در قلب افغانستان، در منطقه‌ی «کوتل خیرخانه»‌ی شهر کابل، نزدیک به ۳۰۰ خانواده از قوم «جوگی» بدون ابتدایی‌ترین امکانات برای زندگی، در چادرها و شرایط دشوار زندگی می‌کنند.

زنان و دختران قوم جوگی با ناداری شدید، تبعیض اجتماعی، دست‌رسی‌نداشتن به خدمات بهداشتی و آموزشی، ازدواج‌های زودهنگام و فشارهای گوناگون اجتماعی، روبه‌رو اند.

این گزارش تحقیقی، بر پایه‌ی گفت‌وگو با ۳۰ تن از اعضای این قوم به شمول ۱۶ زن، تهیه شده است.

تجربه‌ی زندان و شکنجه‌ی زنان جوگی به دلیل کار در جاده‌ها و تکدی‌گری

یافته‌های سلام‌وطندار از گفت‌وگو با ۱۶ زن از قوم جوگی نشان می‌دهد که همه‌ی این زنان تجربه‌ی زندان و لت‌وکوب را داشته اند.

این زنان، در گفت‌وگو با سلام‌وطندار می‌گویند که به دلیل کارکردن روی جاده‌ها و تکدی‌گری، از یک شبانه‌روز تا ۲۱ شبانه‌روز توسط نیروهای حکومت سرپرست زندانی شده اند.

همه‌ی این زنان، می‌افزایند که حکومت سرپرست مانع کار آنان روی جاده‌ها و تکدی‌گری می‌شود؛ اما برای امرار معاش راهی جز این ندارند. به گفته‌ی آنان، با این که وعده‌ی کمک از سوی حکومت به آنان داده شد و تشخیص نیز شدند؛ اما تا کنون هیچ کمکی دریافت نکرده اند.

یکی از این زنان، «مزاری» نام دارد و می‌گوید که فشارهای اقتصادی و نداشتن امکانات، او را مجبور به تکدی‌گری کرده؛ اما به رغم این که از سوی حکومت پشتیبانی نشده و کمکی دریافت نکرده؛ بل چندین بار زندانی و لت‌‌وکوب شده است.

مزاری، می‌گوید: «هشت فرزند دارم و خودم ۱۶ سال می‌شود که تکلیف اعصاب دارم. پیش داکتر/پزشک نرفته‌ام؛ مشکلات اقتصادی است؛ طالبان/امارت اسلامی می‌برند و بندی می‌کنند و خود مرا هم پنج دفعه بندی کرده اند؛ ۱۱ روز آن جا بندی بودم و مرا زیاد لت‌‌وکوب کردند.»

تنها مزاری نیست که از سوی حکومت سرپرست بازداشت و زندانی شده است؛ راضیه که زنی باردار و مادر چهار فرزند است، نیز روایت مشابه دارد. او می‌گوید که برای توقف تکدی‌گری و دست‌فروشی، از سوی حکومت چندین بار زندانی شده است.

راضیه، می‌افزاید: «چهار طفل دارم؛ یک طفلم که چهارساله است، فلج است. قلم سودا می‌کنم؛ اما طالبان سه دفعه جمع  کردند و گفتند که کمک می‌کنیم؛ اما نکردند. خودم حمل دارم، یک کارتن قلم گرفتم که سودا کنم، طالبان جمع کردند و بادام‌باغ بردند و ۲۱ روز قید دادند؛ چون حامله بودم، باز رهایم کردند؛ اما قلم و ماسک سودا می‌کنیم و اگر هم گدایی کنیم، ما را بندی می‌کنند.»

مهتاب، زنی دیگر از قوم جوگی، نیز می‌گوید که به دلیل دست‌فروشی چندین بار در حالی زندانی شده که هیچ کمکی از سوی حکومت و نهادهای امدادرسان دریافت نکرده است.

