حوالی ساعت چهارونیم پس از چاشت دیروز صدای انفجار نیرومندی را شنیدم. از بلندی صدای انفجار میشد به راحتی فهمید که انفجار بسیار قوی در حوالیمان رخ داده است. برای دانستن موقعیت انفجار به فیسبوک سر زدم. کاربران فیسبوک نوشته بودند که در منطقۀ پلخشک دشتبرچی، در نزدیکی مرکز آموزشی «کوثر دانش» انفجاری رخ داده است.
پس از گذشت چند دقیقه و نشر عکس زخمیان انفجار از سوی کاربران رسانههای اجتماعی، وزارت داخله اعلام کرد که یک مهاجم انتحاری که قصد ورود به داخل مرکز آموزشی را داشته، خودش را در کوچۀ مرکز آموزش کوثر دانش منفجر کرده است.
این خبر مثل بمب ترکید و همهجا پخش شد. دو سال پیش از امروز نیز مرکز آموزشی موعود – شعبۀ مرکزی کوثر دانش – مورد حمله قرار گرفته بود.
در این انفجار نوجوانان زیادی که قصد ورود به دانشگاه را داشتند به خاک و خون غلطیدند. باز هم کوثرها، راحلهها و مدینهها پرپر شدند.
اما این بار واکنش خانوادهها متفاوتتر از انفجار دو سال پیش بود. خانوادهها دیگر تحمل شنیدن مرگ فرزندانشان در آموزشگاهها را ندارند. خانوادهها دیگر یارای بلندکردن تن بی جان فرزندانشان را ندارند.
محمد جواد، پدری که خبر مرگ فرزندش را از فیسبوک خبر شد، میگوید که دیگر فرزندانش را به آموزشگاهها نمیفرستد.
محمد جواد در دبی مصروف کار بود. او پس شنیدن خبر مرگ فرزندش روانۀ کابل میشود. بستهگانش او را از فرودگاه کابل به قبرستانی میبرند که قرار است لحظاتی بعد محمد هادی هژدهساله آنجا دفن شود.
محمد جواد که شش فرزند دارد، میگوید که اگر وضعیت همینطور ادامه پیدا کند، به فرزندانش دیگر اجازۀ درس خواندن نمیدهد.
روبهروشدن با چنین صحنهیی برای محمد جواد غیرقابل تصور بود. شوکی که مرگ فرزندش به او وارد کرده است را به روشنی میتوان در سیمایش خواند.
جواد میگوید که هادی صنف ۱۲ مکتب بود و میخواست سال آینده در آزمون کانکور شرکت کند و در دانشکدۀ دلخواهش درس را بخواند.
محمد تقی، پدر یکی دیگر از کشتهشدهگان انفجار روز گذشته در مرکز آموزشی کوثر دانش است. او میگوید که پس از شنیدن صدای انفجار، به تلفن پسرش زنگ میزند، اما کسی نیست که تلفن را جواب بدهد.
مصطفا اقبالی هژده سال داشت و دانشآموز لیسۀ عالی عبدالرحیم شهید در دشت برچی بود. مصطفا به پدرش گفته بود که میخواهد درس بخواند و مردمان کشورش را از جهل و ناآگاهی نجات بدهد.
محمد تقی میگوید که مصطفا به صورت خستهگیناپذیر تلاش میکرد و به دیگران نیز میآموختاند.
تقی پس از جستوجوی بسیار، جسد بیجان فرزندش را از شفاخانه پیدا میکند.
در این انفجار در کنار اینکه دهها جوان و نوجوان کشته شدند، شمار زیادی از شهروندان از لحاظ مادی نیز صدمه دیدند.
یکی از همسایهگان مرکز آموزشی کوثر دانش که مادرش در خانه تنها بود، میگوید، وقتی از انفجار در همسایهگیشان باخبر گشته، سریع خودش را به خانه رسانده.
مادر این جوان میگوید، پس از وقوع انفجار، خودش را به گوشهیی میکشد و از هوش میرود. پیرهزن که دستانش میلرزد، میگوید که همسایهها او را به خانه میبرند تا دوباره به هوش بیاید.
پیرهزن وقتی به خانهاش میرود، با مشتی آوار روبهرو می شود. دروازۀ حویلی از جایش کنده شده و حیاط حویلی پر از دست و پای دانشآموزان.
او میگوید که در شصت سال زندهگیاش اینچنین پرپر شدن آدمی را با چشم ندیده است.
در نزدیکی این مرکز آموزشی یک خوابگاه پسرانه نیز است. یکی از دانشجویانی که در این خوابگاه زندهگی میکند، میگوید که با بلندشدن صدای انفجار، توتههای تن آدمیان به اتاقش چون گرد و غبار نشستند.
او میگوید که دهها جسد را دیده است و شماری را نیز انتقال داده است. این دانشجو که از ولایت به کابل آمده است، میگوید که دیگر نمیتواند در آن خوابگاه بماند و مجبور است جای دیگری برای زندهگی دست و پا کند.
خانوادههای قربانیان انفجار روز گذشته از دولت خواستار تأمین امنیت جان فرزندانشان در مراکز آموزشی شدهاند. آنان میگویند که مقامهای حکومتی مکلف به حفظ جان شهروندان اند و اگر قادر به چنین کاری نیستند، بهتر است حکومت را بسپرند به آدمهای با وجدانتر از خودشان.
مرکز آموزشی کوثر دانش یک روز پس از وقوع این انفجار خواهان بررسی همهجانبۀ این حمله از سوی حکومت شد. مسئولان این مرکز آموزشی از نهادهای ملی و بینالمللی درخواست کردهاند عاملان این حمله را شناسایی و به کیفر برسانند.
ساعاتی پس از این حمله، گروه دولت اسلامی موسوم به داعش مسئولیت آن را به عهده گرفت؛ اما ارگ طالبان را مسئول این حمله خواند. طالبان با رد ادعای دولت افغانستان گفتند که این حمله ربطی به این گروه ندارد.