با این که انتخاب همسر از حقوق و امتیازات زنان تلقی میشود؛ اما شماری از زنان که سالها از زندگی مشترک آنها میگذرد، میگویند که هیچ نقشی در انتخاب همسر خود نداشته اند و خانواده برای آنها تصمیم گرفته است. این زنان، تأکید میکنند که در برابر انتخاب خانواده، ناگزیر به تعامل بودند و چارهای دیگر نداشتند.
شیلای ۲۷ساله، باشندهی کابل، در گفتوگو با سلاموطندار میگوید که نُه سال از زندگی مشترک او میگذرد؛ اما در انتخاب همسر خود، نقشی نداشته است. او، میافزاید: «من در انتخاب همسرم هیچ حق نداشتم؛ خانواده خود شان انتخاب کردند و اگر من مخالفت هم میکردم، باز هم قبول نمیکردند؛ چون میگفتند ما بهتر از تو در مورد آیندهات تصمیم میگیریم و مراسم عروسی هم به دل فامیلها شد.»
فاطمهی ۲۰ساله که باشندهی ولسوالی پغمان کابل است، میگوید که در ۱۶سالگی به انتخاب خانواده به شوهر داده شده است و با این که با این تصمیم مخالف بود؛ اما خانواده به او اهمیت نداد. «در ۱۶سالگی مرا به شوهر دادند؛ از من پرسان هم نکردند و من مخالف هم بودم؛ به خاطری که در فامیل ما کسی حق ندارد سر گپ پدرومادر گپ بزند؛ من خُرد بودم و نمیفهمیدم که هدف از عروسی چیست و من تا حالا نمیفهمم که مهر من چه قدر است.»
از سویی هم، شماری از این زنان، میگویند که با گذشت سالها از زندگی مشترک شان، اما اختلافها و تنشهای خانوادگی با شوهر و بستگان او، زندگی را بر آنها، دشوار کرده است. دیانای ۲۴ساله و عایشهی ۲۵ساله، باشندگان کابل و کاپیسا، میگویند با این که با انتخاب همسر از سوی خانواده مخالفت کردند؛ اما به دیدگاه آنها توجه نشد و این مسئله، به چالشهای جدی برای آنها تبدیل شده است.
دیانا، میگوید: «پنج سال از ازدواجم میگذرد و تنها یک فرزند پسر دارم که چهارساله است. به خواست پدرم وقتی که تازه مکتب را تمام کرده بودم، با پسر خالهام ازدواج کردم. هرچند راضی نبودم؛ اما با اصرار پدرم و برادرم به این که از این بچه خوبتر پیدا نمیکنی، مجبور به ازدواج شدم. زیاد مخالفت کردم؛ چون آرزو داشتم پس از مکتب، در پوهنتون/دانشگاه درس بخوانم؛ اما فایده نداشت. تا کنون که پنج سال از عروسیام میگذرد، رضایت ندارم. جنگ و دعوا بین ما زیاد است؛ اختلاف نظر هم زیاد داریم؛ نمیفهمم تا آخر چه گونه ادامه بدهم.»
عایشه، نیز میگوید: «من در انتخاب همسر نقش نداشتم و مخالفت هم نکردم. اگر مخالفت میکردم، فامیلم قبول نمیکردند. در مراسم عروسی و تعیین مهر از من نپرسیدند؛ بزرگان خود شان تصمیم گرفتند و این حق را به دختران نمیدهند. خانوادهها حق انتخاب همسر را به دختران نمیدهند؛ چون فکر میکنند دختران نمیتوانند درست انتخاب کنند.»
پروانهی ۲۵ساله که باشندهی بادغیس است، میگوید که به انتخاب خانواده زمانی که صنف دهم مکتب بود، ازدواج کرده است که در آن زمان، هیچ گونه آگاهی از حق انتخاب همسر نداشت. «حدود چهار سال میشود که ازدواج کردهام. در زمانی که پیمان ازدواج مرا بستند، من صنف دهم مکتب بودم و زیاد آگاهی در مورد حق انتخاب همسر نداشتم به خصوص حقی که شریعت و قانون به ما داده است.»
در همین حال، تفسیر سیاهپوش، فعال حقوق زن و حدیثه (نام مستعار)، حقوقدان، میگویند که در افغانستان سالها است فرهنگ نادرستی در میان خانوادهها نهادینه شده است که در ازدواج دختران شان، دیدگاه آنها را در نظر نمیگیرند که این روند، به چالش جدی برای زنان تبدیل شده است.
تفسیر سیاهپوش، میگوید: «متأسفانه در گذشتهها از دختران پرسان نمیشده شما همسر تان را چه گونه انتخاب میکنید. در فرهنگ افغانستان هیچ گاه خانواده خوش نداشته از دختر بپرسد؛ اما متأسفانه این فرهنگ شده و همه این را میپذیرند. این یک نوع خشونت است. بگذارید کسی که عروسی میکند، خودش همسر آیندهاش را انتخاب کند تا زندگی خوبتر داشته باشد.»
حدیثه، نیز میگوید: «در قانون منع خشونت علیه زنان و همچنین در قانون مدنی، رضایت یکی از ارکان اساسی نکاح به شمار میرود. منظور از رکن اساسی این است که هر دو طرف باید رضایت کامل داشته باشند. هر گاه در هنگام عقد نکاح رضایت یکی از طرفین وجود نداشته باشد، آن نکاح از اساس و مبنای خود باطل است. بنابراین، رضایت هر دو جانب، هم از نظر شرعی و هم از نظر قانونی، امری حتمی و ضروری است.»
از سوی دیگر، شرفالدین عظیمی، روانشناس، میگوید خانوادههایی که به تصمیم دختران شان در امر ازدواج احترام نمیگذارند و خود شان برای آنها تصمیم میگیرند، بیماریهای زیاد روانی را برای آنها به میان میآورند. «متأسفانه ۶۰ تا ۷۰ درصد زنان جوامع سنتی در تحقیقاتی که در سال ۲۰۲۱ نشر شد، در هر تصمیمگیری شان به خصوص حق ازدواج، محروم اند که این باعث میشود که خطر افسردگی سه برابر بالا برود. خطر اضطراب دو برابر بالا برود و دخترانی که در این عرصه از طرف خانوادهی شان استقلال دارند؛ مسئلهی شان فرق میکند و آن خانوادههایی که در تصمیمگیری استقلال ندارند، در کنار این که مشکلات روانی و اختلالات دارند، عزت نفس شان هم بالا و پایین میرود و رضایت در زندگی شان هم کاهش مییابد.»
با این حال، قطبالدین مجتهد، عالم دین، میگوید که در آموزههای اسلام، به مرد و زن حق برابر انتخاب همسر داده شده است و خانوادهها حق ندارند گزینهای را بر دختران خود تحمیل کنند. «از نظر آموزههای دین اسلام، مرد و زن در انتخاب همسر آزاد اند. پسر هم میتواند دختر را انتخاب بکند از نظر حسن، جمال، اخلاق، تربیه و نسب. همین طور، دختر هم میتواند انتخاب کند؛ اینها در انتخاب شان آزاد اند. اسلام به اینها حق داده تا در موجودیت خانواده قبل از نامزدی یکدیگر را ببینند و شرایط خود را مطرح کنند و اگر خانوادهها در این زمینه کارشکنی میکنند و قانون را نادیده میگیرند، بل که قانون مهم اسلامی را نادیده میگیرد.»
با این که در آموزههای اسلامی و ارزشهای بشری بر حق برابر انتخاب همسر برای زنان و مردان تأکید شده است؛ اما به دلیل فرهنگ نادرست و نبود میکانیزم نظارتی از سوی حکومت و نهادهای حقوقی در افغانستان، شماری از زنان، قربانی این روند میشوند که با گذشت سالها از زندگی مشترک، با دشواریها روبهرو هستند؛ چالشی که برطرفسازی آن، به افزایش آگاهی جامعه و نظارت دقیق نیازمند است.






