زمین‌لرزه گاهی مرگ و گاهی ویران و گاه هر دو را با خود به هم‌راه می‌آورد؛ زمین‌لرزه‌ی اخیر کنر نیز هر دو را با خود داشت؛ رویدادی که زندگی‌ها و رؤیاهای زیادی را از صحن زندگی محو کرد.

فیصل و سلیم، دانش‌آموزان مکتب اندرلچک در دره‌ی دیوه‌گل ولسوالی سوکی (چوکی) کنر که می‌خواستند روزی پزشک و انجنیر شوند، اکنون جای شان سر صنف درسی خالی‌ست و رؤیاهای شان زیر خاک خفته است. شاه‌محمد، آموزگار آن‌ها، در حالی که اشک از گوشه‌ی چشمش جاری‌ست، می‌گوید؛ یازده دانش‌آموز این مکتب شهید و ۲۵ تن دیگر زخمی شده ‌اند. این دانش‌آموزان هر کدام آرزوهایی داشتند و می‌گفتند که روزی پزشک یا انجنیر خواهند شد.

شاه‌محمد، با اندوهی که از رفتن فیصل و سلیم دارد، می‌گوید: «وقتی به صنف می‌روم، تصویر یکی از دانش‌آموزانم، فیصل، در برابر چشمم قرار می‌گیرد. فیصل دانش‌آموز بسیار خوب و بااخلاق بود. او، همیشه می‌گفت روزی پزشک یا انجنیر خواهد شد. سلیم هم یکی دیگر از شاگردان بااخلاق و تیزهوش بود که شهید شد.» این آموزگار، می‌گوید که مرگ فیصل او را بیش‌تر غم‌گین می‌کند؛ زیرا او پدرش را پنج سال پیش در اثر بیماری سرطان از دست داده بود و حالا مادرش نیز شهید شده است.

شاه‌محمد با یادآوری از خاطره‌هایی که از فیصل و سلیم دارد، می‌گوید که هنوز جای خالی آن‌ها را در صنف احساس می‌کند و رنج نبودن شان را می‌کشد. «آن‌ها همیشه بسیار باادب و منظم بودند. کتابچه و قلم شان همیشه مرتب بود؛ دانش‌آموزانی بودن که می‌توانستند الگوی دیگران باشند. آن‌ها همیشه به من نگاه می‌کردند و می‌گفتند که روزی معلم یا انجنیر خواهند شد. حالا که دیگر نیستند، غم‌گین می‌شوم.»

زمین‌لرزه‌ی کنر، به زندگی‌های زیادی پایان داد و روان‌های زیادی را زخمی کرد. شاه‌محمد، می‌گوید که دانش‌آموزان، دیگر اشتیاق گذشته به آموختن را ندارند؛ کودکانی که با کوچک‌ترین صدا از جا می‌پرند و به در خیره می‌شوند. «دیگر آن شوروشوق سابق را در چشمان شاگردان نمی‌بینم. با کوچک‌ترین لرزه‌ای، چهره‌های شان رنگ می‌بازد و به در خیره می‌شوند، گویی منتظرند که دوباره دنیا روی سرشان خراب شود.» می‌گوید که برخی از هم‌صنفی‌های فیصل و سلیم، هنوز در گوشه‌ای آرام می‌نشینند و برای آن‌ها اشک می‌ریزند. «ما سعی می‌کنیم به آن‌ها دل‌داری بدهیم؛ اما می‌دانم که این زخم، سال‌ها زمان می‌برد تا التیام یابد.»

شاه‌محمد در کنار اندوه گذشته، نگرانی فردا را نیز با خود حمل می‌کند. او نگران خانواده‌های قربانیان و نگران تصویر آینده‌ی روستا است که می‌تواند به روستایی متروکه بدل شود. او از دولت و نهادهای امدادرسان، می‌خواهد که به بازماندگان زمین‌لرزه در این روستا خانه بسازند و به فراهم‌کردن محیط امن آموزشی نیز تلاش کنند.

شاه‌محمد، مصمم است که آرزوی فیصل و سیلم را در ذهن دیگر دانش‌آموزان زنده نگه دارد  و به آن‌ها این ایده را انتقال دهد که آینده‌ی کنر، تنها از طریق آموزش شکل می‌گیرد.

مرتبط با این خبر:

کلیدواژه‌ها: // //

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: