عبدالملک صیاد مشهور به «صیاد بدخشی»، از شاعران و نویسندهگان مشهور بدخشان، جمعهشب، پنجم قوس/آذر در شهر فیضآباد، مرکز این ولایت درگذشت. عبدالملک صیاد پس از سالها سرایش و خامهفرسایی به سن۹۰ سالهگی در گذشت. او در میان مردم بدخشان و جامعۀ فرهنگی این ولایت به «صیاد بدخشی» معروف بود.
مرگ صیاد بدخشی واکنشهای جامعۀ فرهنگی افغانستان بهویژه جامعۀ فرهنگی بدخشان را در پی داشت. بسیاری از شاعران، نویسندهگان و اهل فرهنگ، مرگ او را تسلیت گفته و خاموشی چراغ زندهگیاش را ضایعۀ بزرگ برای جامعۀ فرهنگی بدخشان عنوان کردهاند.
معزالدین احمدی، رئیس اطلاعات و فرهنگ بدخشان در پیامی شعر صیاد بدخشی را «صدای درد مردم» خوانده و نوشته است که نام صیاد در تاریخ فرهنگ این سرزمین جاویدان خواهد ماند. در پیام آقای احمدی آمده است: «آقای صیاد عمر خویش را در سرایش شعر با محتوای حمدیه و نعتیه، میهنی و حماسی بهسر رساند و او صدای مردم خویش را در طی بیشتر از نیم قرن با احساسات درونیاش یعنی آهنگ شعر بیان کرده است که همیشه در دل تاریخ فرهنگ و ادبیات این سرزمین جاویدان خواهد ماند.»
ناهنجاریهای اجتماعی، بیعدالتی، فقر و ناداری درونمایۀ اصلی شعر صیاد را شکل میدهد. او شعر غنایی و غزلهای شیرینی هم سروده است. از ویژهگیهای صیاد این است که زبان گفتاری با زبان ادبی شعر آمیخته است.
سلاموطندار فارسی را در توییتر دنبال کنید
او برخی از ناهنجاریهای اجتماعی و رسم و رواجهای ناپسند را با زبان طنز انتقاد کرده و این مسایل را بر سر زبان مردم آورده است. بسیاری از اشعار صیاد بدخشانی را هنرمندان محلی بدخشان آهنگ ساخته و با ساز بومی این ولایت اجرا کردهاند و این کار سبب شهرت بیشتر صیاد شده است.
پرتو نادری، شاعر معروف دربارۀ صیاد بدخشی نوشته است: «صیاد، یک عمر سرود، تلخیهای زندهگی را با طنز آمیخت تا ما بخندیم؛ اما شاید کمتر توجه کردیم که در پشت این شبکۀ خندهدار واژهگان هقهق چه گریههای تلخی جاریست!
شعر زندهیاد صیاد از نظر کاربرد واژهگان گفتاری پارسیدری در بدخشان، گنجینۀ بزرگیست. زبان شعرش آمیزهیی است از زبان گفتار و زبان ادبی. آنگونه که گفته شد پارهیی از سرودههایش با طنز تلخ اجتماعی میآمیزد. از این دو نقطه نظر شاید او در بدخشان شاعر یگانهیی بود.»
منیراحمد بارش، شاعر و نویسندۀ واقف بر جریان فرهنگی و ادبی بدخشان، راهیابی ترانهها و اشعار صیاد به موسیقی محلی بدخشان را از کارهای فرهنگی و ادبی صیاد میداند. صیاد در اشعارش بر هنجارهای حاکم اجتماع تاخته و آنها را نقد کرده است. او در اشعارش از واژههای معمول محلی استفاده کرده و به همین خاطر در ذهن و زبان مردم بدخشان ماندگار شده است.
صیاد بدخشی، بخشی از عمرش را صرف مأموریت دولتی کرده است، اما آنچه از زندهگی این شاعر بدخشانی دردآور و قابل توجه است، فقر شدید سالهای اخیر زندهگی اوست.
منیراحمد بارش میگوید: «عبدالملک صیاد بدخشی، شاعر فولکلور و ترانهسرای بدخشانی بیشتر از هشتاد سال سرود و نوشت و زنده ماند. اما در این مدت دراز مجال زندهگی را هیچ پیدا نکرد و یک مشت سرگردانیهای ناخواسته و محول با ایشان دست و گریبان بود.»
آقای صیاد در سالهای آخر عمرش، با فقر شدید دست و گریبان بود و همین فقر شدید در جامعۀ فرهنگی بدخشان سبب شده بود تا او هنرش را وسیلهیی برای تأمین معیشت خانوادهاش بسازد و به گفتۀ خودش، در پیشگاه حقناشناسان دون قامت خم کند.
عمرم گذشت و لذت عمرم ندیدمی
من از بهار زندهگی یک گل نچیدمی
در پیشگاه مردم حق ناشناس دون
دست ادب به سینه و قامت خمیدمی
صیاد در چنگ فقری که او را محصور کرده بود، شدیداً خورد و خمیر شده و او دُر سخنش را به پای ناکسان بسیاری ریخت. صیاد در چنگ دیو فقر اسیر بود تا چراغ عمرش خاموش شد، دست مهری به سوی او دراز نشد تا بتواند آخرین روزهای زندهگیاش را آسوده سپری کند.
از سیاستمدار بدخشانی گرفته تا تاجر و فرهنگی و هر کسی دیگر به این پیرمرد فقر به چشم عنایت نگاه نکردند و کسانی هم که به صیاد کمک مالی کردند، بیشتر نمایشی و تبلیغاتی بوده است؛ در حالی که این شاعر ۹۰ ساله نیازمند کمک مستمر و همیشهگی بود، تا چرخ روزگارش را بچرخاند و محتاج و درمانده نشود.
پرتو نادری هم به این نکته اشاره کرده و نوشته است: «در سالهای پسین با تفاهم تلخی با تنهایی، انزوا و تنگدستی بهسر برد. گویی تبعیدی بود در پشت سیم خاردار فراموشی! در دهکدۀ تاریک فراموشی اجتماعی سرود و این سرودن به همان آبشدن شمعی در شب تاریکی میماند.
تا آخرین ذره سوخت و آب شد؛ اما خندۀ بامداد را در افقهای دور ندید. شب ادامه دارد و شمعهای دیگری در این شب تاریک تا آخر خواهند سوخت!»
فخرالدین قاریزاده، مشاور پیشین وزارت خارجه، در یادداشتی به روزگار دشوار زندهگی این شاعر فقیر اشاره کرده و نوشته است: «دو هفته پیش که فیضآباد بودم، عبدالملک صیاد را در مارکیت شهر کهنه دیدم که دوکانبهدوکان میگشت و طلب کمک مینمود. رویدادی که اشکهایم را جاری ساخت و به این باور رسیدم که سرنوشت این سرایشگر محلی مبین جایگاه فرهنگ، شعر و ادب در جامعۀ بلازدۀ ماست!»
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
صیاد، فقیر و مظلومانه در جامعهیی که داعیۀ فرهنگیبودن را دارد، زیست و فقیرانه راه سفر آخرت را در پیش گرفت. اما این شاعر پیر، پس از مرگش برای همه عزیز شد و دهها نفر_بیشتر از ساکنان بدخشان_در شبکههای اجتماعی، به مرگ صیاد نوحهسرایی کردند و مرگ او را ضایعۀ بزرگ به جامعۀ فرهنگی بدخشان عنوان کردند. در حالی که اگر این همه انسانهای شعردوست و شاعرپرور جامعه، مسئولانه در برابر زندهگی یک شاعر برخورد میکردند، شاید صیاد مجبور نمیشد که دست نیاز به سوی کسی دراز کند.
صیاد بدخشی؛ سرایشگر تهیدست به دیار رفتهگان شتافت
محمدشریف شایق
سیلابهای شدید در کندز زیانهای هنگفت مالی برجا گذاشت
آموزش آنلاین؛ جوانان از پایینبودن کیفیت اینترنت و نبود برق دوامدار شکایت دارند
بانک جهانی از کاهش ۱۴درصدی صادرات افغانستان خبر داد
صلیب سرخ با عملیسازی پروژهها به کاهش تأثیرهای منفی تغییرهای آبوهوایی در افغانستان کمک میکند
پزشکان: جوانیدانه به دلیلهای گوناگون میان دختران به وجود میآید
علاقهمندی کشاورزان در فراه به کاشت پنبه افزایش یافته است
حملهی تفنگداران ناشناس بر نمازگزاران در بغلان ۱۰ کشته برجا گذاشت
عبدالملک صیاد مشهور به «صیاد بدخشی»، از شاعران و نویسندهگان مشهور بدخشان، جمعهشب، پنجم قوس/آذر در شهر فیضآباد، مرکز این ولایت درگذشت. عبدالملک صیاد پس از سالها سرایش و خامهفرسایی به سن۹۰ سالهگی در گذشت. او در میان مردم بدخشان و جامعۀ فرهنگی این ولایت به «صیاد بدخشی» معروف بود.
