درآمد
جنگ ویرانگر و خونین در نوار غزه که در پی حملهی حماس به اسرائیل آغاز شد، پس از یکسالواندی کشتار و تخریب همهی زیربناهای غزه، به پایان رسید. نبرد نابرابری که اسرائیل در آن از مرزهای اخلاقی عبور کرد و دست بهکشتاری زد که تاریخ خاورمیانه کمتر نمونهی آن را سراغ دارد. اسرائیل برای تحقق اهداف نظامیاش در این منطقه، دست به هر تلاشی برد تا راهحل نهایی مورد نظر خود را اجرا کند. یهودیهایی که خود قربانی هلوکاست و راهحل نهایی از سوی نازیزم بودند، اکنون خود متهم به جرایمی استند که مصداق هولوکاست دیگری است؛ با این تفاوت که قربانی دیروز، متهم امروز است. اسرائیل از آغاز تا فرجام جنگ خونین در غزه، در تلاش بود تا با استفاده از رسانههای بینالمللی همسو با خود، با تغییر روایت جنگ و قربانی جلوهدادن اسرائیل، برای اجرای «راهحل نهایی» در برابر شهروندان غزه مشروعیت به دست آورد؛ اما در این روند نیز شکست خورد و در غربیترین کشورها نیز دانشجویان و فعالان مدنی در برابر جنایت ارتش اسرائیل به جادهها ریختند و حتا دادهگاه کیفری بینالمللی حکم دستگیری نخستوزیر و فرماندهی کل نظامی اسرائیل را به دلیل ارتکاب جرایم در برابر بشریت صادر کرد. در این نوشته تلاش میشود تا با واکاوی مفاهیم بنیادین و بررسی آن چه که اسرائیل در غزه انجام داد، به این مهم بپردازم که چه گونه قربانی دیروز، متهم امروز است و چطور اسرائیل در تلاش برای اجرای راهحل نهایی در غزه است.
نکتهی مهم این است که بر آن نیستم در قالب این نوشته با حماس همذاتپنداری کنم و البته این به معنای انکار داعیهی فلسطین نیز نیست. حماس و خطاهای راهبردی آن برای پاسداری از داعیهی فلسطین مسئلهی دیگری است؛ اما در این نوشته تلاش میکنم با چشمانداز بشری با مراجعهی به تاریخ به این مسئله نگاه کنم.
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
قربانی دیروز
همزمان با قدرتگیری نازیزم در آلمان، گرایشهای یهودستیزی در جامعه اروپایی تحت اشغال نازیها نیز گسترش پیدا کرد. اگر چه یهودستیزی در آلمان پیشینهی فراتر از ظهور هتلر دارد؛ اما زمانی که رهبر جدید آلمان به قدرت رسید، معتقد بود که یهودیها عامل شکست آلمان در جنگ جهانی اول و پذیرش معاهدههایی بودند که به معنای تحقیر این کشور بود. زمانیکه هتلر در۱۹۳۳ قدرت را در آلمان به دست گرفت، برنامه آزارواذیت یهودیان آغاز شد. قانون «نورنبرگ» که در ۱۹۳۵ میلادی تصویب شد، یهودیها را از بسیاری از حقوق شهروندی شان، محروم کرد. این قانون به جغرافیای آلمان محدود نبود و همه سرزمینهایی که ارتش نازی اشغال کرده بود، قواعد یهودستیزی در آن به تدریج حاکم میشد. در کنار همهی قواعد یهودستیزی در زمان هتلر، زمانی این روند کامل شد که ماجرای «هولوکاست» در دستور کار مقامهای حزب نازی قرار گرفت. ماجرای «هولوکاست» به فرآیند کشتار یهودیان گفته میشود که در فاصلهی ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ اتفاق افتاده و فقط اتاقهای گاز و کورههای آدمسوزی نیست، بل که تیرباران جمعی، مرگ بر اثر ناداری و در مسیر دشوار رسیدن به اردوگاههای کار اجباری را هم شامل میشود که در این فرایند، یهودیان زیادی کشته شدند. بر اساس گزارشها، در جریان «هولوکاست» حدود شش میلیون یهودی در سراسر اروپا با هدف نابودی جمعیت یهودیان از روی زمین، قتل عام شدند. یهودیها در جریان جنگ دوم جهانی، از قربانیان جدی بودند که به گونههای مختلف مورد آزارواذیت قرار میگرفتند. تا آن جا که ارتش نازی، روشهای متنوعی را برای کشتن یهودیها روی دست میگرفتند که در این میان، «آشویتس» و «هولوکاست» دو مفهومی است که برای اجرای برنامهی «راهحل نهایی» انجام میشد. راهحلی که به معنای نابودی کامل یهودیها تلقی میشد.
