در جامعهای که ساختارهای خانوادگی همواره با چالش روبهرو بوده است، شماری از زنان از حق زندگی مستقل با همسر شان محروم مانده اند؛ حقی که مطابق آموزههای اسلامی از لحظهی نکاح برای آنان به رسمیت شناخته میشود.
یافتههای سلاموطندار از گفتوگو با ۴۱ زن در ۱۶ ولایت افغانستان نشان میدهد که هیچ یک از آنها در آغاز زندگی مشترک، امکان زندگی مستقل با شوهر شان را نداشته اند؛ موضوعی که برای بسیاری از این زنان به سالها محدودیت و فشار روانی انجامیده است.
از این میان، ۱۶ زن پس از ۲ تا ۱۶ سال محرومیت از حق زندگی مستقل با شوهر شان توانستند با خانوادهی کوچک خود (شوهر و فرزندان) از خانوادهی بزرگ (خسران) مستقل شوند؛ در حالی که ۲۵ زن دیگر، با وجود سپریکردن ۱۶ تا ۲۴ سال از عمر شان در زندگی مشترک با خانوادهی بزرگ خسران، هنوز هم برخلاف میل شان به همین شیوهی زندگی ادامه میدهند.
زنانی که در این گزارش گفتوگو کرده اند، از دشواریهای زندگی مشترک با خسران روایت میکنند؛ از جمله این که آنان حق انتخاب نوع غذا، پرورش کودکان، نوع پوشش، زمان خواب و رفتوآمد به خانهی پدری را نداشته اند. آنها، میگویند که در این نوع زندگی، تحقیر، دشنام، خشونت و ناآرامی ذهنی و عاطفی را تجربه کرده اند.
یافتههای گزارش، نشان میدهد که این زنان نه تنها خود شان، بل کودکان شان نیز در محیطی رشد کرده اند که مادر شان همواره مورد تحقیر و خشونت قرار میگرفته و از داشتن کوچکترین حق محروم بوده است.
کاملهی ۲۶ساله، باشندهی تخار که ۱۳ سال است با خانوادهی همسرش زندگی مشترک دارد، با نگرانی از آینده و پرورش کودکانش میگوید: «راضی نیستم از زندگی مشترکم، میخواهم جدا باشم، میخواهم زندگیم به دل خودم باشد. من در بیرون هم کار میکنم مثلاً یک روز نوبت من میرسد و از بیرون میآیم، ناوقت میشود سر آشپزی من گپ میزنند. اگر آدم مستقل باشد، خوبتر است. به خاطری میخواهم زندگی مستقل داشته باشم که از نظر پوشیدن مثلاً چه قسم لباس بپوشم، به خاطر تربیهی اولادهایم که یک جایی مناسب باشد که تربیه شوند. فامیل ما هم زیاد است، هر کدامش هر گپ میزند، طفلها است، یاد میگیرند.»
شریفهی ۴۰ساله، باشندهی بامیان که ۲۰ سال با خانوادهی خسر زندگی مشترک ۱۰نفره داشته، نیز میگوید: «زندگی مشترک که با چالش روبهرو هستم، خانه، قوم و خویش مادری رفته نمیتوانم بدون اجازهی شان. زمستان نزدیک است تا تصمیم همگی گرفته نشود، بخاری نمیتوانیم در خانه بمانیم. یک جوره لباس بدون اجازهی فامیل نمیتوانم جور کنم.»
از میان این زنان، ۲۵ زن که پس از سالها زندگی مشترک و سپریکردن رنجها و نبود استقلال، توانسته اند زندگی مستقل به دست آورند، میگویند که اکنون از نوعیت این زندگی رضایت دارند.
سودابهی ۳۸ساله از کاپیسا، میگوید که پس از سپریکردن سالها زندگی مشترک و بردباری در برابر تمامی مشکلات خانوادگی، اکنون توانسته است زندگی مستقل داشته باشد. «۲۴ سال زندگی مشترک بود. خانمها دوست دارند که زندگی مستقل با شوهر خود داشته باشند؛ ولی خسر و خشویم اجازه نمیدادند، میگفتند باید باشد خدمت ما را بکند. اختیار زندگی در دست آنها بود؛ اگر میخواستیم که جایی برویم، از مادر و پدر خود اجازه میگرفت. ما مشکلات زیادی داشتیم؛ چهار سال شد که مستقل زندگی میکنیم؛ حالا تربیهی اولادم، تحصیل شان، همه دست خودم است و دست شوهرم.»
