درآمد

بازگشت غیرقابل‌پیش‌بینی و غیرقابل‌انتظار دونالد ترامپ به کاخ سفید، برای همه‌ی دولت‌ها و بازیگران جهانی معنای یک‌سانی ندارد. از روی‌کارآمدن ترامپ حتا نزدیک‌ترین متحدان امریکا در اروپا زیاد خرسند نیستند. امانوئل مکرون، رییس‌جمهور فرانسه، در تازه‌ترین اظهارات خود در واکنش به بازگشت ترامپ به کاخ سفید، از اروپا خواست که «بیدار شود و توانایی‌های دفاعی خودش را تقویت کند.»

پرحاشیه‌ترین رییس‌جمهور امریکا در حالی «سکان قدرت» را در کاخ سفید به دست گرفته است که چالش‌های متعددی در برابر او قرار دارد. در میان مسائلی که آقای ترامپ با آن روبه‌رو است، مسئله‌ی اوکراین، پرونده‌ی هسته‌ای ایران و هم‌کاری‌های بین‌المللی، از جدی‌ترین حوزه‌هایی اند که رییس‌جمهور جدید امریکا را به چالش می‌طلبد. در این نوشته تلاش صورت می‌گیرد تا با استفاده از اظهارات دونالد ترامپ و تیم سیاسی او، به واکاوی گزینه‌های عملی آقای ترامپ در برابر این «سه مسئله‌ی بنیادی» بپردازم. از آغاز شکل‌گیری روند پیکارهای انتخاباتی در امریکا، پایان‌بخشیدن به جنگ روان میان روسیه و اوکراین برای کاهش هزینه‌های اقتصادی امریکا، فشار حداکثری بر ایران برای مهار دست‌یافتن تهران به سلاح هسته‌ای و در نهایت، خروج امریکا از پیمان‌هایی که برای این کشور هزینه‌های اقتصادی دارد، از تعهدات مهم نامزد جمهوری‌خواهان بود.

مسئله‌ی اوکراین

با آغاز تهاجم گسترده‌ی نظامی روسیه در برابر اوکراین، ایالات متحده‌ی امریکا با متحدان اروپایی خود، تمام‌قد در کنار کی‌یف قرار گرفتند و با کمک‌های اقتصادی و تسلیحاتی فزاینده، ارتش اوکراین را حمایت کردند. درگیری‌ای که از ۲۴ فبروری ۲۰۲۲ آغاز شد، در کنار هزینه‌های انسانی و اقتصادی برای طرف‌های جنگ، سبب شد که اوکراین بخش‌هایی از خاک خود را از دست بدهد. اکنون که ۲۲ جنوری ۲۰۲۵ است، در کنار  شبه‌جزیره‌ی کریمه که در ۲۰۱۴ ضمیمه‌ی خاک روسیه شد، شهر‌های لوهانسک، دونتسک، خرسون و زاپوریژیا نیز به اشغال ارتش روسیه درآمده است. ایالات متحده از آغاز جنگ تا اکنون، مجموعه‌ی ۱۸۲ میلیارد دالر برای پشتیبانی از اوکراین هزینه کرده است و دوام این جنگ برای جمهوری‌خواهان به ویژه دونالد ترامپ، غیرقابل قبول است. به همین دلیل، رسیدن به صلح در شرق اروپا برای تیم ترامپ یک مسئله‌ی مهم است. برای رسیدن به این مسئله‌ی مهم، رییس‌جمهور جدید امریکا دستور برقراری تماس با رییس‌جمهور روسیه داده است تا برای پایان جنگ گفت‌وگو کنند. با این حال، در باره‌ی میکانیزم‌های رسیدن به صلح میان روسیه و اوکراین و گزینه‌هایی که در اختیار ترامپ است و ممکن است از آن برای پایان جنگ استفاده کند، می‌توان به واگذاری بخش‌هایی از خاک اوکراین که اکنون در اشغال نیروهای روسیه است و هم‌چنان به‌رسمیت‌شناسی شبه‌جزیره‌ی کریمه به عنوان خاک روسیه با استفاده از اهرم کاهش کمک‌ها برای کی‌یف و مهم‌تر از همه، رسیدگی به نگرانی‌های امنیتی مسکو که از «گسترش ناتو» در شرق اروپا دارد، اشاره کرد.

هم‌کاری‌های بین‌المللی

دونالد ترامپ با شعارهای «عصر طلایی امریکا آغاز شده است»، «نخست امریکا» و «برگرداندن عظمت امریکا» کار خود را هم‌چون رییس‌جمهور جدید امریکا آغاز کرد؛ شعارهایی که در نفس خود به معنای پایان هم‌کاری‌های پرهزینه‌ی بین‌المللی برای امریکا است. این گزاره زمانی بیش‌تر معنا پیدا می‌کند که رییس‌جمهور ترامپ، در روز نخست کاری در کاخ سفید، از پیمان پاریس و سازمان جهانی بهداشت، بیرون شد و کمک‌های امریکا را نیز تا مدتی، لغو کرد. حتا برخی‌ها باورمند اند که ممکن است رییس‌جمهور جدید امریکا برای کاهش هزینه‌های امریکا، به‌ تعلیق عضویت این کشور در «پیمان امنیتی ناتو» نیز اقدام کند. این گمانه زمانی بیش‌تر شد که ترامپ همواره تأکید دارد که امریکا دیگر نقش پلیس جهانی را برعهده ندارد و همه برای تأمین امنیت خود هزینه کنند که مخاطب آقای ترامپ بیش‌تر کشورهای اروپایی گفته شده است. آن چه ترامپ در این بخش سیاست خارجی امریکا دنبال می‌کند، انزواگرایی و دورنگه‌داشتن امریکا از پیامد بحران‌های جهانی است؛ بحران‌هایی که نقش امریکا در خلق آن برجسته است. من فکر می‌کنم هم‌کاری‌های بین‌المللی در عصر ترامپ به پایین‌ترین سطح ممکن کاهش پیدا می‌کند و عصر «خودیاری» به عنوان اصل پذیرفته‌شده در مبانی «رئالیسم» دوباره در مناسبات دولت‌های لیبرال برمی‌گردد. کما این که وزیر خارجه‌ی کابینه‌ی آقای ترامپ نیز تأکید کرد که «واقع‌گرایی» مبنای سیاست خارجی امریکا قرار خواهد گرفت. برخلاف گذشته، ممکن است ایالات متحده برای ترویج دموکراسی و تأمین امنیت جهانی هزینه نکند و در تلاش است همه برای امنیت بین‌الملل هزینه‌ی خود را بپردازند.

پرونده‌ی هسته‌ای ایران

رییس‌جمهور جدید امریکا از مخالفان جدی معاهده‌ی برجام بود و در روز نخست ریاست‌جمهوری خود در دور پیش، از این معاهده بیرون شد. ترامپ و تیم سیاسی و امنیتی او، سیاست فشار حداکثری را در برابر جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کنند. دو چهره‌ی کلیدی کابینه‌ی آقای ترامپ، (وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی) از مخالفان تعامل با تهران هستند و ممکن است فشار بر ایران افزایش پیدا کند. حتا در روزهای پسین، گزینه‌های نظامی در برابر تأسیسات هسته‌ای از سوی برخی سناتوران جمهوری‌خواه نیز مطرح شده است. دونالد ترامپ در جریان کارزارهای انتخاباتی و در سخن‌رانی‌های خود در ماه‌های پسین، رییس‌جمهور بایدن را بر تقویت ایران در پی تعامل با این کشور مورد انتقاد شدید قرار می‌داد. در تازه‌ترین مورد، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه‌ی امریکا در کابینه‌ی ترامپ، در نامه‌ای به سناتور تد کروز نوشته رییس‌جمهور ترامپ، به دنبال برگرداندن تحریم‌های سازمان ملل متحد در برابر ایران خواهد بود که بر بنیاد توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، اجرای آن‌ها تعلیق شده بود. در خط‌مشی سیاست خارجی امریکا در برابر ایران، در کنار دیگر متغیرها، نقش لابی اسرائیل را نیز نمی‌توان فراموش کرد. روابط چندلایه‌ی ترامپ با اسرائیل به شکل‌گیری رویکرد تهاجمی‌تر رییس‌جمهور جدید امریکا منتج شده است.

نتیجه‌گیری

ظهور دوباره‌ی ترامپ در سپهر سیاسی امریکا و برگشت غافل‌گیر‌کننده‌ی او به کاخ سفید، برای جهان شوکه‌کننده بود. او که پرحاشیه‌ترین رییس‌جمهور امریکا تلقی می‌شود، با عبور از بن‌بست‌های سیاسی و حقوقی، توانست پس از اقناع جمهوری‌خواهان، رقیب دموکرات خود را شکست بدهد و سکان قدرت در کاخ سفید را به دست بگیرد. تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای در نگرش و رویکرد سیاسی آقای ترامپ در بازه‌ی زمانی که از قدرت به دور بود، به وجود آمده است. ترامپ ۲۰۲۵، بیش‌تر تهاجمی عمل می‌کند و از قدرت بیش‌تر در سنا و مجلس نمایندگان امریکا نیز برخوردار است و این، به معنای گرفتن رأی موافقت آن‌ها برای انجام سیاست‌هایی است که قرار است عملی کند. جهان در عصر او، وارد مرحله‌ای از «بی‌اعتمادی» خواهد شد. از هم‌کاری‌های گسترده‌ی بین‌المللی دیگر خبری نخواهد بود و فشار حداکثری در برابر ایران و کشورهایی که هم‌سو با چین است، بیش‌تر خواهد شد. جنگ اوکراین را به هر نحوی به پایان خواهد رساند و کمک‌های اقتصادی امریکا برای کشورهای در حال توسعه نیز کاهش پیدا خواهد کرد.

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: