این نوشته به مهمترین مواردی میپردازد که نویسنده تصور میکند برای برپایی ثبات، ایجاد نظم و یا در کُل ساختن یک دستگاه موثر دولتی توجه به آنها نیاز مبرم دانسته میشود. ایجاد انسجام و رسیدن به نظم، یکی از دشوارترین کارهاییست که از گذشتههای دور بشر را همیشه به تفکر واداشته است. اگر یک نگاه کلی به دانش بشری انداخته شود، قابل فهم خواهد بود که بخش عظیمی از این دانش در پی ارایه راه حل برای برپایی نظم در جوامع گوناگون بشری بوده است. افغانستان از آوان شکلگیریاش به عنوان یک کشور با جغرافیای نامشخص و یک دستگاه شاهی تا کنون هیچگاه نتوانسته در پهنۀ جغرافیاییاش حتا به یک نظم حداقلی هم دست یابد. هرازگاهی گوشههایی از این کشور بیرون از ادارۀ دولت مرکزی واقع شده یا به گونۀ قلمروِ مورد منازعه میان دولت و مخالفان آن در حال دستبهدستشدن بوده است. هماکنون نیز دامنۀ ناامنی به گونۀ نگرانکننده و اسفباری در سرتاسر کشور پهن شده و به این ترتیب فرصت ساختوساز نهادها و زیرساختهای این کشور را از باشندهگان آن گرفته است. بنابرین اگر قرار باشد در پی راه حلهای آنی و کوتاهمدت برای مشکلات فعلی افغانستان باشیم، به فرض اگر این راه حلها منجر به ثبات هم شوند، نظم و ثبات ایجاد شده پایدار نخواهد بود.
نظام دمواکراتیک از لحاظ نظری تا کنون پذیرفتنیترین نظم سیاسی در جهان بوده است. نظمی که اساس آن را آرای مردم تعیین میکند. اکثریت مردم برای این که در پرپایی نظام و تعیین زمامدار خودشان را دخیل میدانند، همیشه از آن نظام دفاع خواهند کرد. اگر به تجربه برخی از کشورها نگریسته شود، معلوم خواهد شد که دولتهای با اقتدار وقتی دست آوردهای ارزشمند داشتهاند که از حمایت مردمی برخوردار بودهاند. وقتی با درنظرداشت روش کسب آرا به ایجاد انسجام موافقت شود آنچه پس از آن اهم توجه را به خود جلب خواهد کرد، چهگونهگی اجرای برنامههای از پیش تعیینشده به وسیلۀ حکومت و نظارت بر آنها خواهد بود. تعیین این که کدام بخشها از یک دستگاه برنامهریزی شده برای دولتسازی از بخشهای دیگر مهمتر است، کاریست بس دشوار. با این حال در این جا چندی به سکتورهایی که احتمالاً در ایجاد ثبات افغانستان موثر خواهند بود، به گونۀ گذرا، پرداخته میشود.
یکی دیگر از امکانات بالقوۀ اقتصادی بازاحیای راه باستانی ابریشم است. عبور خطآهن از مسیر راه تجارتی ابریشم، افغانستان را در مسیر یکی از راههای تجارتی جهان قرار خواهد داد. اگر چنین شود افغانستان عاید فراوانی از این آدرس به دست خواهد آورد. به این ترتیب، ما دیگر نیازی به تجارت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر نخواهیم داشت.
امنیت: در حال حاضر امنیت نیمبند افغانستان به حضور نیرویهای خارجی و کمک پولی آنها وابسته است. با این حال خطر یورش طالبان و گروههای مسلح غیرمسئول دیگر هر لحظه آن را تهدید میکند. دولت آرمانی افغانستان برای ایجاد امنیت در نخست نیاز به مراقبت و نظارت جدی از مزرهایش با تمام کشورهای همسایه دارد. این نظارت در هماهنگی با کشورهای همسایه میتواند از عبور و مرور غیرقانونی افراد و قاچاق مواد مخدر جلوگیری کند. مرز دیورند مانند تمام مرزهای مشترک دیگر با کشورهای همسایه باید کاملاً قانونی شود. دومین مورد برای ایجاد امنیت در افغانستان مذاکره و هماهنگی با کشورهای قدرتمند جهانی و منطقهیی است. برای این منظور افغانستان به کمک سازمان ملل نیاز خواهد داشت تا با فراهمسازی زمینۀ مذاکرات و کشاندن کشورهای موثر بر شرایط امنیتی افغانستان به میز مذاکره، فضا را برای مفاهمه و گفتوگو فراهم کند. سومین و مهمترین مورد برای ایجاد امنیت در افغانستان افزایش سطح آگاهی باشندهگان کشور و جلوگیری از آموزشهای تندروانه میباشد. برای تطبیق چنین برنامهیی دولت نیاز دارد تا اجرای یک فرآیند درازمدت را تحت نظارت داشته باشد.
