عبدالغفار و خانوادهاش تازه از پاکستان به سمنگان بازگشته بودند که زندگی شان با زمینلرزهی بامداد دوازدهم عقرب بار دیگر دگرگون شد. کودک دوسالهی شان زیر آوار جان باخت و دیگر اعضای خانواده زخمی شدند. اکنون دو ماه پس از این رویداد، درد مرگ کودک و بیسرپناهی بر زندگی شان سایه افکنده و آن را بیش از پیش دشوار کرده است.
او، پنج ماه پیش بدون فرصت جمعآوری وسایل خانه و با دستان خالی از پاکستان اخراج شد. عبدالغفار همراه همسر، کودک دوساله و مادر کهنسالش در اتاقی گلی در حاشیهی دورافتادهی ولسوالی حضرتسلطان سمنگان ساکن شدند؛ اتاقی با سقف کوتاه، دیوارهای ترکخورده و معماری کهن به سبک «تذری».
هنوز حسرت و درد اخراج از پاکستان در سینهاش سنگینی میکرد که زمینلرزه او را داغدار کرد. زمینلرزه سبب شد تا کودک دوسالهاش زیر آوار جان بدهد ویگر د اعضای خانواده زخمی شوند. «خودم، همسرم، طفلم و مادر پیرم زیر خاک شدیم و توان نداشتیم که تکان بخوریم. مردم محل با بیل برای نجات ما آمدند. یکونیم ساعت بعد ما نجات پیدا کردیم و رفتیم شفاخانه، اما بیچاره طفلم جایبهجای وفات کرد.»
عبدالغفار، میگوید که از دستدادن کودک دوسالهاش، هنوز روانش را اذیت میکند و روند عادی زندگی را برایش دشوار کرده است. «زمانی که یادم میآید، خیلی جگرخون میشوم. نان از گلو پایین نمیشود. خانمم هم جگرخون و پریشان است. هر یک ساعت بعد از جایش بلند شده و گریه میکند.»
مهربانو، مادر بزرگ این کودک، نزدیک به دو ماه این رویداد، هنوز در فراق نواسهاش اشک میریزد و از دشواریهای زندگی و بیسرپناهی نیز شکایت میکند. «اکنون آرزو داریم که یک جای برای زندگی پیدا کنیم. زمینی شخصی نداریم که یک خانه بسازیم. در زمستان که هوا سرد است به مواد سوخت نیاز داریم که بخاری را گرم کنیم. برق و مواد خوراکی هم نداریم.»
بر بنیاد دادههای رسمی، در زمینلرزهی پسین در شمال ۲۶ تن جان باختند و بیش از هزار تن دیگر زخمی شدند. در این رویداد همچنان هزاران خانهی رهایشی نیز، تخریب شده و زلزلهزدگان در فصل سرما نگران نداشتن سرپناه و دیگر نیازهای ابتدایی زندگی شان استند.