او می‌افزاید: «یک طفل داشتم که مرد و دوماهه بود. شوهرم پیر و ضعیف است؛ کار کرده نمی‌توانم؛ خودم قلم و دستمال کاغذی سودا می‌کنم و چهار دفعه طالبان بردند و مرا لت‌وکوب کردند و گفتند که چرا کار می‌کنی؟ یک بار یک شبانه‌روز آن جا بودم، دفعه‌ی دوم دو شبانه‌روز بندی کردند و بار دیگر پنج‌شنبه گرفتند و جمعه رها کردند.»

با این که تاریخ و مهاجرت جوگی‌ها به افغانستان در متن‌های پژوهشی نیامده است؛ اما بر اساس گزارش‌ها و گفته‌های بزرگان قومی جوگی، این قوم در چند کشور به شمول تاجیکستان، اوزبیکستان، ایران و افغانستان پراکنده اند. در تاجیکستان بیش‌تر به نام لولی‌ها مشهور اند که پیشه‌ی اجدادی آنان فال‌بینی و تکدی‌گری بوده است.

بزرگان قومی جوگی، در گفت‌وگو با سلام‌وطندار می‌گویند که بیش از ۱۰۰ سال می‌شود به افغانستان پناه آورده اند و از این که هویت شان روشن نشده و به آنان شناس‌نامه داده نشده است، آنان نتوانسته اند تحصیل کنند و شغل رسمی در افغانستان داشته باشند. به گفته‌ی آنان، جوگی‌ها به دلیل محرومیت از خدمات نخستین زندگی و رویارویی با تبعیض، ناگزیر شده اند به کار روی جاده‌ها، فال‌بینی و تکدی‌گری رو بیاورند.

زنان جوگی؛ محروم از مصونیت غذایی و خدمات نخستین زندگی

۱۶ زن جوگی، در گفت‌وگو با سلام‌وطندار می‌گویند که داشتن مصونیت غذایی و دست‌رسی به خدمات نخستین زندگی، به رؤیای دست‌نیافتنی به آنان مبدل شده است.

ملکه‌ی ۳۰ساله، مادر شش فرزند و لیلمای ۲۰ساله که  بیوه شده و سرپرستی خانواده برعهده‌اش است، می‌گویند که گرسنه‌ماندن، توهین‌شدن و محرومیت از حقوق نخستین زندگی به آنان معمول شده است و دست‌رسی به آن را، یک رؤیای دست‌نیافتنی می‌دانند.

ملکه، می‌گوید: «کاری‌گر خانه ندارم، شوهرم را هفت ماه پیش موتر زد که هنوز صحت‌یاب نشده و کراچی‌رانی می‌کرد. خوراک روزانه‌ی ما کچالو و برنج لُک است. با مشکلات زیادی روبه‌رو هستیم؛ زمین نداریم؛ آب نداریم؛ مکتب نداریم و به خدمات صحی دست‌رسی نداریم. دو خیمه را به کرایه گرفتم و هر خیمه را ماهانه ۳۷۰ افغانی کرایه می‌دهم.»

لیلما، نیز می‌گوید: «بیوه شدم؛ یک سال از عروسی‌ام شده بود و چهارماهه طفل در بطن داشتم که شوهرم فوت کرد؛ تکلیف قلبی داشت و پول نداشتم که تداوی می‌کردم. بعد من خانه‌ی پدرم آمدم و حالا پلاستیک جمع‌آوری و گدایی می‌کنم. به خدمات صحی دست‌رسی ندارم.»

زنان جوگی، از دست‌رسی به خدمات نخستین زندگی به تنهایی محروم نیستند؛ بل کودکان شان نیز از محرومیت حقوق نخستین زندگی شان شکایت‌ها و آرزوهای دفن‌شده‌ای دارند.

کودکان جوگی؛ محروم از آموزش و حقوق نخستین زندگی

جوگی‌ها و شماری از کودکان شان، در گفت‌وگو با سلام‌وطندار می‌گویند که کودکان جوگی به دلیل ناداری، نبود هویت قانونی و تبعیض، از آموزش و حقوق نخستین زندگی محروم اند.