سمینهی ۲۵ساله از لغمان، میگوید که پس از هشت سال زندگی مشترک، با اندوه و فشارهای روحی توانست زندگی مستقل داشته باشد. او، میافزاید که اکنون آزادی عمل، حق تصمیمگیری در پوشش و پرورش فرزندانش را دارد و از زندگی با همسرش خوشحال است. «وقتی یک جا بودم، خشویم شوهرم را غلط میفهماند که همراهم جنگ کند. در خانهی ما جنجال زیاد بود، بدرفتاری زیاد بود. هرچه مصارف خانه را شوهرم میداد؛ اما مرا جای نمیماندند و سر لباس پوشیدنم گپ میزدند. جایرفتن مرا نمیماندند و در مجلسها مرا کم میزدند و میگفتند این زن خوب نیست، حالا خوشحال هستم که زندگی مستقل دارم.»
در این میان، شماری از فعالان حقوق زن، با تأکید بر این که داشتن زندگی مستقل پس از ازدواج حق زن است، با ابراز نگرانی میگویند جبر بر ادامهی زندگی با خسران، زمانی که زنان رضایتی از آن نداشته باشند، میتواند پیامدهای منفی بر ادامهی زندگی و روابط خانوادگی داشته باشد.
تهمینه منگل، فعال حقوق زن، میگوید: «زنان که با خانوادهی همسر خود زندگی میکنند، باید هیچ وقت محدود نشوند، آزادی شان سلب نشود، هر گاه اینها محدود شوند، به تکالیف مختلف گرفتار میشوند و خشونتها زیاد میشود که این پیامد بسیار بد دارد و میتواند زندگی خانواده را به جداییها بکشاند. زنان که خانوادهی مشترک با خسران شان دارند، آنها وابستگی احساس میکنند، استرس شان بیشتر میباشد و این سبب میشود که اینها رشد نکنند و کاهش فرصتها داشته باشند.»
حسنا رئوفی، دیگر فعال حقوق زن، نیز چنین میگوید: «بیشتر ازدواجها بر اساس عقاید و توافق خانوادهها است، اصلاً از جوانان نظر گرفته نمیشود و این میتواند عامل منفی به بار بیاورد. این که خانمها دوست ندارند با خانوادهی شوهر زندگی کنند، بعدها سبب تلخشدن زندگی دختر میشود و این تنها روی یک زن تأثیر نمیگذارد. اگر فردا فرزندان همین خانواده نتوانند که با قوت و با تربیهی کامل به جامعه تقدیم شوند، این سبب میشود که جامعه به طرف انحراف برود. این مشکلات برمیگردد به این که ما نتوانستیم آن چیزی که دین اسلام ما را به قوانین رهنمایی کرده، اقدام کنیم.»
در همین حال، صبغتالله وثیق، عالم دین، میگوید که داشتن زندگی مستقل حق شرعی زن است و زندگی با خانوادهی شوهر تنها با رضایت زن ممکن است و مرد موظف است مسکن مناسب برای همسرش فراهم کند. «داشتن خانهی مستقل برای زن و شوهر کاملاً مشروع و حق زن است. زن میتواند درخواست مسکن جداگانه کند، مجبور نیست با خانوادهی شوهر خود زندگی کند، شوهر شرعاً مکلف است مسکن مناسب که مطابق شان خانمش باشد را فراهم کند. زندگی در کنار خانوادهی شوهر فقط در صورت رضایت زن جایز است. اگر زن رضایت این را داشته باشد، از بعد اخلاقی میخواست مشکل ندارد. در غیر آن، زندگی مستقل برای زن حق شرعیاش است و اسلام برایش داده است.»
مسئولان در وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر، با تأکید بر احقاق حقوق شرعی زنان در خانوادهها میگویند که در چهار سال گذشته این وزارت توانسته دهها هزار قضیهی مربوط به مشکلات خانوادگی زنان را حلوفصل کند و محتسبان برای افزایش آگاهی مردم تلاش میکنند.
سیفالاسلام خیبر، سخنگوی وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر امارت اسلامی، در این باره میگوید: «وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس قانون شرعی در تمام کشور از انسانها چه مردان باشد، چه زنان، به تأمین حقوق متعهد است و در این بخش به خصوص در قسمت خواهران، دهها هزار دستآورد دارد که عبارت از مهر، میراث، نکاح اجباری و مشکلات خانوادگی است. در قسمت مشکلات خانوادگی در چهار سال گذشته به دهها هزار قضیهی خواهران حل شده است یا هم به ارگانهای عدلی و قضایی از طرف این وزارت سپرده شده است. برای محتسبین توصیه شده تا آگاهی عامه را از طریق امامان قریه، بزرگان قوم و از طریق رسانهها بیشتر کند.»
گفتنی است که این زنان در حالی از زندگی مشترک خود ابراز نارضایتی میکنند که اسلام به روشنی داشتن زندگی مستقل را از حقوق شرعی زنان میداند؛ اما اکنون تنها شمار محدودی از زنان توانسته اند از این حق برخوردار شوند؛ محرومیتی که سبب شده بسیاری از زنان سالها خشونت، تحقیر و بیاحترامی را تجربه کنند.






