دردهایی که «ادبیات» درمان می‌کند؛ گپ‌وگفتی با رامین رازق‌پور

چند چیز عامل رفتنم به سمت ادبیات شد؛‌ اول این که مادربزرگم قصه‌های زیادی بلد بود و در آوان کودی که ما شب‌ها به خواب نمی‌رفتیم؛ چون پدرم ناوقت از نانوایی به خانه می‌آمد، مادربزرگم تلاش می‌کرد تا برای این که ما راحت به خواب برویم، به ما قصه‌هایی مانند «بزک چینی» و «اوسانه‌ بل‌اوسانه» را قصه می‌کرد.

روآوردن زنان به نویسندگی؛ «می‌خواهم روحیه‌ی ازدست‌رفته‌ام را بازگردانم»

«کوشش کردم از فضای تنگ خانه استفاده و خود را مصروف کنم. این را درک می‌کردم که استعدادهایم سرکوب می‌شود و خواستم موضوعات را از طریق نوشته‌هایم بیان کنم و روحیه‌ی ازدست‌رفته‌ام را بازگردانم.» این گفته‌های سحر شریفی است؛ بانویی که پس از بسته‌شدن دانش‌گاه‌ها، از تحصیل باز مانده است.