فیروزه‌ی ۱۳ساله که از دوره‌ی کودکی تا کنون رؤیای پزشک‌شدن در سر دارد؛ اما می‌گوید که به دلیل نداشتن هویت رسمی و نبود زمینه‌ی آموزش، این رؤیا را در قلب کوچکش مدفون کرده است.

زبیده‌ی ۱۶ساله و عبدالقهار ۱۰ساله هم از جمله کودکانی اند که همه از محرومیت‌های کودکانه‌ی شان سخن می‌گویند

فیروزه‌، می‌گوید: «می‌خواستم در آینده داکتر شوم. پیش از این قلم‌فروشی، ساجق‌فروشی/آدامس‌فروشی و آب‌فروشی می‌کردم، بعد طالبان دستگیرم کردند و ۲۱ روز سه بار زندانی شدم و مرا لت‌وکوب می‌کردند.»

زبیده‌، هم می‌گوید: «به خاطری که وضعیت اقتصادی خوبی ندارم و مکتب وجود ندارد، به همین دلیل نمی‌توانم درس بخوانم. بزرگ‌ترین آرزوی من درس‌خواندن است و خوش دارم لباس‌های خوب بپوشم و بزرگ‌ترین آرزوی من این است که خداوند ما را از غریبی بیرون کند تا مثل دیگر مردم زندگی خوب داشته باشیم.»

عبدالقهار، نیز می‌گوید: «در مسجد قرآن می‌خوانم و دوست دارم مکتب هم بخوانم؛ اما چون وجود ندارد، نمی‌توانم مکتب بخوانم و کارکردن نمی‌روم از ترس طالبان؛ چون دستگیر می‌کنند.»

نداشتن هویت و شناس‌نامه؛ معضل بزرگ قوم جوگی

یکی از اساسی‌ترین مشکلات قوم جوگی، نداشتن هویت قانونی و شناس‌نامه است. جوگی‌ها می‌گویند که این امر سبب شده است تا از بسیاری از حقوق اجتماعی چون دست‌رسی به آموزش، خدمات بهداشتی و فرصت‌های شغلی، محروم شوند.

بزرگان قوم جوگی، می‌گویند که این قوم بیش از ۱۰۰ سال است در افغانستان زندگی می‌کند؛ اما هنوز هیچ جای مشخص و هویت ثابتی ندارند. آن‌ها، می‌افزایند که به دلیل تعصب‌ها و تبعیض‌های مردم در برابر این قوم، آنان از یک جا به جای دیگر مهاجرت کرده اند و این سبب شده است که به آن‌ها فرصت کاری، تهیه‌ی مسکن و آموزش فراهم نشود و مجبور به تکد‌ی‌گری شوند.

عبدالقادر، یک تن از جوگی‌ها، در باره‌ی مشکلات زندگی و مبارزه با تبعیض قومی و رویه‌ی نادرست اقشار در برابر جوگی‌ها شکایت دارد و می‌گوید که آن‌ها با ناداری، نداشتن سرپناه و نبود خدمات نخستین برای زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

این مرد، می‌گوید که با وجود تلاش‌های فراوان، دوره‌ی مکتب را با مشکلات زیاد و تبعیض قومی به پایان رساند؛ اما به دلیل جوگی‌بودن و نادیده‌گرفته‌شدن، صاحب هیچ شغلی نشده است. او می‌افزاید که قوم جوگی از دریافت شناس‌نامه محروم است و با این که در جریان دوره‌ی جمهوری به عده‌ای از آنان شناس‌نامه توزیع شد؛ اما دوباره این روند متوقف شده است.

عبدالقادر، تأکید می‌کند: «مشکل عمده‌ی ما این است که سرپناه نداریم و خودم فارغ صنف دوزاده هستم؛ اما تبعیضی که با ما می‌شود، چه در قبل و چه حالا، تبعیض با ما صورت می‌گیرد؛ خشونت هم‌راه ما صورت می‌گیرد. در دورانی که من مکتب می‌رفتم، مرا طعنه می‌دادند؛ برخورد بد می‌کردند و مکتب را رها و سه‌پارچه می‌کردم و سرم ریشخندی می‌کردند. بنابر مشکلات اقتصادی، تحصیلات عالی انجام داده نتوانستم و از این که جوگی هستم، به من وظیفه داده نمی‌شود.»