متهم امروز
با پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین و فروپاشی حکومت رایش سوم، یهودیهایی که از اردوگاههای کار اجباری و کورههای آدمسوزی نجات پیدا کردند، با تلاشهای جنبش سیاسی صهیونیسم به اسرائیل امروزی انتقال داده شدند و بخشی از یهودیهای دیگری که در امریکا زندگی میکردند، دعوت شدند تا کشور جدیدی به نام اسرائیل تأسیس شود. در نهایت با صدور قطعنامهی ۲۹ نومبر ۱۹۴۷ در سازمان ملل متحد تقسیم فلسطین اجرا شد و در ۱۴ می ۱۹۴۸ تأسیس و استقلال اسرائیل توسط بنگوریون نخستوزیر موقت اسرائیل اعلام شد. با آغاز تشکیل دولت اسرائیل در بخشهای از فلسطین، تنشها و درگیری میان اسرائیل و مسلمانان با محوریت داعیهی «فلسطین» نیز شروع شد که به جنگهای متعددی میان اسرائیل و مسلمانان منتهی شد. در این میان، جنبشهای مقاومت یکی پس از دیگری با داعیهی فلسطین شکل گرفتند که در روند مبارزات مقاومتطلبانه، از سوی شماری از کشورها مصادره شدند و ناخودآگاه به جریانهای نیابتی مبدل شدند. اسرائیل جدید به مرور با حمایتهای بیدریغ قدرتهای غربی به یک کشور قدرتمند به لحاظ نظامی و اطلاعاتی مبدل شد. تا آن جا که گفته میشود بخشی از موفقیتهای امریکا در منطقه، مدیون اشراف «اطلاعاتی» «موساد» است. حماس، جدیترین جریان نظامی و سیاسی است که با داعیهی فلسطین ظهور کرد و مبارزهی مسلحانه در برابر اسرائیل را دنبال میکند.
این جنبش اسلامی، در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، حملهای را در برابر اسرائیل ترتیب داد که در تاریخ مقاومتطلبانهی خاورمیانه بیپیشینه بود. اسرائیل در واکنش به این حمله و جبران ابهت از دسترفتهی نظامی و اطلاعاتی خود با حمایت و چراغسبز متحدان غربی تلآویو دست به حملههایی در برابر ساکنان غزه و جنش حماس زد که نظم امنیتی منطقه تغییر کرد و جریانهای مقاومت را تا مدتی زمینگیر کرد. همزمان با شدت درگیریها، اسرائیل تلاش میکرد روایتسازی جنگ را در میدان به دست گیرد و افکار عمومی جهان نیز با او همنوا شود و این امر، در ابتدای جنگ نیز موفق بود؛ اما به مرور زمان با تلاش رسانههای بیطرف و مستقل جنایتهای اسرائیل یکی از پس از دیگری آشکار شد. براساس گزارشها، نزدیک به ۵۰ هزار باشندگان غزه در این جنگ کشته شدند و بیشتر از ۱۰۰ هزار تن زخمی شدند. حملههای سنگین زمینی و هوایی اسرائیل در غزه که شامل شفاخانهها، دانشگاهها، مکتبها و همهای نهادهایی میشود که حمله به آنها جرایم جنگی تلقی میشود، از عاملهای اصلی کشتار غیرنظامیان در غزه است. اسرائیل در جنگ غزه از مرزهای اخلاقی عبور کرد و دست به حملههایی زد که مصداق نسلکشی و جرایم در برابر بشریت است. حالا جنگ به پایان رسیده است و برنامههای «راهحل نهایی» اسرائیل در غزه اجرا نشد؛ برنامهای که اسرائیل برای انجام آن، از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
راهحل نهایی اسرائیل
مفهوم «راهحل نهایی» نام برنامهای است که به نابودی کامل یهودیها از سوی ارتش نازی اشاره دارد. نازیها برای پنهانکردن ماهیت واقعی جنایتهای خود بیشتر از مفاهیم چندبعدی استفاده می کردند. اگر شما به چهگونگی هجوم نظامی اسرائیل به غزه و برخورد با شهروندان غیر نظامی نگاه کنید، سیاست «راهحل نهایی» ارتش نازی به ذهن تان تداعی میکند. از بداقبالی اسرائیل این است که در عصر رسانهها و گسترش شبکههای ارتباطی، تغلب رسانهای کار دشوار است. اسرائیل از آغاز درگیری در غزه، برنامهی «راهحل نهایی» را در برابر شهروندان فلسطین در این منطقه دنبال میکرد. بدون لحاظ اخلاق جنگی و قواعد بینالملل دست به کشتار غیرنظامیانی زد که در شکلگیری این جنگ، نقشی نداشتند. مجلهی لنست، در یک پژوهش تخمین میزند که شمار تلفات انسانی در غزه، در طول نُه ماه نخست حملههای اسرائیل، حدود ۴۰ درصد بیشتر از آمار ثبت شده توسط وزارت صحت فلسطین است. در این مدت ۲.۹ درصد کل جمعیت غزه، جان باخته اند. نتیجهی این پژوهش نشان داده است که ۵۹.۱ درصد از جانباختگان را زنان، کودکان و افراد بالای ۶۵ سال تشکیل میدهد. مگر بدون مفهوم «راهحل نهایی» میتوان نام و عنوان دیگری در برابر رفتار اسرائیل در غزه در نظر گرفت.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
فرجام کلام
همذاتپنداری با یهودیهایی که در جریان «هولوکاست» و «راهحل نهایی» کشته شدند به یک امر اخلاقی تبدیل شده است و انکار آن، یک عمل غیرانسانی و گاهی در شماری از کشورها جرم تلقی میشود؛ اما پس از گذشت چنددهه از آن، قربانی دیروز، متهم امروز است. دولت یهودی اسرائیل حالا عامل «هولوکاست» دیگری با روش جدید و در سرزمین دیگری است. آن چه که اسرائیل در غزه مرتکب شده است، مصداق بارز نسلکشی در برابر باشندگان غزه است؛ همان برنامهای که ارتش نازی در برابر یهودیها اجرا میکرد. با این تفاوت که روش کشتار متفاوت و جهان نظارهگر آن است. در نهایت، اسرائیل در «روایتسازی» جنگ غزه شکست خورد و افکار جهانی در برابر آن است. پرونده مقامات تلآویو در دادگاه لاهه و همذاتپندری فعالان مدنی و جنبشهای دانشجویی با باشندگان غزه، تأییدکنندهی همین مدعا است.