اعضای یک خانواده در شهر گردیز، مرکز ولایت پکتیا میگویند که یک پسرشان بهنام «باسط» که عضو نیروهای امنیتی و قاری قرآن بود، ششماه پیش و پسر دیگر شان بهنام «عبدالمالک» که عضو نیروهای امنیتی بود، چند روز پیش در صفوف نیروهای امنیتی کشته شدهاند.
در چهرۀ عبدالکریم هفتادساله، پدر کهنسال باسط و عبدالمالک، سربازان کشتهشده، نشانههای غم و درد به وضوح دیده میشود. او که پدربزرگ این خانوادۀ ۱۳ نفریست، میگوید که از این پس خانوادۀشان سرپرست و نانآور ندارد و کودکان و زنانشان در وضعیت بدی زندهگی میکنند.
کودکان این خانواده که پدرانشان را در صفوف نیروهای امنیتی از دست دادهاند، در وضعیت بدی به سر میبرند و هنوز هم برای آمدن پدرانشان لحظهشماری میکنند.
عبدالکریم که از درد پا رنج میبرد، در خانۀ غریبانه و مخروبه با کودکان و نواسههای یتیم خود زندهگی میکند.
او میگوید: «صبح و شام چیز بخور نمیری برای خوردن پیدا میکنیم، امید ما به خداست، امید ما به مسئولان حکومتیست. با ما باید کمک شود، تنها با ما نه، با همه یتیمان، از برخیها بیوهها مانده است و از برخیها یتیمانشان.»
مادر قاری باسط و عبدالمالک با از دستدادن پسران جوانش به گلیم غم نشسته و با گریه و صدای غمآلود پیام خود را اینطور به دیگران میرساند.
این مادر در غمنشسته میگوید: «یک پسرم شهید شد، دیگرش هم شهید شد. این کودکان برای ما مانده است، اطفال آن دو، دختران و پسران خردسالاند. همسرم ریشسفید است، پاهایم درد میکند، پاهای شوهرم هم درد میکند، سرپرست نداریم، یک پسرم سرپرست و صلاحیتدار خانه بود، جز صبر چارهیی دیگری نداریم.»
اما مسئولان امنیتی پکتیا میگویند، به همۀ خانوادههایی که فرزندانشان را در صفوف نیروهای امنیتی از دست دادهاند، رسیدهگی میشود.
لطفالله کامران، سرپرست فرماندهی پولیس پکتیا میگوید، وزارت داخله تعهد محکم دارد که از خانوادههای قربانیان پشتیبانی مالی و معنوی کند.
در ۱۸ سال گذشته دهها هزار سرباز در درگیریها در کشور قربانی شده که از این میان، خانوادههای بسیاری از آنان بیسرپرست ماندهاند و به امید دیگران زندهگی میکنند.