در میان تحولات گسترده و سرنوشتساز افغانستان که اقشار مختلف جامعه را زیر تأثیر قرار داده و در سرزمینی که آرزوها زیر بار سنگین تحولات خموش شده است، داستان چهار جوان برجسته شکل میگیرد. آنها، با فکر باز و دلهای پر از امید به نبرد نابرابر روزگار کشیده شده اند. سه تن از این جوانان با داشتن مدرکهای کارشناسی ارشد و یک تن دیگر با داشتن دو مدرک کارشناسی، به شغل آزاد رو آورده اند.
عبدالرب رحیمی، باشندهی پروان که در رشتهی زبان و ادبیات دری مدرک کارشناسی ارشد دارد، میگوید که برای ساختن آیندهاش سالها تلاش کرده؛ اما اکنون به دلیل فراهمنبودن زمینهی کار در رشتهی تحصیلیاش به خیاطی رو آورده است. «هفت فرزند دارم که هر کدام شان در دورههای تحصیلی و تعلیمی استند. نظر به مسئولیت پدری که دارم، مجبور هستم کار کنم؛ دیگر چاره ندارم.»
رحیمی، میافزاید که نگاه مردم به جایگاهش در جامعه، به او آزاردهنده است. «من از ششسالگی درس خواندم؛ خیاطی را هم یاد گرفتم؛ اما امروز نگاه مردم مرا اذیت میکند که وقتی میبینند یک فرد تحصیلکرده از ناچاری به خیاطی رو آورده است.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
این جوان، تأکید میکند که با تمام مشکلات برای دستیابی به آرزوهایش تلاش میکند. «آرزو دارم سند دکترای خود را بگیرم و در یکی از دانشگاهها درس بدهم و از این راه به مردم خود خدمت کنم.»
همین گونه، احمد، باشندهی کابل، میگوید با این که پنج سال پیش در رشتهی فقه مدرک کارشناسی ارشدش را گرفته؛ اما هنوز نتوانسته است مطابق رشتهی تحصیلیاش کار پیدا کند. «با وجودی که تحصیلات عالی دارم؛ اما زمینهی کار مساعد نیست. دورهی تحصیلم که تمام شد، پنج سال دنبال وظیفه بودم؛ اما موفق نشدم کار پیدا کنم؛ نه در جمهوریت و نه در امارت.»
احمد، میافزاید که شرایط ناگوار افغانستان بسیاری از جوانان را وادار کرده است تا برخلاف آرزوهای شان و به اجبار به کارهای آزاد رو بیاورند. «وضعیت فعلی کشور روی ما تأثیر گذاشته؛ خود را به همین شغل آزاد قناعت میدهیم؛ مجبور هستیم، دیگر راهی نداریم. بسیاری از جوانان نمیتوانند در رشتههایی که درس خوانده اند، وظیفه بگیرند.»
روهیداحمد، دیگر باشندهی کابل که در رشتههای حقوق و علوم سیاسی و گرافیک دیزاین مدرکهای کارشناسی دارد، میگوید که پس از فروپاشی جمهوری و ناامیدشدن از یافتن کار مطابق رشتههای تحصیلیاش، به سبزیفروشی رو آورده است. «وقتی نظام تغییر کرد، چند ماه در یک جا وظیفه اجرا کردم؛ اما معاش ندادند و مجبور شدم وظیفه را ترک کنم و به کار آزاد رو بیاورم. دوستان و نزدیکانم با دید متفاوت به زندگیام نگاه میکنند و این وضعیت روی من تأثیر گذاشته است.»
بشیر فروغ، باشندهی بامیان که در رشتهی ارتباطات مدرک کارشناسی ارشد دارد، میگوید: «مسیر تحصیل مشکلات خود را دارد؛ به جوانان پیشنهادم این است که بیایید خود ما حرکت کنیم؛ منتظر دولت، منتظر فرصتهای خیلی آرمانگرایانه نباشیم و برای خود فرصت خلق کنیم.»
سردارمحمد ساعی، استاد دانشگاه تعلیم و تربیهی کابل، میگوید که بازنگری در برنامههای آموزشی میتواند معضل بیکاری در افغانستان را حل کند. او میافزاید: «طراحی برنامههای درسی مبتنی بر نیازهای واقعی بازار کار، تقویت مهارتهای اجتماعی، مشاورهی شغلی، هدایت تحصیلی، توسعهی کارآفرینی، تقویت ارتباط میان دانشگاه و صنعت میتواند برای بهبود ارتباط میان نظام آموزشی و نیاز بازار کار باشد.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
شاکر یعقوبی، کارشناس مسائل اقتصادی، میگوید که اشتغال جوانان تحصیلکرده در شغلهای آزاد، از چالشهای بزرگ اجتماعی و اقتصادی است و ادامهی این روند، پیامدهای منفی به همراه دارد. «ادامهی این روند پیامدهای منفی برای جامعه و اقتصاد به دنبال خواهد داشت از جمله تقویت اقتصاد غیررسمی، کاهش کارایی اقتصادی و افزایش مهاجرت جوانان.»
سمیعالله ابراهیمی، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، میگوید که بستهای کاری از طریق رقابت آزاد برای جوانان تحصیلکرده به اعلام گذاشته شده است. «تلاش ما این است که برای کاهش بیکاری و برای بهوجودآوردن فرصتهای کاری در کنار ادارههای امارتی، در سکتورهای خصوصی سهولتهای لازم را پیدا کنیم تا از آن راه بتوانیم فرصتهای کاری ایجاد کنیم.»
در سالهای پسین و با تغییرهای سیاسی و اقتصادی در افغانستان، بیکاری به یکی از بزرگترین چالشها بدل شده است. بسیاری از جوانان، با وجود داشتن تحصیلات عالی نمیتوانند کاری به خود شان پیدا کنند.