مرگ صیاد بدخشی واکنشهای جامعۀ فرهنگی افغانستان بهویژه جامعۀ فرهنگی بدخشان را در پی داشت. بسیاری از شاعران، نویسندهگان و اهل فرهنگ، مرگ او را تسلیت گفته و خاموشی چراغ زندهگیاش را ضایعۀ بزرگ برای جامعۀ فرهنگی بدخشان عنوان کردهاند.
معزالدین احمدی، رئیس اطلاعات و فرهنگ بدخشان در پیامی شعر صیاد بدخشی را «صدای درد مردم» خوانده و نوشته است که نام صیاد در تاریخ فرهنگ این سرزمین جاویدان خواهد ماند. در پیام آقای احمدی آمده است: «آقای صیاد عمر خویش را در سرایش شعر با محتوای حمدیه و نعتیه، میهنی و حماسی بهسر رساند و او صدای مردم خویش را در طی بیشتر از نیم قرن با احساسات درونیاش یعنی آهنگ شعر بیان کرده است که همیشه در دل تاریخ فرهنگ و ادبیات این سرزمین جاویدان خواهد ماند.»
ناهنجاریهای اجتماعی، بیعدالتی، فقر و ناداری درونمایۀ اصلی شعر صیاد را شکل میدهد. او شعر غنایی و غزلهای شیرینی هم سروده است. از ویژهگیهای صیاد این است که زبان گفتاری با زبان ادبی شعر آمیخته است.
سلاموطندار فارسی را در توییتر دنبال کنید
او برخی از ناهنجاریهای اجتماعی و رسم و رواجهای ناپسند را با زبان طنز انتقاد کرده و این مسایل را بر سر زبان مردم آورده است. بسیاری از اشعار صیاد بدخشانی را هنرمندان محلی بدخشان آهنگ ساخته و با ساز بومی این ولایت اجرا کردهاند و این کار سبب شهرت بیشتر صیاد شده است.
پرتو نادری، شاعر معروف دربارۀ صیاد بدخشی نوشته است: «صیاد، یک عمر سرود، تلخیهای زندهگی را با طنز آمیخت تا ما بخندیم؛ اما شاید کمتر توجه کردیم که در پشت این شبکۀ خندهدار واژهگان هقهق چه گریههای تلخی جاریست!
شعر زندهیاد صیاد از نظر کاربرد واژهگان گفتاری پارسیدری در بدخشان، گنجینۀ بزرگیست. زبان شعرش آمیزهیی است از زبان گفتار و زبان ادبی. آنگونه که گفته شد پارهیی از سرودههایش با طنز تلخ اجتماعی میآمیزد. از این دو نقطه نظر شاید او در بدخشان شاعر یگانهیی بود.»
منیراحمد بارش، شاعر و نویسندۀ واقف بر جریان فرهنگی و ادبی بدخشان، راهیابی ترانهها و اشعار صیاد به موسیقی محلی بدخشان را از کارهای فرهنگی و ادبی صیاد میداند. صیاد در اشعارش بر هنجارهای حاکم اجتماع تاخته و آنها را نقد کرده است. او در اشعارش از واژههای معمول محلی استفاده کرده و به همین خاطر در ذهن و زبان مردم بدخشان ماندگار شده است.
صیاد بدخشی، بخشی از عمرش را صرف مأموریت دولتی کرده است، اما آنچه از زندهگی این شاعر بدخشانی دردآور و قابل توجه است، فقر شدید سالهای اخیر زندهگی اوست.
منیراحمد بارش میگوید: «عبدالملک صیاد بدخشی، شاعر فولکلور و ترانهسرای بدخشانی بیشتر از هشتاد سال سرود و نوشت و زنده ماند. اما در این مدت دراز مجال زندهگی را هیچ پیدا نکرد و یک مشت سرگردانیهای ناخواسته و محول با ایشان دست و گریبان بود.»
آقای صیاد در سالهای آخر عمرش، با فقر شدید دست و گریبان بود و همین فقر شدید در جامعۀ فرهنگی بدخشان سبب شده بود تا او هنرش را وسیلهیی برای تأمین معیشت خانوادهاش بسازد و به گفتۀ خودش، در پیشگاه حقناشناسان دون قامت خم کند.
عمرم گذشت و لذت عمرم ندیدمی
من از بهار زندهگی یک گل نچیدمی
در پیشگاه مردم حق ناشناس دون
دست ادب به سینه و قامت خمیدمی
صیاد در چنگ فقری که او را محصور کرده بود، شدیداً خورد و خمیر شده و او دُر سخنش را به پای ناکسان بسیاری ریخت. صیاد در چنگ دیو فقر اسیر بود تا چراغ عمرش خاموش شد، دست مهری به سوی او دراز نشد تا بتواند آخرین روزهای زندهگیاش را آسوده سپری کند.