از سویی هم، قلداش نظامی، یکی از بزرگان قوم جوگی در کابل، به سلام‌وطندار می‌گوید که این قوم بیش‌تر در ولایت‌های کابل، کندز و بلخ زندگی می‌کنند. او می‌افزاید که سکونت اصلی جوگی‌ها، تاجیکستان و اوزبیکستان است و سپس به خاطر تحولات سیاسی و جغرافیایی به افغانستان پناهنده شده اند.

قلداش، هم‌چنان می‌گوید که به آنان شناس‌نامه داده نمی‌شود و در جریان مراجعه به بهانه‌هایی چون متوقف‌بودن روند توزیع شناس‌نامه و دیگر بهانه‌های مشابه روبه‌رو می‌شوند.

او می‌افزاید: «مشکل عمده و اولیه‌ی ما این است که در ۳۴ ولایت ما زمین و جای نداریم و مشکل اولیه‌ی ما درس، تعلیم و جای است که نداریم. ۳۰۰ خانه در این جا زندگی می‌کنند. اکثریت شان تذکره/شناس‌نامه ندارند و در فامیل صرف من تذکره‌ی کاغذی را در دوره‌ی جمهوری به سختی گرفتم و خواستم تذکره‌ی الکترونیکی بگیرم؛ بسیار به سختی دوونیم_سه ماه دویدم که الکترونیکی بگیرم؛ اما از یک جا به جای دیگر روان می‌کردند و موفق به گرفتنش نشدم. اعضای فامیل من هم به خاطر تذکره‌گرفتن مراجعه کردند؛ اما به آن‌ها توزیع نکردند و گفتند فعلاً بند است.»

با این حال، شماری از فعالان حقوق زن و جامعه‌شناسان، می‌گویند که نبود امکانات بهداشتی و خدمات نخستین، زندگی را به قوم جوگی دشوار کرده است.

تهمینه منگل، فعال حقوق زن، می‌گوید: « زنان جوگی با مشکلات زیاد روبه‌رو اند و به کارهای بد و جرایم جنایی دست می‌زنند. دلیل اصلی‌اش فقر است و این که تذکره و هویت مشخص ندارند. نیاز است نهادها و حکومت برنامه‌های آگاهی‌دهی بگیرند و روند زندگی و خدمات اولیه به آن‌ها فراهم شود؛ نیاز است به آن‌ها کلینیک‌های سیار و خدمات اولیه‌ی زندگی فراهم شود.»

احمد‌راشد صدیقی، جامعه‌شناس، می‌گوید که از لحاظ قانونی افرادی که در یک محدوده‌ی جغرافیایی زندگی می‌کنند، شهروند همان کشور هستند و باید از حقوق مساوی برخوردار باشند. «قوم جوگی، به نام یک قوم و به عنوان یک هویت باید برخوردار از تمام حقوق باشد و اگر دید چندگانه باشد، از نگاه جامعه‌شناسی به نظام سیاسی و جامعه مشکل‌ساز می‌شود و وظیفه‌ی نظام است که خدمات اولیه را به هر قوم فراهم کند؛ در غیر آن مشکل‌ساز و سبب اختلافات در جامعه می‌شود.»

حقوق‌دانان در این باره می‌گویند طبق معمول کسانی که در یک کشور اقامت دایمی دارند و تمام مسائل فرهنگی و قانون کشور را رعایت کنند، از لحاظ قانونی و حقوقی حق درخواست تابعیت را دارند.

