
مهاجرت؛ یک قرص نان در یک شبانهروز
حبیب عظیمی، نام (مستعار) از نوجوانانی که صنف ۱۱ مکتب بود به دلیل فقر و حضور طالبان، مسیر مهاجرت نامنظم را در پیش گرفت و مقصدش کشور ایران بود. او باشندۀ ولسوالی سیدآباد ولایت میدانوردک است.
حبیب عظیمی، نام (مستعار) از نوجوانانی که صنف ۱۱ مکتب بود به دلیل فقر و حضور طالبان، مسیر مهاجرت نامنظم را در پیش گرفت و مقصدش کشور ایران بود. او باشندۀ ولسوالی سیدآباد ولایت میدانوردک است.
مهاجرت پدیدهییست که با سرنوشت و گذشتۀ بشر گره خورده است، اما این پدیده براساس وضعیت و موقعیتهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر تحولات زندهگی آدمیان متفاوت است.
وی ویلچرش نشسته و چشم به آسمان دوخته است. یزدانعلی، با هر نگاه سوی پدر و مادر سالمندش آه میکشد و هر بار شیارهای کنارههای چشم و دهنش گودتر میشود.
بیکاری و ناامنی در سالهای پسین، شهروندان افغانستان را ناگزیر کرده است که تن به مهاجرتهای غیرقانونی داده تا به منزل مقصود و زندهگی رویایی برسند.
زندهگی در فقر سختتر از آن بود که بیوطن شوم. زندهگی با فقر، زجرآور بود و با تکلف. تازه داشتم دهۀ سوم زندهگیام را شروع میکردم که بیکاری و فقر برخاسته از آن گریبان خانواده کوچکم را گرفت.
درامۀ دری قسمت سیوششم
درامۀ دری قسمت سیوپنجم
درامۀ دری قسمت سیوچهارم
گلالی، باشندۀ شهر کندهار و دانشآموختۀ زبان و ادبیات پشتو که همانند دیگر قربانیان مهاجرت نامنظم فریب سخنان شیرین قاچاقبران و تصویرسازی رویایی از کشورهای اروپایی را خورده است.
قسمت سیوسوم درامۀ دری مهاجرت
قسمت سیودوم درامۀ دری مهاجرت
قسمت سیویکم درامۀ دری مهاجرت
قسمت سیام درامۀ دری مهاجرت
قسمت بیستونهم درامۀ دری مهاجرت
قسمت بیستوهشتم درامۀ دری مهاجرت
قسمت بیستوهفتم درامۀ دری مهاجرت
درباره سلام وطندار
سیاست نشراتی و اصول مسلکی
سیاست حریم خصوصی
تماس با ما
فرصتهای شغلی
ارسال معلومات و اسناد
شرایط همکاری با ما
شکایت
برنامههای رادیویی
فلم و عکس
آر اس اس
اشتراک در خبرنامه