از سیاستمدار بدخشانی گرفته تا تاجر و فرهنگی و هر کسی دیگر به این پیرمرد فقر به چشم عنایت نگاه نکردند و کسانی هم که به صیاد کمک مالی کردند، بیشتر نمایشی و تبلیغاتی بوده است؛ در حالی که این شاعر ۹۰ ساله نیازمند کمک مستمر و همیشهگی بود، تا چرخ روزگارش را بچرخاند و محتاج و درمانده نشود.
پرتو نادری هم به این نکته اشاره کرده و نوشته است: «در سالهای پسین با تفاهم تلخی با تنهایی، انزوا و تنگدستی بهسر برد. گویی تبعیدی بود در پشت سیم خاردار فراموشی! در دهکدۀ تاریک فراموشی اجتماعی سرود و این سرودن به همان آبشدن شمعی در شب تاریکی میماند.
تا آخرین ذره سوخت و آب شد؛ اما خندۀ بامداد را در افقهای دور ندید. شب ادامه دارد و شمعهای دیگری در این شب تاریک تا آخر خواهند سوخت!»
فخرالدین قاریزاده، مشاور پیشین وزارت خارجه، در یادداشتی به روزگار دشوار زندهگی این شاعر فقیر اشاره کرده و نوشته است: «دو هفته پیش که فیضآباد بودم، عبدالملک صیاد را در مارکیت شهر کهنه دیدم که دوکانبهدوکان میگشت و طلب کمک مینمود. رویدادی که اشکهایم را جاری ساخت و به این باور رسیدم که سرنوشت این سرایشگر محلی مبین جایگاه فرهنگ، شعر و ادب در جامعۀ بلازدۀ ماست!»
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
صیاد، فقیر و مظلومانه در جامعهیی که داعیۀ فرهنگیبودن را دارد، زیست و فقیرانه راه سفر آخرت را در پیش گرفت. اما این شاعر پیر، پس از مرگش برای همه عزیز شد و دهها نفر_بیشتر از ساکنان بدخشان_در شبکههای اجتماعی، به مرگ صیاد نوحهسرایی کردند و مرگ او را ضایعۀ بزرگ به جامعۀ فرهنگی بدخشان عنوان کردند. در حالی که اگر این همه انسانهای شعردوست و شاعرپرور جامعه، مسئولانه در برابر زندهگی یک شاعر برخورد میکردند، شاید صیاد مجبور نمیشد که دست نیاز به سوی کسی دراز کند.
مرتبط با این خبر:
— بیش از نیم قرن برای موسیقی بومی افغانستان؛ دُرمحمد کشمی که بود؟
— یادی از آفریدگار ترانۀ «ای شوخ سر زلف ترا تاب کی داده؟»
— جنرال جلال یفتلی: از ملامت هیچ ملامتگری نمیهراسم
کلیدواژهها: سرایشگر تهیدست // درگذشت // صیاد بدخشی
تحلیل و گزارش
وزارت داخله: گزارش ملل متحد در بارهی افزایش کاشت تریاک واقعیت ندارد
در حملهی اسرائیل بر غزه چهار تن جان باختند
امارت اسلامی گزارش یوناما در بارهی بازداشت خودسرانهی خبرنگاران را «نادرست» خواند
۲۲ تن در پاکستان در اثر گرما جان باختند
انفولانزای مرغی؛ جاپان واردات مرغ از برزیل را به حالت تعلیق درآورد
زمینهی فراگیری خبرنگاری حرفهای برای زنان فراهم میشود
یک معدن گاز مایع در بادغیس کشف شد
افراد مسلح ناشناس یک زن را در تخار کشتند
ریاست پاسپورت شمار توزیع گذرنامه را به ۴۰۰۰ در روز افزایش داد
سرپرست وزارت معارف: امریکا آموزش آنلاین را در افغانستان راهاندازی میکند
دزدان مسلح یک غیرنظامی را در هلمند کشتند
خانولی سالارزی، مدیرمسئول رادیو «بدلون» در کنر درگذشت
برکتالله سلیم درگذشت
عبدالاحمد خاکسار، سینماگر و بازیگر تیاتر افغانستان درگذشت
شهنواز تنی، وزیر دفاع پیشین افغانستان در اسلامآباد درگذشت
اخبار و گزارشهای سلام وطندار را از شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
فیسبوک
توییتر
تلگرام