حکمت‌الله فیاض، حقوق‌دان و استاد دانش‌گاه، در این باره می‌گوید: «معمولاً به کسانی که اقامت دایمی در یک کشور دارند، بعد از پنج سال درخواست تابعیت داده می‌شود تا بتوانند از حقوقی که دیگر شهروندان دارند، آن‌ها هم استفاده کنند و این‌ها که بیش از ۱۰۰ سال است در این جا زندگی می‌کنند و تمام قوانین کشور را باید رعایت کرده باشند. از لحاظ حقوقی و قانونی حق شان است که به آن‌ها تابعیت داده شود. اگر افراد در کشور سال‎‌ها زندگی کنند و به آن‌ها تابعیت داده نشود و حقوق شان داده نشود، باعث مشکل و سبب جرایم می‌شود.»

با این حال، عبدالمطلب حقانی، سخن‌گوی وزارت امور مهاجرین و عودت‌کنندگان، می‌گوید که قوم جوگی در فهرست بی‌جاشدگان داخلی نزد این وزارت قرار داده شده و قرار است در ولایت‌های مختلف به آن‌ها زمین توزیع شود.

او می‌افزاید: «این‌ها را هم در جمع بی‌جاشدگان داخلی گرفتیم و تمام کمک‌هایی که با مهاجرین دیگر می‌شود، با این‌ها هم می‌شود و در آینده پلان داریم که این‌ها را به جاهای خود شان انتقال بدهیم یا هم جاهایی که امارت اسلامی در نظر دارد که در ولایت‌های مختلف به آن‌ها زمین توزیع شود و از ولایت کابل به ولایت‌های دیگر منتقل می‌شوند.»

هم‌چنان، مسئولان در اداره‌ی ملی احصائیه و معلومات، می‌گویند که به زودی روند توزیع شناس‌نامه به قوم جوگی آغاز خواهد شد. محمدحلیم رافع، سخن‌گوی اداره‌ی ملی احصائیه و معلومات، می‌گوید: «در این ارتباط یک طرزالعمل ساخته شده است و حالا که روند توزیع تذکره/شناس‌نامه بند است و به زودی با نهایی‌سازی طرزالعمل، دوباره روند توزیع تذکره‌ی شان آغاز می‌شود.»

از سویی هم، تسلیم‌الله حقانی، سخن‌گوی وزارت امور سرحدات، اقوام و قبایل، می‌گوید که تا کنون در جرگه‌های قومی از سوی این وزارت قوم جوگی اشتراک نداشته است؛ اما تأکید می‌کند که در صورت پیشنهاد بزرگان قومی شان، آنان اجازه‌ی ورود به این جرگه‌ها را دریافت خواهند کرد.

او می‌‌افزاید: «وزارت امور سرحدات، اقوام و قبایل، همه‌ساله بر اساس پلان منظم در هر ولایت جرگه‌های قومی برگزار می‌کند و بزرگان هر قوم در آن اشتراک و مشکلات خود را شریک می‌کنند و به مشکلات شان رسیدگی می‌شود و قوم جوگی اگر در این جرگه‌ها اشتراک نکرده باشد، اگر در کابل باشد، می‌تواند به وزارت مراجعه و مشکلات خود را شریک کند. به زودی به مشکل شان رسیدگی صورت می‌گیرد.»

جوگی‌ها از گروه‌های قومی افغانستان اند که با محدودیت‌ دست‌رسی به خدمات بهداشتی، آموزشی، نداشتن امنیت غذایی و هویت روبه‌رو اند.

جوگی‌ها که در تاجیکستان به «لولی» و در ایران به «کولی» مشهور اند، گفته می‌شود که در اصل از هندوستان وارد کشورهای آسیای میانه شده اند.

سطح آموزش‌‌وپرورش در میان لولی‌ها یا جوگی‌ها در همه‌ی این کشورها پایین بوده است. شمار ناچیزی از آنان در تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه دارای مدرک‌های تحصیلات عالی، منصب و کسب‌و‌کار بلند و پردرآمد شده اند.

خانواده‌های لولی یا جوگی در تاجیکستان و افغانستان، طبق معمول فرزندان خود به ویژه دختران را، اجازه‌ی خواندن و تحصیل نمی‌دهند و آن‌ها را از کودکی به طلب‌کردن پول یا تکدی‌گری عادت می‌دهند.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: