تخار ده اوچ کتاب نینگ تقدیمات مراسمی اۉتکزیلدی

تخار ولایتی خواجه‌غار تومنیده محلی مسئوللر، شاعرلر، یازووچیلر و فرهنگ‌سیورلر نینگ اشتراکی بیلن یولگه قوییلگن مخصوص احتفالده، اوچ کتاب نینگ تقدیمات مراسمی اۉتکزیلگن.

«یورک قیغوسی»، نوای هزارباغ» و «ارمغان تخار» عنوانیده یازیلگن کتاب‌لر نینگ تقدیمات مراسمی محلی مسئوللر، شاعرلر، فرهنگ‌سیور و ضیالی کیشی‌لر نینگ حضوری بیلن تخار ولایتی خواجه‌غار تومنیده اۉتکزیلگن.

بیزلرنینگ فیسبوک صحیفه‌میزگه باش اورینگ!

یورک قیغوسی عبدالله احسان، نوای هزارباغ نازیه بیگم ولی‌زاده و ارمغان تخار سنت‌الله نوری‌لر نینگ قلمی گه منسوب دیر.

بو اثرلر، جوزجان ولایتی نینگ بیلیم و فرهنگ‌سیور شخصیت‌لریدن بولمیش «علی‌شیر انتظار جوزجانی» نینگ مالی حمایتی بیلن چاپ اېتیلگن.

بیزلرنینگ «ایکس» ترماغی ده هم تعقیب قیلینگ!

احتفال یکونیده، شاعرلر و یازووچیلر حکومت مسئوللریدن یازگن اثرلرینی چاپ اېتیش اوچون اولرنی قۉللب-قوتلب، فرهنگ و بیلیم ساحه‌لریده دقت قیلیشینی اېسته‌گنلر.

سینمای حکومتی ایران گزینهٔ مناسبی برای توسعه سینمای افغانستان نیست

رییس موسسه دولتی «افغان فیلم» در جلسه‌ای با علیرضا تابش مدیر بنیاد سینمایی دولتی فارابی، بخشی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، خواستارهمکاری ایران در بخش سینمای افغانستان شد و طرف ایرانی نیز برضرورت تهیه پیش نویس تفاهمنامه وانعقاد آن با افغانستان تاکید کرده است.

این جلسه اواخر ماه قوس/آذر و با حضوررائد فریدزاده معاون بین الملل این بنیاد در تهران برگزار شده است. بیشتررسانه‌های ایران از جمله «ایرنا» خبرگزاری رسمی آن کشوروسایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جزییات این دیدارو تقاضای افغانستان را منتشر نموده است.

صحرا کریمی، رییس افغان فیلم، دراین دیدار خواستارحمایت وهمکاری جمهوری اسلامی با این موسسه دولتی افغانستان درزمینه تولید مشترک، کمک ایران به نوسازی آرشیو ملی فیلم، انتقال تجارب ایران، آموزش هنرجویان سینما و نمایش فیلم‌های ایرانی در آن کشور شده است.

این دیدارازمنظر روابط دو دولت می‌تواند کاملا طبیعی باشد، اما درخواست‌های مطرح شده افغانستان از بخش سینمای دولتی ایران نیاز به بررسی و تحلیل بیشتر دارد.

رییس افغان فیلم در سفر به ایران همچنین درنشست «سینما، گفتمان فرهنگی» درحوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی شرکت کرد و در سخنرانی خود اظهاراتی داشت که، بخشی ازآن طوری که در ادامه این مطلب استدلال شده، برای شرایط افغانستان مناسب به نظر نمی‌آید. سوال اساسی اما، این است که چرا سینمای حکومتی ایران، گزینه مناسب برای توسعه سینمای افغانستان نمی‌تواند باشد؟

بازوی سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران یکی از مراجع اصلی سانسور، ممنوعیت شغلی فیلمسازان و حامی زندانی شدن دهها نویسنده، هنرمند، روزنامه نگار و فیلمسازدرایران است. سال‌هاست این وزارت به عنوان بخش مهمی از دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای اهداف فرهنگی داخل و خارج ازایران عمل می‌کند.

