در شرایطی که جمهوری ترکیه صدساله میشود، واکاوی عواملی مؤثر تاریخی و معاصر بر آیندهی سیاست خارجی این کشور دارای اهمیت است؛ به ویژه رابطهی پیچیدهی ترکیه با غرب که با مشخصههایی چون تنش و منافع متقابل عملگرایانه گره خورده است. پیروزی پسین رجب طیب اردوغان در انتخابات، پیامدهای زیادی برای ترکیهی مدرن و روابط آن با غرب به ویژه ایالات متحده و اتحادیهی اروپا، به همراه داشته است. احتمال میرود او در دورهی جدید، این روابط را بازتعریف کرده و مسیر جدیدی برای آیندهی کشورش ترسیم کند. از لحاظ تاریخی، جایگاه ترکیه در غرب، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی، نوساناتی را تجربه کرده است که منشاء آن به دوران عثمانیها برمیگردد. غربیها به امپراتوری عثمانی، از زمان استقرار آن، با ترس و تردید نگاه میکردند که پس از پایان جنگ جهانی اول این احساسات بیشتر نیز شد. اخیراً مجموعهای از رویدادها سبب پیچیدگی روابط ترکیه با غرب به ویژه ایالات متحدهی امریکا شده است.
ترکیه از سال ۲۰۰۳ با امتناع از عبور نیروهای امریکایی [از خاک این کشور] به عراق، آغاز به فاصلهگرفتن از امریکا کرد. در ۲۰۱۱ با قطع روابط با تلآویو، محور امریکا-اسرائیل-ترکیه را نابود کرد و در سوریه سیاستی مغایر با منافع امریکا را در پیش گرفت و در پی کودتای نافرجام در جولای ۲۰۱۶ نیز ترکیه امریکا را مقصر دانست. برخی از این عوامل با گذشت زمان متحول شده است؛ مثلاً ترکیه با توجه به منافع مشترک اقتصادی، روابط استراتژیک خود با اسرائیل را احیا کرد. حتا در مارچ ۲۰۲۲ از رییسجمهور اسرائیل در انقره میزبانی کرد. این مسئله از سوی دولتهای غربی، به ویژه ایالات متحدهی امریکا مورد استقبال قرار گرفت؛ اما موضع ترکیه در برابر سوریه که با مواضع روسیه و ایران همسو است، همچنان محل اختلاف و نارضایتی میان ترکیه و غرب است. تنشها میان ترکیه و یونان که هر دو عضو ناتو است، نیز روابط ترکیه با متحدان غربیاش را تیره کرده است.
ترکیه از امریکا به دلیل میزبانی از فتحالله گولن، روحانی ترک که از ۱۹۹۹ در تبعید خودخواسته در پنسلوانیا به سر میبرد، شاکی است. ترکیه جنبش جهانی خدمت گولن را سازمان «تروریستی» اعلام کرده و خودش را به تحریک کودتای ۲۰۱۶ متهم میکند. درخواستهای مکرر اردوغان از امریکا برای استرداد گولن، نه تنها موفق نبود؛ بل تنشها را نیز بیشتر کرد.
موارد اختلاف
در سالهای پسین موارد اختلاف بیشتر شده که از آن جمله میتوان به نزدیکی ترکیه و روسیه اشاره کرد. روسیه تسلیحاتی مانند سامانهی موشکی اس-۴۰۰ به ترکیه فروخته و در ساخت نیروگاههای هستهای ترکیه کمکهای فنی ارائه کرد و دو طرف در زمینهی تجارت نیز با یکدیگر همکاری کرده اند. ترکیه تنها عضو ناتو است که از تحریمهایی که به دلیل جنگ اوکراین در برابر روسیه اعمال شده بود، نه تنها پشتیبانی نکرد که حتا سوخت روسیه را با دورزدن تحریمهای بینالمللی اعمالشده بر مسکو، به چین و ایران منتقل کرد. قدرت ترکیه به لطف موقعیت جغرافیایی منحصر به فردش که اروپا و آسیا را به هم وصل میکند، تا اندازهای از نقش آن در ناتو به عنوان پلی میان شرق و غرب ناشی میشود. ترکیه در حمایت از درخواست فنلند برای پیوستن به ناتو نقش کلیدی ایفا کرد و پس از مخالفت اولیه، سویدن را نیز پذیرفت؛ اقدامی که واشنگتن با موافقت برای خرید جتهای جنگندهی اف-۱۶ به آن پاداش داد.
تلاشهای ترکیه در ارتباطدادن تأیید عضویت سویدن در ناتو به تأیید عضویت ترکیه در اتحادیهی اروپا که رؤیای دیرینهی این کشور است، به نتیجهی مطلوب نرسید و تنش جدیدی را میان انقره و غرب ایجاد کرد. اما با وجود چنین تنشهایی، اقتصاد با رشد سریع، منابع طبیعی غنی، موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد و ائتلافهای استراتژیک ترکیه، توضیح میدهد که چرا ترکیه همچنان برای غرب و رقیبان سرسختش، روسیه و چین، مهم است. انتخابات اخیر ترکیه نادرستی پیشبینیها در بارهی کاهش قدرت و محبوبیت اردوغان را نشان داد. امیدها برای پایاندادن به حکومت او خواب و خیال بود. او با آن که با اختلاف اندک پیروز شد، اما توانست برای سومین دوره رهبری ترکیه را به دست بگیرد و به دلیل حفظ قدرتش برای ۲۵ سال «مرد قوی ترکیه» لقب گرفته است.
هرچند پیروزی اردوغان برای ترکیه و سیاست خارجی آن بسیار با اهمیت است، با این حال، پیشبینیها در بارهی مسیر پیشروی این کشور در برابر غرب متناقض است. برخی انتظار دارند ترکیه از غرب فاصله بگیرد و بیشتر به سمت روسیه متمایل شود؛ در حالی که برخی دیگر انتظار عکس این را دارند. کسانی که بر موضع اول تأکید دارند، استدلال میکنند که روابط ترکیه با ایالات متحده و کشورهای اروپایی در بهترین حالت بر مبنای بدهبستان بوده و در برابر بحرانهای محیطی آسیبپذیر باقی خواهد ماند. ترکیه به دلیل خرید سامانهی اس-۴۰۰ روسیه زیر تحریمهای امریکا قرار دارد. واشنگتن نگران تعمیق روابط انقره با مسکو است و جو بایدن، رییسجمهور ایالات متحدهی امریکا، اردوغان را به دلیل کاهش استانداردهای دموکراتیک، از خود دور نگه داشته است و ترکیه نیز به نوبهی خود از حمایت امریکا از جنگجویان مسلح وابسته به حزب غیرقانونی کارگران کردستان (پ.ک.ک) در سوریه خشمگین است و از تعمیق همکاریهای سیاسی و دفاعی میان رقیب اصلی خود یونان و ایالات متحده نیز نگران است.
قدرت مانور
در همین حال، کسانی که موضع دوم را تأیید میکنند، به انزوای بینالمللی فزاینده و کاهش اعتبار نظامی روسیه در نتیجهی شورش گروه واگنر و جنگ طولانی در اوکراین استناد میکنند. به باور آنان، ضعفهای مشاهدهشده در روسیه میتواند قدرت مانور ترکیه را به عنوان تنها عضو ناتو که از تحریمها در برابر روسیه حمایت نکرد، تقویت کند. آنها همچنین بر اهمیت ادامهی روابط ترکیه با ایالات متحده و متحدان غربیاش تأکید میکنند. میان این دو موضع متضاد، یک موضع میانه و متوازن نیز وجود دارد که ضمن اذعان بر چالشهای موجود در روابط ترکیه و متحدان غربیاش، بر اهمیت تعامل موفقانه برای غلبه بر این چالشها تأکید دارد. این موضع علاوه بر تأیید این که ترکیه برای سالهای آینده خاری در چشم غرب خواهد بود، بر این نکته نیز توجه دارد که ترکیه به دلیلهای ظرفیت اقتصادی (به عنوان عضو جی-۲۰)، تخصص دیپلماتیک، نیروی نظامی و موقعیت خود، برای غرب از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
استدلال کسانی که موضع میانه دارند، این است که دستآوردهای بزرگی چون پیوستن سویدن به ناتو، خرید جنگندههای اف-۱۶، آتشبس با پ.ک.ک (یا دستکم خویشتنداری ترکیه در شمالشرق سوریه)، آرامش در رابطه با یونان و پیشرفت در روابط ارمنستان و آذربایجان در نتیجهی تعامل مستقیم رهبران ترکیه و متحدان غربیاش، به ویژه ایالات متحده به دست آمده است. در این دیدگاه، اعتقاد بر این است که احیای هوشمندانهی روابط ترکیه با غرب نه تنها ضروری است، بل این تنها راه برای دستیابی به اهداف هر دو طرف و تأمین منافع متقابل آنها است. همچنین ممکن است بهترین راه برای مهار عملگرایانه چیزی باشد که توسط برخی منتقدان به عنوان «طوفان اردوغانیسم» توصیف شده است.
برقراری روابط
اردوغان با ایجاد روابط پایدار با دیگر کشورهای قدرتمند از جمله روسیه و چین، این تصور را که او دستنشاندهی غرب به ویژه ایالات متحده است، کمرنگ کرد. او در سالهای پسین به ایران نیز نزدیکتر شد. این سیاست مبتنی بر ضرورت، تحکیم و تنوعبخشیدن به ائتلافها و همکاریهای استراتژیک ترکیه برای حفظ منافع این کشور در حوزههای سیاسی، اقتصادی و نظامی اتخاذ شده است. اردوغان در یک اقدام ظریف توازنبخش، با نزدیک نگهداشتن روسیه و تأکید همزمان بر تعهد خود به ناتو، از هر دو طرف حداکثر امتیاز را گرفت و اهمیت خود را در عرصهی جهانی حفظ کرد. با این که برخی از تاکتیکهای اخیر او به ویژه موضع او در بارهی عضویت سویدن در ناتو، خشم روسیه را برانگیخت؛ اما بعید است که چنین اقداماتی پایههای تعامل آنها را متزلزل کند.
همین گونه، محال است که سیاست ترکیه در برابر سوریه و نزدیکی فزایندهی آن با روسیه، چین و ایران، تعامل ترکیه با غرب را تحت شعاع قرار دهد. در ادامه، ترکیه میتواند میان سه سناریو یکی را انتخاب کند: حمایت از متحدان غربی به قیمت روابط با روسیه و چین؛ حمایت از دومی به قیمت اولی؛ یا ادامهی توازن ماهرانه در روابط. سناریوی سوم واقعبینانهتر به نظر میرسد. در دنیای چندقطبی، برنده کسی است که بتواند با واقعیتهای جدید کنار بیاید و برای حفظ منافع خود با بیش از یک قدرت استراتژیک مذاکره کند. ترکیه از طریق تعامل متوازن با شرق و غرب این کار را با موفقیت انجام داده است و به احتمال زیاد در دورهی سوم ریاستجمهوری اردوغان و دوران پسا اردوغان نیز این مسیر ادامه خواهد یافت.
یکی دیگر از اقدامات توازنبخشی که برای آیندهی روابط خارجی ترکیه به همان اندازه حیاتی است، توانایی ترکیه برای حفظ نفوذ منطقهای در خاورمیانه و در عین حال، حفظ روابط ژئواستراتژیک با اسرائیل است. به نظر میرسد این مسئله، در اوج بحران غزه که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، بیش از هر زمانی، چالشبرانگیز است. ترکیه به دلیل لفاظی و موضع عمدتاً شعارگونه در قبال فاجعهی بزرگ انسانی در غزه، مورد انتقاد قرار دارد؛ زیرا با آن که حملههای اسراییل به غیرنظامیان بیگناه را محکوم کرده و از غرب به دلیل حمایت از اسرائیل انتقاد کرده است؛ اما گامهای عملی قاطعتری مانند قطع روابط دیپلماتیک با اسرائیل یا حتا تهدید به انجام این کار، بر نداشته است. توانایی ترکیه در مدیریت این شرایط دشوار و نحوهی استفاده از کارتهای دیپلماتیک است که موفقیت یا شکست آن را به عنوان یک قدرت منطقهای و بینالمللی تعیین میکند.
نویسنده: سحر خمیس، استاد دانشگاه مریلند
برگردان: سیدحیاتالله حیات
منبع: میدل ایست آی