشک‌سالی را «تا حدی زیاد» و ۲۳.۸۷ درصد تأثیر آن را «بسیار زیاد» دانسته اند. تنها ۲.۹۹ درصد تأثیر را اندک شمرده اند.
  5. پیامدهای خشک‌سالی: خشک‌شدن زمین‌های زراعتی (۶۲.۶۹ درصد) مهم‌ترین پیامد گزارش‌شده بوده است. کاهش حاصلات (۲۰.۹۰ درصد) و مهاجرت یا تغییر محل زندگی (۱۶.۴۲ درصد) نیز گزارش شده اند.
  6. منبع آبیاری زمین‌ها: چاه‌های عمیق یا نیمه‌عمیق، منبع اصلی ۵۴.۲۴ درصد از کشاورزان بوده و ۳۷.۳۱ درصد از آب‌های سطحی استفاده می‌کنند. آب باران تنها برای ۲.۹۹ درصد منبع اصلی بوده است.
  7. تغییر در منابع آبی: ۶۲.۶۹ درصد از کاهش شدید منابع آبی خبر داده و ۱۰.۴۵ درصد گفته که منابع شان کامل خشک شده اند.
  8. تدابیر در برابر خشک‌سالی: بیش‌تر کشاورزان (۵۶.۹۲ درصد) با تغییر نوع محصولات زراعتی مقابله کرده اند. ۲۳.۰۸ درصد شغل زراعتی خود را تغییر داده و ۱۵.۳۸ درصد نیز چاه جدید حفر کرده اند.

هرات

  1. تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: در هرات، ۸۳.۳۳ درصد از کشاورزان تأثیر خشک‌سالی را احساس کرده اند و ۱۶.۶۷ درصد آن را بی‌تأثیر دانسته اند.
  2. نوعیت کشت زمین‌ها: کشت ترکیبی (آبی و للمی) در هرات بیش‌تر است (۴۶.۱۵ درصد)؛ در حالی که زمین‌های آبی ۴۳.۵۵ درصد و للمی تنها ۱۵.۳۸ درصد هستند.
  3. بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: حاصلات آبی (۴۱.۹۴ درصد) بیش‌ترین آسیب را دیده؛ اما ۳۰.۶۵ درصد گفته که هر دو نوع محصول آسیب دیده اند.
  4. میزان تأثیر خشک‌سالی: بیش‌تر پاسخ‌دهندگان (۶۱.۲۹ درصد) تأثیر خشک‌سالی را «تا حدی زیاد» دانسته و ۳۲.۲۶ درصد آن را «بسیار زیاد» ارزیابی کرده اند.
  5. پیامدهای خشک‌سالی: بیش‌ترین مشکل گزارش‌شده، کاهش حاصلات (۵۶.۴۵ درصد) بوده است؛ در حالی که ۳۳.۸۷ درصد خشک‌شدن زمین‌ها و ۹.۶۸ درصد مهاجرت را تجربه کرده اند.
  6. منبع آبیاری زمین‌ها: بیش‌تر کشاورزان (۵۳.۲۳ درصد) از چاه‌های عمیق یا نیمه‌عمیق استفاده می‌کنند. منابع آب‌های سطحی (۳۲.۲۶ درصد) و باران (۱۲.۹۰ درصد) در رتبه‌های بعدی قرار دارند.
  7. تغییر در منابع آبی: ۵۸.۰۶ درصد گفته اند که منابع آبی به شدت کاهش یافته و ۱۴.۵۲ درصد اعلام کرده اند که منابع شان کامل خشک شده است.
  8. تدابیر در برابر خشک‌سالی: در هرات، بیش از نیمی از کشاورزان (۵۴.۸۴ درصد) چاه جدید حفر کرده اند. تنها درصدی کمی شغل یا محصول خود را تغییر داده و ۲۰.۹۷ درصد هیچ تدبیری اتخاذ نکرده اند