آموزش و پرورش: یکی از بنیادیترین بخشهایی است که یک دولت آرمانی باید به کیفیت و روش تطبیق آن توجه جدی داشته باشد. برخی از کشورهای توسعهیافتۀ جهان نظیر چاپان یا سنگاپور بخش عظیمی از دستآوردهایشان را مدیون تأثیر برنامههای آزمونشدۀ آموزشییی استند که طی سالهای متمادی از سوی دولتشان بر دانشآموزان تطبیق شده است. بنابراین، یک دولت آرمانی برای بارآوری انسانهای توانا به تطبیق و استمرار یکی از سیستمهای آزمونشدۀ دنیا یا آمیختهیی از دو و یا بیشتر از دوی آنها نیاز خواهد داشت. آنچنان که در بالا نیز ذکر شد، تطبیق برنامۀ آموزشی مناسب میتواند به تأمین امنیت و همچنان بارآوری یک جامعۀ باز نیز کمک کند.
اقتصاد: هماکنون افغانستان به جز از قاچاق مواد مخدر و احتمالاً اقتصاد جنگی هیچ بنیۀ اقتصادیِ دیگری ندارد. اکثراً پولی که در معاملات بازارهای افغانستان در جریان است، پولیست که از کمکهای خارجی به دست آمده است. بنابراین، اقتصاد فعلی افغانستان یک اقتصاد کاذب است و با اندک تحول ممکن است از پایه فرو ریزد. بسیاری از کشورهای ثروتمند جهان برای مصونیت اقتصادی شهروندانشان و همچنان برای دوران پول در بازارهایشان برنامههای موثری دارند که کارشناسان مجرب اقتصادیشان آن برنامهها را مطابق موقعیت جغرافیایی، شمار نفوس و برخی از مولفههای دیگر از پیش ترتیب کردهاند. دولتها مسئولیت دارند تا برای برپایی سیستم اقتصادی کارا طرحها و برنامههای ارایهشده توسط نیروهای بشری مجرب و کارفهمشان را به منصۀ اجرا بگذارند؛ همانگونه که تا کنون یکی از دو سیستمهای اقتصادی سوسیالیستی یا کاپیتالیستی در اکثر کشورهای جهان تجربه شده است.
افغانستان از لحاظ منابع طبیعی کشوریست که کمتر در آن کاوش صورت گرفته، این نقیصه شاید به دلیل نبود نیروی کارفهمی باشد که به بنیههای اقتصادی افغانستان توجه دارند. نیاز است بخشی از اقتصاد آیندۀ افغانستان با سرمایهگذاری دولت و یا فراهمسازی زمینۀ سرمایهگذاری توسط دولت برای کشورهای دیگر از منابع طبیعی افغانستان فراهم شود. دریاهای خروشان و سرشار از انرژی آبی منابع دیگریاند که با سرمایهگذاری بر آنها هم امکان استفاده از انرژی برق میسر خواهد شد و هم بخشهایی از کشور قابل آبیاری و کشت و زرع خواهد شد.
یکی دیگر از امکانات بالقوۀ اقتصادی بازاحیای راه باستانی ابریشم است. عبور خطآهن از مسیر راه تجارتی ابریشم، افغانستان را در مسیر یکی از راههای تجارتی جهان قرار خواهد داد. اگر چنین شود افغانستان عاید فراوانی از این آدرس به دست خواهد آورد. به این ترتیب، ما دیگر نیازی به تجارت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر نخواهیم داشت.
صنعت: یکی از عمدهترین سکتورها در زندهگی مدرن، صنعت و به کارگیری امکانات صنعتی دانسته میشود؛ همانگونه که در حال حاضر کشورهای صنعی توسعهیافتهترین و توانمندترین کشورها محسوب میشوند. در زمانۀ کنونی برخی از کشورها با استفاده از امکانات صنعتی نه تنها به کاوش در اعماق زمین بلکه حتا به تجسس فراتر از مدار زمین دست یافتهاند. افغانستان و برخی از کشورهای دیگر تا کنون گام نخست را نیز در این زمینه نپیمودهاند. کشور ما تا کنون هیچ کارخانۀ بزرگی ندارد که حداقلترین ضروریات مصرفی ما را تهیه و تولید کند. این در حالیست که فعالیتهای صنعتی زمینۀ ایجاد شغل فراهم ساخته و در نتیجه به ایجاد نظم و ثبات نیز منجر میشود. برای ایجاد کارخانههای صنعتی ما نیاز به نیروی بشری متخصص و کار آزموده و همچنان امکانات اقتصادی برای سرمایهگذاری در این زمینه داریم. امکانات اقتصادی باید با سیاست ریاضتی و سرفهجویی در خزانۀ دولت، جمعآوری شود و نیروی بشری نیز باید از میان شهروندان دانشآموختۀ افغانستان از دانشگاههای معتبر و با کمک مختصصان خارجی آماده شود.