زنان در افغانستان با این که بیشترین محدودیتها و روزگار جانکاهی را میگذرانند؛ اما هستند زنانی که این محدودیتها نمیتواند آنها را از تلاش برای پیشرفت و رسیدن به آرزوهای شان بازدارد. در حالی که این روزها، زنان به بخش زیادی از حقوق اساسی شان دسترسی ندارند و دروازههای تحصیل و کار به روی شان بسته است، شماری از آنها برای واردشدن دوباره در جامعه، به یگانه دری که به روی شان باز است، رو آورده اند و با کار در بخشهای مختلف از تجارتهای کوچک تا نویسندگی، میخواهند بودن شان را ابراز کنند و همین گونه بار تأمین نیازهای شان را خود به دوش بکشند.
در این گزارش، سلاموطندار با ۲۳ زن در کابل گفتوگو کرده که پس از رویکارآمدن امارت اسلامی و تحمل محدودیتها و خزیدنها در گوشهی تاریک اتاق، از جا بلند شده و به کارکردن و کارآفرینی رو آورده اند. از این میان، ۱۶ دختر کسانی اند که آرزوی رفتن به دانشگاه را داشتند و میخواستند روزی به عنوان یک خانم تحصیلکرده، جایگاهی در جامعه برای خود شان ایجاد کنند؛ اما پس از رویکارآمدن امارت اسلامی و بستهشدن دروازههای مکتبها و دانشگاهها به روی دختران و زنان، آرزوی شان را ازدسترفته یافته و از اندیشیدن به آن دست کشیده اند.
این دختران، برای این که از اندوه بودن در خانه و دوربودن از امکانات تحصیلی فرار کنند، در دنیای مجازی حضور پیدا کرده اند و به گونهی آنلاین کار میکنند. آنها، در بخشهای فروش لوازم آرایشی، کتاب و خبرنگاری آنلاین کار کرده و از این طریق به زندگی شان معنا میدهند.
فرحناز، باشندهی شهر کابل که پس از پایان دورهی دانشجوییاش در رشتهی کمپیوترساینس، خانهنشین شده بود، برای فرار از انزوا و ناامیدیای که او را در بر گرفته بود، به خواندن کتاب رو آورد. او، برای این که خودش را بیشتر سرگرم کند، با کتابهایی که قبلاً برای مطالعه خریده بود، کتابهای دیگری نیز خریده و سپس، یک فروشگاه کوچک کتاب ایجاد کرده و به گونهی آنلاین خدمات فروش را به شهروندان ارائه میکند.
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
فرحناز میگوید: «سه ماه میشود این کار را شروع کردهام. به خاطری این کار را انتخاب کردم که خودم کتاب میخواندم و این به خاطر رشد فرهنگ کتابخوانی خیلی خوب است. اگر منتظر شرایط مناسب باشیم، هیچ گاه شرایط خوب به وجود نمیآید؛ ما باید شرایط مناسب را خود ما بسازیم و ما متکی به شرایط نبودیم و در این عرصه خواهرانم و برادرم حمایتم میکردند. من پولهای معلمیام را جمع کرده بودم و خواهرم پولی که روزانه خرج داشت، جمع میکرد.»
دریا، دیگر باشندهی کابل و دختری رؤیاپرداز که چهار سال تمام برای این که همیشه مقام نخست را در صنف به دست بیاورد، شببیداری میکشید و دلتنگی برای خانوادهاش را نادیده میگرفت، پس از فراغت با کولهباری از اندوه خانهنشین شده و شرایط رقتباری که زندگی را برایش کابوس کرده بود، تغییر داده و به خبرنگاری در یکی از خبرگزاریهای خصوصی رو آورده است.
او میافزاید: «تقریباً پنج ماه میشود که در یک خبرگزاری خصوصی کار میکنم؛ بخش خبر را برعهده دارم. قبول دارم شرایط افغانستان برای خانمها خوب نیست؛ اما باید خود را از دلسختیها بیرون بکشیم. اگر من این شرایط را میپذیرفتم و کار نمیکردم، طبعاً از من یک خانم خانه جور میشد؛ ولی در کنار این که استعدادهای خود را باور داشتم؛ خیلی کمک میکند رشد کنم.»
در بیشتر از دو سال گذشته، زنان در افغانستان با محدودیتهای زیادی روبهرو شده و حق آموزش، تحصیل و کار در سازمانهای غیردولتی را از دست داده اند؛ چیزی که دوام زندگی را به آنها دشوار و حضور شان در جامعه را کمرنگ کرده است. هفت زن دیگری که در این گزارش با آنان گفتوگو شده است، با این ممانعتها و چالشها مبارزه کرده و در جامعه حضور فعال یافته اند.