بنیاد سینمایی دولتی فارابی به عنوان بازوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش سینما شناخته می‌شود که فیلمسازان مستقل سینمای ایران، عملکرد و اهداف سیاسی و حکومتی آن را نقد کرده‌اند. اولویت تولید فیلم دراین بنیاد شامل فیلم‌های معناگرا یا «دینی»، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت، و درآخر، سینمای اجتماعی است. این بنیاد همچنین برگزارکننده جشنواره فیلم دولتی فجردرایران است که بارها ازسوی فیلمسازان صاحب نام آن کشور تحریم شده است. بنیاد فارابی به فیلمسازان و کسانی امکانات و بودجه می‌دهد که در چارچوب اهداف انقلاب اسلامی و سیاست فرهنگی حکومت ایران عمل نمایند.

بنیاد سینمایی دولتی فارابی به عنوان بازوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش سینما شناخته می‌شود و از فیلمسازانی حمایت می‌کند که در چارچوب اهداف انقلاب اسلامی و سیاست فرهنگی حکومت ایران عمل نمایند.

این بنیاد از زمان احمدی‌نژاد تاکنون در کشورهای نظیرعراق، لبنان، فلسطین واندونزی برنامه‌های سینمایی خودش را دنبال کرده و با طرح ایجاد بازارفیلم منطقه‌ٔ به دنبال اهداف فرهنگی ایران و پخش فیلمهای مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. فعالیت این بنیاد درعراق پس از امضای تفاهمنامه سینمایی آغازشد. سال گذشته رائد فریدزاده معاون بین الملل بنیاد سینمایی فارابی در جریان برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان، پیشنهاد ساخت فیلم سینمایی مشترک با عراق درباره گروه «حشد الشعبی» را به مدیر کل سینما و تئاترعراق داد که خبر آن در رسانه‌های ایران و سایت جشنواره منتشرشده است.

 به باور منتقدان مستقل سینمای ایران، بخشی ازاعضای سپاه پاسداران جز مدیران فرهنگی و سینمایی حکومت هستند و حتی برخی از رایزنی‌‌های فرهنگی سفارت‌های ایران را اعضای سپاه پاسداران تشکیل می‌دهند.

دولت تاجیکستان در سال ۲۰۱۷ به دلیل تبلیغات ایران در قالب فیلم، محصولات فرهنگی، آموزش جوانان و جذب نیروهای وابسته به جریان اسلام‌گرا، تمام دفاتر رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را در خاک تاجیکستان تعطیل کرد.

درخواست گفتگو با سینمای ایران

سخنرانی صحرا کریمی، رییس موسسه افغان فیلم دربرنامه «سینما، گفتمان فرهنگی» در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در تهران با وجود طرح برخی نکات در باره مشکلات سینمای افغانستان، نکته تکان‌دهنده‌‌ای هم در خود دارد. سایت «سوره سینما» متعلق به حوزه هنری و سایت «سینما پرس» بخش‌هایی مفصل ازسخنرانی رییس افغان فیلم را منعکس کرده‌اند. خانم کریمی در بخشی از سخنان خود خواهان گفتگوی سینمای ایران با افغانستان شده و خطاب به مسوولان سینمایی ایران گفته است «ما سبزی‌پاک‌کن و پنبه‌زن نیستیم، ما هگل و نیچه خوانده‌ایم، شعرخوانده‌ایم، می‌نویسیم، ملت افغانستان در کنار شما در عراق و سوریه جنگیده است. آیا ما حق نداریم با سینمای شما گفتمان داشته باشیم؟»