میدان‌وردک

  1. تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: ۸۵.۲۵ درصد از کشاورزان گفته اند که خشک‌سالی محصولات شان را زیر تأثیر قرار داده است؛ در حالی که ۱۴.۷۵ درصد چنین تأثیری را تجربه نکرده اند.
  2. نوعیت کشت زمین‌ها: ۶۹.۲۳ درصد از زمین‌ها آبی هستند و ۳۰.۷۷ درصد به صورت ترکیبی کشت می‌شوند. داده‌ای برای زمین‌های للمی به تنهایی ثبت نشده است.
  3. بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: بیش‌ترین آسیب را زمین‌های آبی دیده اند (۷۳.۰۸ درصد). ۲۶.۹۲ درصد نیز گفته اند که هر دو نوع محصول آسیب دیده است.
  4. میزان تأثیر خشک‌سالی: بیش‌تر (۷۴ درصد) گفته اند که تأثیر خشک‌سالی «تا حدی زیاد» بوده است؛ در حالی که تنها ۱۶ درصد آن را «بسیار زیاد» و ۱۰ درصد «کم» توصیف کرده اند.
  5. پیامدهای خشک‌سالی: خشک‌شدن زمین‌های زراعتی مهم‌ترین مشکل گزارش‌شده بوده (۵۴.۹۰ درصد) و پس از آن کاهش حاصلات (۲۸.۴۹ درصد) و مهاجرت یا تغییر محل زندگی (۱۷.۶۵ درصد) قرار دارند.
  6. منبع آبیاری زمین‌ها: ۵۴.۹۰ درصد از کشاورزان از چاه‌های عمیق یا نیمه‌عمیق استفاده می‌کنند و ۴۱.۱۸ درصد از آب‌های سطحی بهره می‌برند. تنها ۱.۹۶ درصد از باران یا بدون منبع مشخص استفاده می‌کنند.
  7. تغییر در منابع آبی: بیش‌تر کشاورزان (۵۷.۶۹ درصد) از کاهش شدید منابع آبی شکایت کرده اند. ۲۸.۸۳ درصد نیز کاهش متوسط و ۱۳.۴۶ درصد خشکی کامل منابع را گزارش داده اند.
  8. تدابیر در برابر خشک‌سالی: بیش‌تر (۵۳.۸۵ درصد) نوع محصولات شان را تغییر داده اند. ۲۱.۱۵ درصد چاه جدید حفر کرده و تنها ۷.۶۹ درصد هیچ تدبیری اتخاذ نکرده اند.

کاپیسا

۱.     تأثیر خشک‌سالی بر محصولات زراعتی: در کاپیسا، ۷۶.۱۹ درصد کشاورزان گفته اند که خشک‌سالی تأثیرگذار بوده است؛ در حالی ‌که ۲۳.۸۱ درصد این تأثیر را احساس نکرده اند.

۲.     نوعیت کشت زمین‌ها: بیش‌تر زمین‌ها آبی هستند (۶۸.۲۹ درصد)، زمین‌های للمی ۱۲.۲۰ درصد و زمین‌های ترکیبی ۱۹.۵۱ درصد گزارش شده اند.

۳.     بیش‌ترین آسیب حاصلات در اثر خشک‌سالی: بیش‌تر (۶۲.۵۲ درصد) گفته اند که حاصلات آبی بیش‌تر آسیب دیده اند؛ در حالی که ۲۲.۵۰ درصد به آسیب‌دیدگی هر دو نوع محصول اشاره کرده اند.

۴.     میزان تأثیر خشک‌سالی: 40.۴۸ درصد از کشاورزان تأثیر را «تا حدی زیاد» و تنها ۴.۷۶ درصد آن را «بسیار زیاد» ارزیابی کرده اند. ۱۱.۹۰ درصد نیز آن را «کم» دانسته اند.

۵.     پیامدهای خشک‌سالی: مهم‌ترین پیامدها کاهش حاصلات (۵۰ درصد) و خشک‌شدن زمین‌ها (۴۵ درصد) بوده است. تنها پنج درصد به مهاجرت اشاره کرده اند.

۶.     منبع آبیاری زمین‌ها: بیش‌تر کشاورزان (۷۲.۵۰ درصد) از آب‌های سطحی استفاده می‌کنند و تنها ۱۵ درصد به چاه‌های عمیق یا نیمه‌عمیق دست‌رسی دارند.

۷.     تغییر در منابع آبی: 70 درصد کشاورزان گفته اند که منابع شان به شدت کاهش یافته است و ۷.۵۰ درصد گفته اند که منبع شان کامل خشک شده است.

