حضانت؛ حقی که بر بنیاد شریعت اسلامی و قوانین افغانستان، در سالهای نخست زندگی به مادر داده میشود. شماری از زنانی که در پروندهی گرفتن حضانت فرزندان شان ناتوان مانده اند، به سلاموطندار میگویند که روند گرفتن حضانت، در عمل با خشونت، فشار خانوادهی شوهر و ناگزیریهای خانوادگی، همراه است که آنان را از حق قانونی شان دور میکند. بر بنیاد احکام شریعت و قانون مدنی، مادر در سالهای نخست زندگی کودک مستحق حضانت است. پسر تا هفتسالگی و دختر تا نُهسالگی، زیر سرپرستی مادر قرار میگیرند.
مدثر ممتاز، حقوقدان، با اشاره به همین مبنای حقوقی میگوید: «ما قاعدهی فقهی داریم که کتگوری/دستهبندی کرده است. حضانت که پسر باشد، تا هفت سال و دختر باشد، تا نُه سال. در صورتی که شوهر وفات کند، خانم یا همسر زنده باشد، حق از خانم است. بعد از آن، اگر مادر نبود یا مشکل داشت، یا بر اساس شایستگی به حضانت داشته باشد یا نداشته باشد و مشکلات داشته باشد، در قدم دوم به مادرکلان مادری است. در قدم سوم، مادرکلان پدری است و باز همان گونه خاله و عمه که هفت نفر است.»
در حالی که قانون شرایط حق حضانت را مشخص کرده، شماری از زنان با شرایطی روبهرو شده اند که گرفتن این حق را به معاملهی اجباری برای آنان بدل کرده است. مقبوله، باشندهی کابل که نتوانسته است حضانت کودک ششماههاش را به دست بیاورد، میگوید که هنگام جدایی مجبور شده میان حضانت فرزندش و طلاق یکی را انتخاب کند. «طلاق نمیداد؛ یعنی قاری صاحبان در محکمه که بودند، گفتند که هر قسم شود، باید راضی شود به طلاقدادن. در غیر آن صورت، نمیشود که ما به زور بگوییم طلاق بده، باز او به هیچ چیز راصی نبود، به غیر از این که طفلم را به او بدهم، باز طلاق میداد و به زور و مجبوریت گرفت.»
در این میان، حقوقدانان، میگویند که اساس تصمیم محکمه تنها سن کودک نیست و مصلحت طفل معیاری است که قانون آن را اصل میداند. احمدظاهر جاغوری، حقوقدان، میگوید: «طبق مادهی ۲۵۱ قانون مذکور، هر گاه ثابت شود شخصی که حضانت طفل را برعهده دارد، هرچند پدر او نیز باشد، به مصلحت طفل تمام نمیشود، محکمه میتواند طفل را جهت حفاظت و پرورش به شخصی که در درجهی دوم مستحق حضانت است، تسلیم کند.»
فشارهای مداوم خانوادهی شوهر و جامعهی مردسالار، از دیگر عاملهایی اند که زنان گفتوگوشده در این گزارش میگویند روند گرفتن حضانت را به آنان دشوار کرده است.
کبرای ۲۶ساله، یکی از این زنان است که در هنگام طلاق، دخترش را در شکم داشت. «طلاق گرفتم، حوزه رفتم، دخترم در شکمم بود، بعد در خانهی پدرم به دنیا آمد. هر چه عذر و زاری کردیم که بمانید شیر خود را بخورد؛ بعد از جدایی از شیر، به شما میدهیم؛ اما نماند، پنجروزه از پیشم برد.»
این در حالی است که عالمان دین، دورکردن کودک خلاف سن تعیینشده از مادر را ناروا و ظلم میدانند و بر تطبیق احکام شریعت تأکید میکنند. عبدالاحد عتید، عالم دین، در این باره میگوید: «در دین اسلام مطابق فقه حنفی و قوانین مدنی که در افغانستان از صدها سال به این سو نافذ و قابل تطبیق میباشد، دختر تا زمان بلوغ در حضانت مادر میباشد و پسر تا هفتسالگی حق حضانت برای مادر صادر میشود. در صورت نادیدهگرفتن این حقوق و پایینتر از سنین یادآوریشده، اگر طفل از مادر گرفته شود، ظلم است و مطابق شریعت اسلامی نیست.»
روانشناسان، میگویند که کشمکشهای خانوادگی بر سر حضانت، پیامدهای جدی بر روان کودکان دارد. سیدنصرت فروتن، روانشناس، میگوید که احساس گناه، افسردگی، پرخاشگری و افت تحصیلی، از پیامدهایی اند که کودکان هنگام کشمکشهای خانوادگی به ویژه در دورهی زمانی مشخصشدن حضانت با آن روبهرو میشوند.
او، میافزاید: «احساس گناه و مقصربودن میکند، فکر میکند که در جدایی پدرومادرش، طفل نقش داشته و با خود فکر میکند که به گپ آنها گوش میکردم، شاید آنها جدا نمیشدند یا فلانی کار را میکردم، این جدایی اتفاق نمیافتید. افسردگی و احساس تنهایی، همیشه گوشهگیر میباشد، غمگین میباشد و کمتحرک میشود، پرخاشگر میشود، با مشکلات رفتاری مواجه میشوند، افت تحصیلی پیدا میکنند، مشکلات تمرکز به آنها پیدا میشود؛ چون فشارهای عاطفی روی عملکرد تحصیلی، تأثیر منفی ایجاد میکند.»
با این حال، جامعهشناسان، باور دارند که ندادن حضانت به مادر به ویژه در سالهای نخست، تنها مشکل حقوقی یا خانوادگی نیست، بل ریشه در باورهای فرهنگی و ساختارهای ذهنی جامعه دارد؛ باورهایی که بدون اصلاح آنها، قانون به تنهایی قادر به حل مشکل نخواهد بود.
شعیب احمدی، جامعهشناس، در این باره میگوید: «وقتی بنیاد فکری و اندیشهی انسانها را در جامعه تغییر ندهیم، این خلاها و این مشکلات حل نمیشود؛ یعنی هر گاه ما میخواهیم این قسم مشکلات را در یک جامعه حل بکنیم، اول باید بالای اندیشههای افراد و چهگونگی فکرش نسبت به خود شان و نسبت جای یا دنیایی که آنها زندگی میکنند و نسبت به پدیدههای هستی باید تغییر بکند تا مطابق این اعمال انسانها تغییر بکند و دگرگون شود.»
خواستیم دیدگاه وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر امارت اسلامی را در بارهی برنامههای آگاهیدهی این وزارت برای خانوادهها در خصوص حق حضانت داشته باشیم؛ اما با تلاشهای مکرر، موفق به دریافت پاسخ نشدیم.
با وجود صراحت شریعت و قانون در اولویتدادن حضانت به مادر، روایت زنان نشان میدهد که فشارهای خانوادگی، برداشتهای نادرست فرهنگی و تنشهای شدید پس از جدایی، این حق را برای بسیاری از آنان به چالشی دشوار تبدیل کرده است.
به باور کارشناسان اجتماعی، همکاری دولت، آگاهیدهی رسانهها، تغییر نگرشهای فرهنگی و پشتیبانی مستقیم از زنان و کودکان میتواند خانوادهها را از چرخهی تکراری خشونت، فشار و بیعدالتی بیرون آورد.



