در آنسوی دنیا، یکی از بدترین ویروسهای تاریخِ مدرن در حال گسترش است. از روز جمعه، آنچه که «ویروس کرونا» خوانده شده، بیش از ۷۵۰۰۰ نفر را در چین مبتلا کرده، که از این شمار ۲۰۰۰ تن در نتیجه آن جان باختهاند. کرونا نامِ یک خانواده از ویروسهاست که شامل سرماخوردگی هم میشود؛ متخصصانِ پزشکیْ ویروسِ موردبحث را کووید- ۱۹ (COVID-19) مینامند. در خارج از چین و در ۲۶ کشورِ دیگر، بیش از ۱۰۰۰ مورد ابتلا گزارش شده که منجربه مرگِ هشت نفر شده است؛ این شامل همهگیریهایی در کرۀ جنوبی و ایران هم هست. دکتر تدروس ادهانوم، مدیرکل سازمان بهداشت جهانی، روز جمعه گفت: «فرصتِ ما [برای مقابله با این بیماری] دارد از دست میرود.»
هرچند هنوز باید منتظر ماند و دید که آیا چین و دیگر کشورها قادر به مهارِ این بیماری هستند یا خیر، اما یک موضوع روشن است: نظامهای سیاسیِ استبدادی، موقع شیوعِ گستردۀ بیماریها خیلی بد عمل میکنند. ما این را امروز در چین و همینطور در آمریکا میبینیم.
کووید- ۱۹ از شهر ووهان در چین شروع شد و آنطور که لوری گرت در نشریۀ فارین پالسی مینویسد، حزب کمونیست چین (یا سیسیپی) در پاسخِ اولیه به شیوعِ ویروس کرونا، به شدت بد عمل کرد. گرت مینویسد: «حالا چین در معرضِ اتهاماتِ بینالمللی و شورشهای داخلی قرار دارد، چون دست به مخفیکاری، دروغ، و سرکوبهای متعددی زده و نه تنها نتوانسته این ویروس را مهار کند، بلکه عملکرد چین ممکن است به انتشار بیشتر این ویروس دامن بزند.»
یکی از دلایل اصلیِ ناتوانیِ دولتِ چین در مهارِ این بیماری، این است که فساد و بیکفایتیْ مشخصۀ ذاتیِ حکومتهای خودکامه است. حزب کمونیست چین نمیتواند به انتخابات دموکراتیک دست بزند تا رضایتِ حکومتشوندگان را کسب کند، پس برای ایجاد وفاداری، به نظام حمایتِ تودهای متکیست. یکی از شرطهای اصلی برای کسبِ مقام در بوروکراسیِ عظیم و چندمیلیونیِ چین، اعتمادپذیریِ سیاسیست که معمولا یعنی فرهنگِ فرمانبرداریِ کور: یعنی به مافوقهایت آنچه را که میخواهند بشنوند بگو، و بهخاطر منفعتِ شخصی از مقامِ خود سوءاستفاده کن.
یکی از دلایل اصلیِ ناتوانیِ دولتِ چین در مهارِ این بیماری، این است که فساد و بیکفایتیْ مشخصۀ ذاتیِ حکومتهای خودکامه است.
درعینحال حزب کمونیست چین هم مثل هر نظامِ خودکامۀ دیگری، برای ترساندنِ مردم و ممانعت از مخالفتشان، به سرکوب سیاسیِ خشونتآمیز دست میزند. در این کشور، هم آزادی بیان و هم آزادی مطبوعات شدیدا محدود است؛ هرکس که برای حزب کمونیست چین تهدیدی محسوب شود، شبیه رُمانِ ۱۹۸۴ [اثر جورج اورول] به خدمتش میرسند. مطابق گزارشها، حدود یک میلیون مسلمانِ اویغور در اردوگاههای بازآموزیِ مخوف در غرب چین نگهداری میشوند؛ اساسا حزب کمونیست چین به پارنویای حادی دچار شده و قصد دارد دست به پاکسازیِ فرهنگی بزند.
اولین شخصی که از شیوعِ کووید- ۱۹ خبر داد، پزشکی بهنامِ لی ونلیانگ بود؛ او ازطریق شبکههای اجتماعی به همکارانش گفته بود که این شبیهِ بیماری سارس است. این همان صداقتِ حرفهایست که در واکنش به شیوعِ هر بیماریای، از اهمیتِ مطلق برخوردار است، اما حکومتهای استبدادی معمولا بهجای اینکه به حل مسئله بپردازند، سعی میکنند اخبارِ منفی را خفه کنند. گرت مینویسد، «دکتر لی و هفت پزشکِ دیگر توسط پلیس امنیت چین، بهجرمِ شایعهپراکنی مجبور شدند تا با امضای سندی، به نشرِ اکاذیب اقرار کنند.»
در چند هفتۀ اول که خیلی حیاتی بود و قرنطینۀ شَدید میتوانست از شیوعِ بیماری جلوگیری کند، حکومتِ چین اول اصرار داشت که هیچ ویروسِ جدیدی درکار نیست، و بعد گفتند که اوضاع را کاملا تحت کنترل دارند؛ درحالیکه تمامِ این مدت کرونا در حال گسترش بود. وقتی شیوعِ مرض غیرقابلانکار شد، حزب کمونیست چین طبق معمول دروغگو از آب درآمد و شهروندانِ چینی دچار وحشت شدند، چون نمیدانستند که عمق فاجعه چهقدر است. وقتی خودِ دکتر لی به ویروسِ کرونا مبتلا شد و (درحالیکه تا پایان، قهرمانانه به دیگران هشدار میداد) روزِ ششمِ فوریه درگذشت، شعلۀ بیاعتمادی و خشم بدتر هم شد، و دولتهای خارجی معقولانه به این فکر افتادند که دیگر نمیتوانند به اعداد و ارقامی که از چین میآید، اعتماد کنند.