۸.     تدابیر در برابر خشک‌سالی: در کاپیسا، ۵۷.۵۰ درصد هیچ تدبیری در برابر خشک‌سالی اتخاذ نکرده اند. تنها درصدی‌های اندکی به تغییر شغل، نوع محصول یا حفر چاه رو آورده اند.

کندز

۱.     تأثیر خشک‌سالی بر زراعت: ۹۲ درصد کشاورزان کندز گفته اند که خشک‌سالی بر محصولات شان تأثیر گذاشته است.

۲.     نوع زمین‌های زراعتی: ۵۱ درصد زمین‌ها هم آبی و هم للمی است. آبی ۴۰ درصد و للمی تنها ۱۰ درصد.

۳.     حاصلات آسیب‌دیده: ۴۳ درصد گفته اند که هر دو نوع حاصلات آسیب دیده، ۳۶ درصد تنها آبی و ۲۰ درصد للمی.

۴.     شدت تأثیر خشک‌سالی: ۵۵ درصد تأثیر را تا حدی زیاد و ۳۲ درصد بسیار زیاد دانسته اند.

۵.     پیامدهای خشک‌سالی: ۶۱ درصد کاهش حاصلات را تجربه کرده اند. ۲۴ درصد خشک‌شدن زمین‌ها و ۸ درصد مهاجرت کرده اند.

۶.     منبع آبیاری: ۷۴ درصد از آب‌های سطحی استفاده می‌کنند. تنها ۸ درصد چاه دارند و ۵ درصد منبع مشخص ندارند.

۷.     تغییرات در منابع آبی: ۸۴ درصد گفته اند که منابع آبی آن‌ها کاهش یافته یا خشک شده است.

۸.     تدابیر در برابر خشک‌سالی: ۳۶ درصد هیچ کاری نکرده اند. ۳۶ درصد چاه جدید حفر کرده اند و ۲۱ درصد نوع محصولات را تغییر داده اند.

نتیجه‌گیری نهایی

یافته‌های نظرسنجی ملی خشک‌سالی که با مشارکت ۱۰۲۰ کشاورز از ۳۰ ولایت افغانستان انجام شده، تصویری جامع، دقیق و هشداردهنده از تأثیرات چندلایه‌ی خشک‌سالی بر زراعت، معیشت و پایداری اجتماعی ارائه می‌دهد. این نظرسنجی نشان می‌دهد که خشک‌سالی از یک پدیده‌ی تنها اقلیمی فراتر رفته و به یک بحران ملی با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و انسانی تبدیل شده است.

بیش از ۸۰ درصد کشاورزان، تأثیر مستقیم خشک‌سالی را تجربه کرده و بیش از ۹۰ درصد شدت بالای آن را گزارش داده اند. محصول استراتژیک گندم، به عنوان قوت اصلی مردم افغانستان، با آسیب شدید روبه‌رو شده و پیامدهایی چون ناامنی غذایی، فقر ساختاری، کاهش شدید درآمد، تخریب زمین‌های زراعتی و مهاجرت گسترده را در پی داشته است.

در کنار آسیب‌های گسترده، یافته‌های نظرسنجی نشان می‌دهد که واکنش‌ها و حمایت‌ها ناکافی بوده اند. بیش از نیمی از کشاورزان هیچ کمکی دریافت نکرده و حدود نیمی دیگر نیز هیچ گونه آموزشی در زمینه‌ی مدیریت خشک‌سالی ندیده اند. اقدامات انطباقی در سطح پایین باقی مانده و نابرابری منطقه‌ای در مقابله با بحران نیز مشهود است.

بر این اساس، مقابله با خشک‌سالی در افغانستان نیازمند یک رویکرد جامع، میان‌بخشی و مشارکت‌محور است. راه‌حل‌هایی مانند بازسازی سیستم‌های آبیاری، حمایت مالی از کشاورزان، توسعه‌ی منابع آب پایدار، آموزش جامعه‌ی کشاورزی و هم‌آهنگی ملی با مشارکت نهادهای داخلی و بین‌المللی باید در اولویت قرار گیرند.

بدون مداخله‎‌ی فوری، ساختاری و هدف‌مند، خشک‌سالی می‌تواند به بحرانی غیرقابل کنترل در زراعت و امنیت غذایی افغانستان تبدیل شود.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: