نشانی گور غبار
چهار نفری از بلندای گورستان فاصله گرفتیم و با قدمهای آهسته و پرسانکنان به سوی همواری راه افتادیم. به اروند گفتم: «ممکن گور غبار در دشت باشد» عباس اسدیان، همره دیگرمان بیقرار بود و از هر کسی پرسان میکرد و هیچکس غبار و گورش را نمیشناخت.