«ما سبزی‌پاک‌کن و پنبه‌زن نیستیم، ما هگل و نیچه خوانده‌ایم، شعرخوانده‌ایم، می‌نویسیم، ملت افغانستان در کنار شما در عراق و سوریه جنگیده است. آیا ما حق نداریم با سینمای شما گفتمان داشته باشیم؟»

صحرا کریمی به نقل از مجله «سوره سینما»

مردم و جریان‌های فرهنگی ایران می‌دانند که افغانستان چهره‌های فرهنگی زیادی دارد، اما ایراد چنین سخنانی ازنشانی سینمای افغانستان و ازجایگاه یک نهاد هنری دولتی، برای سینماگران واهالی فرهنگی افغانستان تعجب‌برانگیز است.

در طول یک ماه اخیر متن این سخنرانی در سایت رسمی حوزه هنری سازمان تبلیغات و سایت «سوره سینما» منتشر شده بود اما ظاهرا این وبسایت اخیرا بخش جنجالی این سخنان را در تاریخ ۱۹ جنوری (روز انتشار این مطلب در نبشت) حذف کرد. هرچند مجله سینمایی «سوره سینما» شماره سی و چهارم که به صورت چاپی و الکترونیک ارائه می‌شود، این سخنان رئیس افغان فیلم را قبلا در ایران منتشر کرده و فایل پی دی اف آن در دسترس است.

افغانستان و سیاست‌های حکومتی ایران در بخش سینما

سینماگران افغانستان  به دلیل اشتراکات فراوان فرهنگی و زبانی نمی‌توانند ازهمکاری با سینمای ایران، به خصوص سینمای مستقل و غیردولتی آن صرف نظر کنند. دعوت از فیلمسازان مستقل ایران در جشنواره فیلم زنان هرات و همنوایی با آنان از موارد خوب این نوع مناسبات است و این ارتباطات می‌تواند بطورمستقیم با بخش مستقل سینمای ایران مانند «خانه سینما» برقرار شود. قبلا برخی کشورها مانند ترکیه ارتباط مستقیم با «خانه سینما» و جریان مستقل سینمای ایران داشته اند.

جمهوری اسلامی درتولیدات مشترک با کشور‌های دیگر به خصوص منطقه، ملزم به اجرای قوانین حجاب اجباری به بازیگران زن، اجرای سانسور و رعایت اصول خودش است در غیر آن امکان تصویب ساخت فیلم برای تهیه کننده و نمایش عمومی آن در ایران وجود ندارد. برخی فیلمهای افغانی که در ایران ساخته شده و یا توسط کارگردان افغان در خود افغانستان و با مشارکت تهیه کننده داخل ایران تولید شده، کارگردان ناچار به رعایت حجاب بازیگر حتا در داخل اتاق و ملزم به رعایت خطوط قرمز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بوده است.

سخنرانی صحرا کریمی، رییس موسسه افغان فیلم دربرنامه «سینما، گفتمان فرهنگی» در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در تهران

سینمای افغانستان تجارب تلخی را هم از برخی همکاری‌های مشترک با بخش دولتی سینمای ایران دارد و افغان‌ها همیشه ازعدم صداقت آنها ناراحت بوده اند. درسال ۲۰۱۳ فیلم ایرانی «خاک و مرجان»، ساخته مسعود اطیابی با حضور افغان‌ها درداخل افغانستان و بخش‌های ازآن هم در ایران ساخته شد.

اما سناریوی تحویل شده به «افغان فیلم» چیزی دیگری بوده و فیلم ساخته شده، تصویرمطلقا تاریکی ازافغانستان را ترسیم کرده بود؛ این‌که افغانستان سرزمین قاچاق نفت از ایران و تولید مواد مخدراست. کشوری که امریکا و اروپایی‌ها به آن تجاوز کرده و ازهم پاشیده است. زن افغان ازسرباز امریکایی بچه بدنیا آورده وکودکی که به تعبیر فیلم نصف او افغان و نصف دیگراو از دشمن است.

برخی فیلمهای افغانی که در ایران و یا در خود افغانستان و با مشارکت تهیه کننده ایرانی تولید شده، کارگردان ناچار به رعایت حجاب بازیگر  و ملزم به رعایت خطوط قرمز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بوده است.

این فیلم با حمایت بخش دولتی ایران و مشورت سپاه پاسداران درافغانستان ساخته شد. نام سازمان‌های دولتی جمهوری اسلامی و موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی (مجموعه وابسته با آیت الله خامنه‌ای) هم در شناسنامهٔ فیلم به عنوان تهیه‌کننده و حامی آمده است. جشنواره فیلم زنان هرات این فیلم را برای نمایش نپذیرفت و به همین دلیل، کارگردان و تهیه‌کننده «خاک و مرجان» نامه‌ٔ بسیار تندی به رویا سادات مدیرجشنواره ارسال کرد. افغانستان تاکنون چندین بار نمونه‌های این چنین ازفیلم‌های ساخته شده توسط کارگردان‌های بخش دولتی ایران و یا وابسته به حکومت ایران را تجربه کرده است.

صدیق برمک کارگردان افغان و رییس سابق موسسه افغان فیلم دردوره اول حکومت کرزی در مورد درخواست از بخش حکومتی ایران برای توسعه سینما می‌گوید: «تجربه شخصی من نشان داده که ایران زیرقول خود درافغانستان می‌زند.» او اضافه می‌کند:‌  کاش سیاست جمهوری اسلامی در منطقه برای همدلی و صداقت، امانت داری و حرمت و با هدف رشد و هم گرایی صادقانه فرهنگی درحوزه بزرگ کشورهای هم فرهنگ می‌بود.» برمک تاکید می‌کند که برای حکومت فعلی ایران سینما و فیلم «ابزاری است برای دستیابی به اهداف بلندمدت غیرفرهنگی درمنطقه.»

به باور نگارنده، افغانستان به دلیل قانون آزادی بیان، آزادی موسیقی برای زنان و آزادی رسانه و نقد، نمی تواند ملزم به رعایت خطوط قرمز و سیاست‌های ایران درتولیدات مشترک سینمایی شود.  تولید هر فیلم مشترکی که بخواهد در آینده، آزادی‌های قانونی افغانستان را قربانی خواسته‌ها و ممیزی‌های دولتی درایران بسازد تحمل آن برای اهالی فرهنگ و هنر و حتا دولت افغانستان دشوارخواهد بود.

درخواست رییس افغان فیلم از بخش دولتی ایران برای بازسازی آرشیو ملی افغان فیلم هم ازموضوعاتی است که باید دولت افغانستان که آرشیو فیلم را در ارگ در اختیار دارد در مورد آن با دقت بیشترتصمیم بگیرد. هرگونه نقش دادن احتمالی به بخش حکومتی ایران در مورد بازسازی آرشیو ملی فیلم، ریسک بزرگی برای افغانستان خواهد داشت.

قبلا فدراسیون جهانی فیلم که مقر آن در بلژیک است به فیلمسازان افغانستان اعلام کرده بود آماده است در صورت ایجاد مکان غیر سیاسی برای آرشیو فیلم افغانستان، این آرشیو را حمایت، تجهیزوعضو فعال آرشیو سراسری فدراسیون جهانی فیلم دردنیا بسازد. عضوی که می‌تواند از فروش رسمی نسخه‌های قدیمی آثار مستند و داستانی خود، درآمد مناسبی برای توسعه قسمتی ازسینمای افغانستان داشته باشد.

در مجموع به دلیل سیاست‌های فرهنگی حکومت فعلی ایران، هرگونه درخواست و تقاضای همکاری از بخش دولتی ایران برای توسعه سینمای افغانستان و بازسازی آرشیو ملی فیلم، نیاز به مطالعه و دقت بیشتر دارد.