خاطره که سه سال پیش در وزارت مالیه کار میکرد، پس از برکنارشدن از وظیفهاش، با تلاشهای زیاد توانسته دو شرکت را تأسیس کند. او، با یک شرکت چینی قرارداد بسته و زمینهی کار را به بیشتر از ۵۰۰۰ زن فراهم کرده است. «من تقریباً سه سال میشود که به تجارت رو آوردهام؛ قبلاً در وزارت مالیه کار میکردم. بعد از تحولات اخیر توجه بالای تجارت کردم و فعلاً دو شرکت دارم؛ یک شرکت میوهفروشی و دیگر شرکت تولید لباس. فعلاً با یک شرکت بینالمللی چینی قرارداد بسته کردهام و ۵۰۰۰ زن سرگرم کار میشوند و زنان نادیده گرفته شده است و ارادهی قوی داشتهام. من همیشه به زنان میگویم مبارزه کنید.»
در گوشهی دیگری از کابل، زن دیگری به نام نجمه از دلسختیهای روزگار عبور کرده و در کنج اتاقش داستان زنانی را مینویسد که درد و رنج زندگی در افغانستان را تجربه کرده اند. او دو سال میشود کاغذهای سفیدش را از داستانهای سیاه و سفید زنان در افغانستان پر کرده است.
نجمه، اکنون کتابی به نام «خواب و خیال» را که روایتی از درد و رنج زنان افغان است، نشر کرده است. «تقریباً دو سال پیش بعد از این که تحولات آمد، خیلی بر من تأثیرگذار بود؛ بالای روح و روانم تأثیر داشت و من دنبال یک مصروفیت بودم و نوشتن تنها همدم من در این روزها بود. آهستهآهسته در صنفها اشتراک کردم و دورهها را تکمیل کردم و این نوشتههایم در یک مجموع جمع شدند و توسط یکی از استادانم به نشریهی چاپ فرستاده شده است. کتاب به نام خواب و خیال است؛ داستان زندگی زنان در افغانستان.»
زنان نه تنها در بخشهای یادشده از خود برازندگی نشان داده؛ بل در حرفهی دوخت و صنایع دستی نیز در دو سال گذشته کارهای زیادی انجام داده اند. لیزا، دیگر باشندهی کابل که پس از فروپاشی جمهوری، از رفتن به وظیفهاش منع شده است، میگوید که با این تحول، زندگیاش را بربادرفته یافته بود؛ اما انگیزهی کارکردن و فعالبودن، سبب شد که آرام ننشسته و با خرید چند پایه ماشین و جمعآوری شماری از زنان، لباس میدوزد.
لیزا میافزاید: «یکی از رأسهای کارگاه خیاطی شمس میباشم و در کارگاه ما خیاطی و صنایع دستی کار میشود و بیشتر از ۵۰ خانم کار میکنند و انگیرهای که باعث شد کار کنم، این بود که بعد از آمدن امارت اسلامی بیکار شده بودم؛ از بیکاری رنج میبردم. خودم خیاطی را کمی یاد داشتم؛ این کار را از خانه شروع کردم؛ چند پایه ماشین که داشتم؛ علاقهمندان زیا شد و در منطقهی ما یک کارگاه را ایجاد کردم و عاید ما نظر به کار است.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
کارشناسان مسائل اقتصادی، به این باور اند که کار تجارتهای کوچک، ارزش زیادی داشته و حکومت بایستی زمینهی کاری بهتری را به زنان فراهم کند. قیس محمدی، کارشناس مسائل اقتصادی، به سلاموطندار میگوید که در چند سال اخیر زمینههای بهتر فعالیتهای اقتصادی برای زنان فراهم نشد؛ اما با آن هم، آنها تلاش میکنند روی پاهای شان بیاستند و فراگیرشدن این وضعیت، میتواند به رشد اقتصادی افغانستان کمک کند.
او میافزاید: «وقتی که خانمها امروز جرئت میکنند که کاروبار آنلاین و حضوری داشته باشند، نیاز به ارادهی قوی دارد؛ چون زنان به کریدیت و قرضه دسترسی ندارند و محدودیتهایی که بالای آنان وضع شده، مجبور اند از یک راه کار خود را پیش ببرند و تجارتهایی که توسط خانمها صورت میگیرد، بخشی از تجارت و اقتصاد افغانستان را تشکیل میدهد.»
در همین حال، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی، میگوید که حکومت سرپرست برای زنان شاغل امکانات را فراهم کرده و با برگزاری نمایشگاهها، آنها را تشویق به کار کرده است. «خانمهایی که مصروف کار و تجارت هستند، امارت اسلامی در چارچوب وزارت صنعت و تجارت سهولتها را برای آنان فراهم کرده است؛ نمایشگاهها را برگزار کرده؛ آنها را تشویق و بازاریابی کرده است. میخواهیم آنها به پای خود ایستاد باشند و تجارت شان پیشرفت کند.»
در بیشتر از دو سال گذشته، زمینههای حضور و فعالیت زنان در اجتماع تا جای زیادی از میان رفته است و زنان و دختران بازمانده از آموزش و کار، تلاش میکنند با ایجاد کارگاههای صنایع دستی یا فروشگاهها، به جامعه بازگشته و نقشی نیز در رونقیافتن چرخهی اقتصادی افغانستان داشته باشند.