مشخص است که دونالد ترامپ، این اعجوبۀ سیاست دیگر شانسی برای ماندن در سکوی قدرت ندارد. او در مدت چهار سال حضورش در کاخ سفید به تمام معنا برخلاف جریان سیاست شنا کرد. در دروان او اقتصاد امریکا بهبود یافت، اما اختلافات نژادی میان سیاه و سفید، آسیایی و مهاجر نیز شدت گرفت. گسترش بیماری کرونا بار دیگر اقتصاد این کشور را متزلزل کرد و ناآرامی‌های اجتماعی فزونی یافت، اما ترامپ پیوست این بیماری را به سخره گرفت. در سیاست خارجی، نظم جهانی پس از جنگ دوم جهانی را با چالش مواجه ساخت و با شعار «نخست امریکا» از شماری پیمان‌های بین‌المللی خارج شد. وجود ترامپ برای حلقه قدرت در افغانستان در یک مقطع نعمت و در مقطع دیگر محنت بود.

دو سال طلایی

هنگامی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ به ریاست جمهوری امریکا رسید، شایعه‌یی به زبان‌ها افتاد که محمد اشرف غنی، ترامپ را درس داده و استاد اوست. هرچند هیچ مقام رسمی حکومت و نزدیکان آقای غنی به‌گونه صریح در این مورد سخن نگفتند، اما حلقه حواریون آقای غنی از این شایعه برای فضل فروشی و بزرگ‌نمایی مقام معنوی آقای غنی استفادۀ بسیار کردند. در آن روزگار، اختلاف میان غنی و عبدالله عبدلله در حکومت وحدت ملی بسیار شدید بود و چه بسا دو طرف مشروعیت سیاسی را در جلب رضایت امریکا جست‌وجو می‌کردند. مسابقۀ دیدار و گرفتن عکس با مقام‌های امریکایی در ارگ و سپیدار به مثابۀ ابزاری برای تخفیف رقیب در اذهان عامه شمرده می‌شد.

حکومت وحدت ملی در سال ۲۰۱۴ در نتیجۀ بحران انتخاباتی و با پادرمیانی جان کری، وزیر پیشین وزارت خارجه ایالات متحده امریکا تشکیل شد و پیش از آن حکومت بارک اوباما، رئیس‌جمهور دموکرات امریکا اعلان کرده بود که نیروهای امریکایی در سال ۲۰۱۴ به‌گونه کامل از افغانستان خارج می‌شوند. امریکایی‌ها از افغانستان خارج نشدند، اما اعلام خروج نیروهای آنان تاثیر منفی بر اقتصاد، ثبات سیاست و امنیت افغانستان گذاشت. هرچند حکومت وحدت ملی بلافاصله پس از کنار رفتن حامد کرزی از قدرت، پیمان امنیتی را با امریکا به امضا رساند، اما در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ بار دیگر چه‌گونه‌گی روابط امریکا و افغانستان در هالۀ ابهام قرار گرفت. تیم حاکم، به‌ویژه گروه آقای غنی در آن زمان به هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات‌ها در انتخابات امریکا تمایل داشت، اما پیروزی دونالد ترامپ از حزب جمهوری همه را غافل‌گیر کرد.

ترامپ پیش از رسیدن به قدرت دیدگاه واضح و روشنی در مورد مأموریت امریکا در افغانستان نداشت. در سال ۲۰۱۳ ترامپ در توییتر خود نوشت که ملیارد‌ها دالر در افغانستان ضایع شده و این مزخرف است. در سال ۲۰۱۵ در یک مصاحبه تلوزیونی دخالت در افغانستان را اشتباه بزرگی خواند و پرسید «ما برای ۲۰۰ سال دیگر در افغانستان باشیم؟»  اما باری این سخن خود را پس گرفت و افغانستان را جای متفاوتی توصیف کرد که از آن‌جا امریکا باید مواظب بمب‌های اتمی پاکستان باشد.

پس از آن‌که ترامپ به قدرت رسید، لابی‌های وفادار غنی به سرعت دست به کار شدند تا مراتب ارادت غنی را به گوش ترامپ برسانند. در آن زمان حمدالله محب، یکی از مهره‌های وفادار آقای غنی به عنوان سفیر افغانستان در واشنگتن به سر می‌برد و فرایندی لابی‌گری برای به‌دست‌آوردن دل ترامپ را هدایت می‌کرد. گروه غنی دریافتند که ترامپ با غرور و منت به افغانستان می‌نگرد، بنابراین صلاح دانسته شد که با تواضع، منت او گرامی داشته شود. عصری که حامد کرزی با بارک اوباما شانه‌به‌شانه در کاخ سفید قدم می‌زد، به پایان رسیده بود. سازگاری با وضعیت جدید را گروه غنی به عنوان قدمی پیروزمندانه تصور کرد و نخسیتن سلفی افتخاری با دونالد ترامپ را در روز انتقال قدرت از اوباما به ترامپ، حمدالله محب، سفیر  وقت افغانستان در واشنگتن به ثبت رساند.