زمینه‌های زیادی برای مشارکت انستیتوی‌های سینمایی و شرکت‌های بزرگ و آزاد فیلمسازی در اروپا و دیگرکشورها وجود دارد که می‌تواند باعث حمایت سینمای افغانستان گردد. موسسه افغان فیلم می‌تواند درگفتمان وسیع با خود فیلمسازان افغان در داخل و خارج کشورزمینه‌های توسعه مثبت سینما را تحقیق، تثبیت وعملی بسازد.

ــــــــــــــــــــ

نسخه‌ کوتاه‌شده‌ای از این مطلب قبلا در وبسایت فارسی بی‌بی‌سی منتشر شده است.

حمله به میراث فرهنگی، حمله به تاریخِ بشریت است

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در اوجِ مناقشۀ جاریِ آمریکا با ایران، در توئیتِ خود میراثِ فرهنگیِ بی‌نظیر ایران را تهدید به نابودی کرد که این واکنش‌های وحشت‌آلودی را در سراسر دنیا برانگیخت. او نوشت آمریکا ۵۲ مکانِ فرهنگی، ازجمله بناها و میراث تاریخی ایران را شناسایی کرده که اگر ایران بخواهد به‌خاطر کشته‌شدن قاسم سلیمانی، فرماندۀ ارشد نظامیِ خود دست به انتقام بزند، آمریکا هم آن اماکن فرهنگی را هدف خواهد گرفت.

مشاورانِ ترامپ ‌ـــ‌ ازجمله پنتاگون ‌ـــ‌ به او گفتند که این غیرقانونی‌ست و درنتیجه او هم از موضعِ خود عقب کشید. پس این هیاهو برای چیست؟ یکی از عواقب جنگ و درگیریِ نظامی این است که بناها و اماکنِ تاریخی تصادفا آسیب دیده و نابود می‌شوند و میراث تاریخی هم توسط چپاول‌گران به یغما می‌روند. صدها یا شاید هزاران سال، ارتش‌های دنیا اجازه داشتند بعد از پیروزی در نبرد، دست به غارت و وحشیگری بزنند. چون ذهنیتِ نظامی فقط برای پیروزی و ثروتمندشدن ارزش قائل می‌شود.

دلایل فرهنگی و علمیِ زیادی برای حفاظت از میراث تاریخی در مناقشات مسلحانه وجود دارد، که بیشترشان ربطی به طرف‌های درگیر در جنگ ندارند. ما باید بفهمیم که حفافظت از اموال فرهنگی ‌ـــ‌ که اختصارا به آن سی.پی.پی (CPP) می‌گویند ‌ـــ‌ فقط وقتی موثر واقع می‌شود که رهبران سیاسی آن را جدی بگیرند.

شاید تعجب کنید که سی.پی.پی سابقه‌ای طولانی در تاریخِ نظامی دارد. قدیمی‌ترین دستورالعمل حفاظتی در ارتش انگلیس موسوم فرمان دورام در سال ۱۳۸۵ میلادی توسط ریچارد دوم در جریان حمله به اسکاتلند صادر شد. یکی از مفادِ این فرمان، عدم خسارت‌زدن به بناهای مذهبی یا فرهنگی بود. بعدا و باتوجه به توئیتِ ترامپ، و در هماهنگی با «قانون لیبر» ‌ـــ‌ که در جریانِ جنگ داخلی آمریکا به نیروهای فدرال ابلاغ شده بود ‌ـــ‌ آمریکا اولین کشوری شد که سی.پی.پی را در سیاست نظامی خود پذیرفت.


 امروزه، هدفگیریِ عامدانۀ اماکن فرهنگی و مذهبی که اهدافی نظامی محسوب نمی‌شوند، هیچ کارکرد نظامی ندارد و هیچ کمکی به عملیات نظامی نمی‌کند، و خصوصا در قوانین حقوق بشر بین‌المللی اقدامی ممنوع و غیرقانونی است ‌ـــ‌ مهمتر از همه در کنوانسیون لاهه برای حفاظت از اموال فرهنگی در مناقشات مسلحانه مصوب سال ۱۹۵۴، و همچنین پروتکل دوم کنوانسیون لاهه که در ۱۹۹۹ تدوین شد.

سی.پی.پی همچنین یکی از اجزای اصلیِ پروتکل الحاقی اول به کنوانسیون ژنو، و اساسنامۀ رم، و قطعنامۀ ۲۳۴۷ شورای امنیت سازمان ملل است. صرف‌نظر از این‌که آیا کشور خاصی، یک یا همۀ موارد فوق را تصویب کرده باشد یا خیر، سی.پی.پی به‌عنوانِ حقوق بین‌الملل عُرفی شناخته شده و شامل همۀ طرف‌های درگیر در هر مناقشه‌ای می‌شود.

امروزه، هدفگیریِ عامدانۀ اماکن فرهنگی و مذهبی که اهدافی نظامی محسوب نمی‌شوند، هیچ کارکرد نظامی ندارد و هیچ کمکی به عملیات نظامی نمی‌کند، و خصوصا در قوانین حقوق بشر بین‌المللی اقدامی ممنوع و غیرقانونی است.

سی.پی.پی تا الان موثر واقع شده است. در دادگاه بین‌المللی کیفری که برای یوگسلاوی سابق تشکیل شد، فرماندهانِ نظامی به‌خاطر حملۀ عامدانه به میراث فرهنگی گناهکار شناخته شده و به زندان محکوم شدند. ضمنا احمد الفقی المهدی از اعضای انصارالدین (یک گروه افراطی وابسته به القاعده در مغربِ اسلامی)، سال ۲۰۱۶ به جرمِ نابودی عامدانۀ میراث فرهنگی در شهر تیمبوکتو در کشور مالی ازطرف دیوان بین‌المللی کیفری به نُه سال زندان و پرداخت جریمۀ قابل‌توجهی محکوم شد.

قلب و ذهن

بعد از انتشار کتابِ هنر رزم اثر سون‌تسی در چین در قرن ششم قبل از میلاد، مولفان نظامی این بحث را مطرح کرده‌اند که نابودیِ میراث فرهنگیِ دشمن، اصولا یک شیوۀ نظامی غلط است. چون انگیزه‌ای می‌شود برای جنگِ بعدی و معمولا ادارۀ جامعۀ مغلوب را مشکل‌تر می‌کند. ازطرفی حفاظت از میراث فرهنگیِ جامعه‌ای که از شما شکست خورده، نشانۀ احترام به آن‌هاست و ادارۀ آن‌ها را راحت‌تر می‌کند. این خود به‌قولِ سربازان عصر جدید، یک «عامل تقویت‌کننده» محسوب می‌شود که پیروزی در جنگ را برای‌شان بسیار آسان‌تر می‌کند.

سال ۲۰۱۸، ارتش بریتانیا واحدی را به‌نامِ یگانِ سی.پی.پی تاسیس کرد و علاوه‌بر بریتانیا کشورهای دیگری هم درحال ایجاد چنین واحدهای هستند. برنامۀ آموزشی این یگان، با همکاری کمیتۀ ملی بلوشیلدِ بریتانیا (سازمان مشاورِ یونسکو در موضوعِ سی.پی.پی) طراحی شده است، و در آن نیروهایی از شش کشور دیگر شرکت دارند.

مسجد جامع شهر حلب در سوریه، در دسامبر ۲۰۱۶ نابود شد.