در واکنش به هرنوع بیماریای، اعتماد یک مولفۀ حیاتیست. مردم باید مطمئن باشند درموردِ واقعهای که درجریان است، دولت به آنها دروغ نمیگوید، و اینکه اقداماتِ دولت برمبنای علم و منطق است؛ خصوصا برای اینکه مردم وحشت نکنند و دست به فرار نزنند، چون این احتمالِ انتشار تصادفیِ بیماری را افزایش میدهد. حزب کمونیست چین، بیشک ثابت کرده که قابلاعتماد نیست، و بیشتر بر سرکوبِ وحشیانه و بستنِ کاملِ شهرها و جمعکردنِ هزاران نفر در قرنطینههای بیکیفیت متکی است. تا الان که این اقدامات نتوانسته جلوی انتشار ویروس کرونا را بگیرد.
در واکنش به هرنوع بیماریای، اعتماد یک مولفۀ حیاتیست. مردم باید مطمئن باشند درموردِ واقعهای که درجریان است، دولت به آنها دروغ نمیگوید، و اینکه اقداماتِ دولت برمبنای علم و منطق است.
البته آمریکاییها هم در نظامِ کمترِ استبدادیشان، نباید خیلی احساس امنیت کنند. سبکِ حکومتیِ رژیم ترامپ، همۀ مشخصاتِ حکومتهای استبدادی را دارد: بوروکراسیِ انباشته از دلقکهای ابلهِ فاسد، نظام حقوقیِ فاسد برای محافظت از رئیسجمهور و رفقایش دربرابر اتهامات کیفری، و اطلاعاتِ دردسرساز که با کمکِ یک پروپاگاندای پرهیاهو انکار میشود.
همانطور که مایکل لوئیس در کتابش «ریسکِ پنجم» نوشته است، تمامِ بوروکراسیِ فدرال در دورۀ زمامداریِ ترامپ فاسد شده است، چون او نه بلد است و نه میخواهد که سادهترین اقدامات را برای ادارۀ صحیح دولت انجام دهد. بیشترِ کسانی که در دولتِ آمریکا باقی ماندهاند، یا پیروان ایدئولوژیک متعهد (مثل استیفن میلر، نژادپرستِ کینهجو) هستند، یا احزاب ذینفع، یا کارمندان دولتی معمولی که بدون هیچ مدیرِ رسمی دارند کار میکنند. فقط ۳۵ درصدِ پُستهای مهم در وزارت امنیت داخلی آمریکا که نیازمند تاییدِ سنا هستند، الان پُر شدهاند. این وزارتخانه حتی برای پُستهای ریاست، معاون رئیس، و مشاورِ کلْ کاندیدایی ندارد. همچنین، سازمان مدیریت بحران آمریکا برای دو پُستِ کلیدیِ خود، نامزدی ندارد.
گرت در مقالۀ دیگری مینویسد، «سال ۲۰۱۸، دولتِ ترامپ کلِ سلسلهمراتبِ مربوط به شیوعِ بیماریها، منجمله آنهایی را که در مدیریتِ کاخ سفید نقش داشتند، اخراج کرد.» برای همین هم، واکنشِ دولتِ ترامپ به شیوعِ کرونا، با ناتوانی و شکست روبهرو شد. گرت مینویسد، «من تماسهای تلفنی و ایمیلهای زیادی با اداراتِ مهمِ دولتِ آمریکا داشتم؛ تنها پاسخی که دریافت کردم، تشویش و سردرگمی بود.» طبق گزارشِ اخیرِ واشنگتنپست، متخصصانِ مرکز کنترل بیماریها گفتهاند که ۱۴ آمریکاییِ مبتلاشده که در یک کشتیِ تفریحی به ویروس کرونا مبتلا شدند، فعلا باید در ژاپن بمانند، نه اینکه همراهِ صدها نفرِ دیگر با هواپیما برگردانده شوند و ریسکِ انتشارِ ویروس را افزایش دهند. اما دولت ترامپ روی دستِ حزب کمونیست چین بلند شده و همۀ مسافران را به کالیفرنیا و تگزاس برگردانده است؛ این مبتلایان، در پشت پردههای پلاستیکی قرنطینه شدهاند، اما هنوز ریسک انتشار بیماری را با خود دارند.
مرتجعان معمولا استدلال میکنند که حکومتِ استبدادیِ بیرحم، از دموکراسی کارآمدتر است، اما تجربهٔ تلخی که جهان اینروزها از سر میگذراند دروغِ این برهان را بار دیگر ثابت میکند.. همانطور که در دورانِ ایتالیای فاشیست و فاجعۀ آلمان نازی (که هرجومرجی از فساد و بیکفایتی بود) این ادعایی باطل بیش نبود، امروز هم این ادعاها باطل است. مشروعیتِ دموکراتیک، و بوروکراسیِ شایسته و شفاف، هیچ جایگزینی ندارد. حماقتِ مستبدانۀ دونالد ترامپ و دیکتاتوریِ کمونیستِ چین، ممکن است میلیونها انسان را به کشتن دهد.