اداره ترامپ در آغاز مأموریت‌اش گام‌های را در جنوب آسیا برداشت که براساس آن پاکستان در شرایط دشواری قرار گرفت و شماری آن را انزوای پاکستان توصیف کردند. محمد اشرف غنی در اوایل حکومت وحدت ملی که سخاوت زیادی در روابط با پاکستان به خرج داده و از آن ناامید شده بود، تلاش کرد که از شرایط جدید استفاده اعظمی ببرد. غنی که پاکستان را در تنگنا یافت، تصور کرد که این کشور بهای بد قولی و بی‌وفایی به او را می‌پردازد و به این ترتیب در قامت شاه مقتدر اعلام کرد که پاکستان را منزوی کرده است. او که در سایۀ الطاف ترامپ خود را در سایه ققنوس تصور می‌کرد، هشدار داد، کسانی که با افغانستان همکاری نکنند، منزوی خواهند شد و به پاکستان توصیه کرد که فکری به حال آیندۀ خود کند.

در فصل خوبی ترامپ در سال ۲۰۱۷ جنرال ایچ‌آر مک‌کرستال، مشاور پیشین شورای امنیت ملی امریکا رئیس‌جمهوری این کشور را متقاعد کرد که روی‌کرد جدیدی را زیر نام  «استراتژی جنوب آسیا» در پیش گیرد. هنگامی که آقای ترامپ استراتژی جنوب آسیا را اعلام می‌کرد، گفت که طرح خروج نیروهای امریکایی را که در زمان کمپاین‌های انتخاباتی‌اش مطرح کرده بود، اشتباه بوده است. این استراتژی ترامپ، فرصت جدیدی را در برابر حکومت افغانستان قرارداد. ترامپ در آن زمان گفت که پاکستان در برابر ملیاردها دالر که از امریکا دریافت کرده، به سازمان‌هایی پناه داده که مردم امریکا را می‌کشند. او نقش پاکستان را در تحولات منطقه‌یی کاهش و به جای آن نقش هند را افزایش داد. آن‌چه که پاکستان را بیش‌تر در مضیقه قرار داد. دو سال حکومت ترامپ، برای محمد اشرف غنی سال‌های خوشی بود. در این سال‌ها غنی با اتکا به حمایت امریکا توانست سیاست‌مداران سنتی افغانستان را که سال‌ها قدرت را در اختیار داشتند، به حاشیه براند و گروهی از متحدان دو پاسپورته و عمدتاً جوان را که به «تامی‌ها» معروف شدند، جای‌گزین دست‌نشانده‌های سیاست‌مداران سنتی کند. از این نظر، دو سال نخست حکومت ترامپ برای غنی بهترین فصل حکومت او در دوران وحدت ملی بود.

دو سال نحس

در اواخر سال ۲۰۱۸ ورق برگشت. کارزار انتخاباتی صلاح دانست، پرورده‌اش را برای پیروزی دور دوم ریاست جمهوری قربانی کند. بدترین ضربه که ادارۀ ترامپ به حکومت افغانستان و گروه غنی وارد کرد این بود که به گونه مستقیم با گروه طالبان در میز مذاکره نشست. گفت‌وگوی مستقیم با جانب امریکا یکی از خواست‌های اصلی گروه طالبان بود و در نتیجۀ آن دولت افغانستان کاملاً نادیده گرفته شد. اولین نشست میان گروه طالبان و امریکایی‌ها در ۱۲ اکتوبر سال ۲۰۱۸ برگزار شد و پیامد آن اعتبارزدایی از دولت افغانستان و مشروعیت‌بخشیدن به گروه طالبان بود.

دوام مذاکرات مشخص کرد که امریکا قدم به قدم به خواست طالبان و برخلاف حکومت افغانستان پیش می‌رود. بدتر این‌که مأموریت تخریب حکومت افغانستان و حذف گروهی غنی را یکی از یاران قدیم او هدایت می‌کرد. زلمی خلیل‌زاد، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان، پیش از مأموریت‌‌اش در دو سال طلایی، مشغول حمایت و دفاع از اردوگاه غنی بود. هنگامی که به عنوان نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان مقرر شد، عزم خود را جزم کرد تا یار قدیمی خود را برای خشنودی ترامپ به زیر بکشد.