همکاری حیاتی‌ست

نمی‌توان انتظار داشت که ارتش به‌خودی‌خود بتواند سی.پی.پی را به‌خوبی پیاده کند. اگر می‌خواهیم از اموال فرهنگی محافظت کنیم، مهم است که فعالانِ بخش میراث فرهنگی، برای حفاظت از اموال فرهنگیْ روابط نزدیکی با نیروهای مسلح برقرار کنند . معنی این حرف این نیست که در یک مناقشۀ نظامی، کارشناسان میراث فرهنگی باید از طرف بخصوصی حمایت کنند، بلکه باید آمادۀ کار با همۀ طرفین درگیری باشند.

این همکاری زمان‌بر است و به مرور زمان ایجاد می‌شود؛ خوب نیست که بعد از شروعِ یک درگیری یا جنگ، تازه به فکر این همکاری بیفتیم. بلوشیلد چهار مرحلۀ همکاری را شناسایی کرده است: آموزش بلندمدت و پیوسته؛ آمادگیِ نیروها قبل از استقرارِ قوا و مشخص‌کردنِ میراث فرهنگی در منطقۀ عملیاتی؛ جریانِ عملیات؛ پس از عملیات.

از میراث فرهنگی می‌توان برای شناخت و کاوش گذشتۀ مشترک بشر بهره برد ‌ـــ‌ چیزی که نقطۀ اشتراک ماست. اگر میراث فرهنگی در جنگ نابود شود، یا بدتر از آن، عمدا هدف گرفته شود، ما از این شناخت و کاوش عاجز خواهیم شد.

معمولا بعد از پایان نبرد، نیروی نظامی تنها سازمانی است که منابع لازم را برای محافظت از میراث فرهنگی دارد، ازجمله: پشتیبانی فنی‌مهندسی برای تثبیتِ بناها، تامینِ نیروهای لازم برای جلوگیری از چپاولِ اماکن یا موزه‌ها، ارتباط با کارشناسانِ محلیِ میراث فرهنگی، و تخلیۀ کلکسیون‌ها به محل‌های امن‌تر و باثبات‌تر.

این‌ها همگی موضوعاتی متفاوت و نیازمند تخصص‌های مختلف هستند. حالا که کشورهای بیشتری واحدهای سی.پی.پی را به توانمندی‌های نظامی خود اضافه میکنند، این یگان‌ها بعد از پایان درگیری باید در حفاظت از میراث فرهنگی پیشقدم شوند؛ البته آن‌ها هنوز نیازمندِ پشتیبانیِ جامعۀ میراث فرهنگی هستند.

کاهش تهدید

معلوم است که خسارات تصادفی تنها چیزی نیست که میراث فرهنگی را تهدید می‌کند، بلکه طیفی از اقداماتِ تصادفی و عمدی هستند که این میراث را تهدید می‌کنند. بلوشیلد هشت ریسک برای میراث فرهنگی شناسایی کرده است که اگر جدی گرفته شوند، تهدید علیه این میراث شدیدا کاهش خواهد یافت. این ریسک‌ها عبارتند از: فقدان برنامه‌ریزی، فقدان آگاهی نظامی، خسارت تصادفی، هدف‌گیری عمدی، چپاول‌گری، استفادۀ عمدی از مکان، بی‌توجهی و ساخت‌وساز اجباری.

میراث فرهنگی است که از ما انسان می‌سازد. این میراث به ما حسِ تعلق و هویت می‌بخشد. البته گاهی از آن به‌عنوان سلاحی برای نمایشِ اختلافات استفاده می‌شود، مثل هدف‌گیریِ اقلیت‌های مذهبی و بناهای‌شان همان‌طورکه حکومت اسلامی داعش در عراق ایزدیان را هدف گرفت. ولی می‌توان از آن برای شناخت و کاوش گذشتۀ مشترک بشر بهره برد ‌ـــ‌ چیزی که نقطۀ اشتراک ماست. اگر میراث فرهنگی در جنگ نابود شود، یا بدتر از آن، عمدا هدف گرفته شود، ما از این شناخت و کاوش عاجز خواهیم شد.

__________

منبع: The Coversation