کارزار انتخاباتی ترامپ عجله داشت تا قضیه افغانستان را به زودترین فرصت فیصله کند و راه حل آن در تشکیل حکومت موقت یا به تعبیر خلیل‌زاد در «فورمول جدید سیاسی» نهفته بود. به همین دلیل، خلیل‌زاد تلاش کرد جلو برگزاری انتخابات را در افغانستان بگیرد و برای رسیدن به این منظور سیاست‌مداران سنتی افغانستان را در یک جبهه واحد در برابر محمد اشرف غنی قرار داد. بازی در میدان سیاست هیچ قاعده شرافت‌مندانه‌یی را نمی‌شناسد. در یکی از روزهایی که غنی مشغول مبارزه با جزیره قدرت عطا محمد نور بود، خلیل‌زاد در مصاحبه با یکی از رسانه‌های خصوصی در دفاع از اقدام غنی برخاست، اما با گذشت زمان عطا محمد نور و دیگر مخالفان آقای غنی را در شطرنج سیاست در برابر او قرار داد.

خلیل‌زاد اتحادی را که به عنوان الترناتیو در برابر غنی ایجاد کرد و با مواجه ساختن آنان با طالبان در مسکو این پیام را مخابره کرد که او قادر است غنی و حکومتش را نادیده بگیرد. در آن زمان، سیاست‌مدارن سنتی و مخالف غنی به این نتیجه قطعی رسیده بودند که تاریخ مصرف غنی به پایان رسیده و جای «تامی‌ها» را حکومت موقت پر خواهد کرد. موازی با تلاش‌های خلیل‌زاد برای تشکیل حکومت موقت، غنی برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آستین بالا زد تا از آن طریق امکان ابقای خود در قدرت را فراهم کند. خلیل‌زاد در جریان تلاش برای جلوگیری از برگزاری انتخابات در یک نشست «آف د ریکارد» به خبرنگاران گفت که اگر غنی واقعاً صلح می‌خواهد، چوکی خود را قربانی کند.

سیاست‌مداران عمدتاً سنتی که در محور خلیل‌زاد به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مخالف بودند، به امید یافتن سهمی در آرایش جدید قدرت وارد روند شدند و به پروسه غنی مشروعیت دادند. با وصف مخالفت آقای خلیل‌زاد، امریکا در یک بازی دوگانه نه تنها از انتخابات غنی حمایت مالی و سیاسی کرد، بلکه خلیل‌زاد در مراسم تحلیف آقای غنی شرکت کرد.

خلیل‌زاد با امضای توافق‌نامه صلح با گروه طالبان در اوایل سال ۲۰۲۰ میلادی در متن توافق‌نامه به نماینده‌گی از دولت امریکا صریحاً تذکر داد که امریکا امارت طالبان را به عنوان یک دولت به رسمیت نمی‌شناسد. او با ظرافت دولت مستقر در افغانستان را انکار کرد و شرایط «حکومت جدید اسلامی پسا توافق» را مطرح کرد. خلیل‌زاد در توافق با طالبان نه تنها مشروعیت حکومت را زیر پرسش برد، بل‌‎که مشترکاً با طالبان به تحقیر آن نیز دست زد. حکومت را مجبور کرد که از خطوط سرخ‌اش عدول کند. انس حقانی همراه با ۵ هزار زندانی دیگر آزاد شدند و حکومت غنی با وصف ادعای زعامت افغانستان در یک میز برابر با گروه طالبان قرار گرفت.

پس از آن‌که مذاکرات میان نماینده‌گان طالبان و نماینده‌گان حکومت افغانستان در دوحه برگزار شد، خلیل‌زاد آشکارا به حمایت از طالبان علم کرد. از سویی، گروه غنی به این نتیجه رسید که با حضور خلیل‌زاد و دوام حکومت ترامپ، طالبان همه چیز را به دست خواهند آورد. به همین دلیل به انتخابات امریکا به عنوان آخرین شانس برای حفظ قدرت دیده می‌شد. هم‌زمان با این‌که گروه طالبان برای ابقای ترامپ دعا کردند، گروه غنی برای رفتن ترامپ به سجاده نشست. با پیروزی بایدن، گروه غنی در کابل نفس راحتی کشید و پیام مشارکت استراتژیک را برای واشنگتن مخابره کرد. حالا برای رفتن خلیلزاد نیز  لحظه‌شماری جریان دارد.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: