سرخوردگی، ناامیدی، حس حقارت، دلزدگی از روابط خانوادگی و در نهایت حس بیارزشی و پامالشدن حقوق در خانواده، پیامدهایی اند که دختران گفتوگوشده در این گزارش میگویند به سبب تبعیض خانوادههای شان با آن روبهرو شده اند و حق برابر ندارند. روانشناسان، هشدار میدهند که چنین رفتارهایی سبب کاهش اعتمادبهنفس و شکلگیری زخمهای روانی در دختران میشود. عالمان دین، نیز تأکید میکنند که برتریدادن پسر بر دختر برخلاف آموزههای اسلامی و از گناهان کبیره است.
جامعهشناسان اما میگویند که ریشهی تبعیض قایلشدن میان دختر و پسر در خانوادهها، در باورهای سنتی، ساختار خانواده و نگرشهای مردسالارانه نهفته است؛ نگرشهایی که فرصت رشد و تصمیمگیری را از دختران میگیرد. شعیب احمدی، جامعهشناس، میگوید که در بسیاری از خانوادهها، پسران به عنوان ستون خانه شناخته میشوند و این نگرشها سبب شده که پسران فرصت رشد و ترقی پیدا کنند؛ اما دختران حتا حق انتخاب نداشته باشند.
او، میافزاید: «نخست بر خود خانواده؛ زیرا احساس بیعدالتی در میان فرزندان به ویژه دختران، شکاف عاطفی میان آنان و والدین ایجاد میکند. دوم بر جامعه؛ زیرا محرومیت زنان از فرصتهای آموزشی و کاری منجر به کنارهگیری آنان از اجتماع میشود. وقتی در یک خانواده حق کسی پایمال شود، فرد ناچار به پرخاشگری میشود و این نظم خانواده را بر هم میزند.»
حکمتالله فیاض و عبدالله ریحان، دو جامعهشناس دیگر، میگویند که تبعیض خانوادهها میان پسر و دختر، زمینهی افزایش خشونتهای خانوادگی را بیشتر کرده و شیرازهی خانواده را از هم میپاشد.
حکمتالله فیاض، میگوید: «اگر خانواده میان فرزندان بزرگ و کوچک یا میان دختر و پسر به نحوی تبعیض قایل شود، این تبعیض قایلشدن باعث ایجاد نابرابری میشود و این نابرابری خودش پیامدهای منفی زیاد میتواند داشته باشد؛ از جمله احساس محرومیت تعداد فرزندان و احساس برتریجویی تعداد فرزندان و این احساس محرومیت و احساس برتری یک تعداد از اعضای خانواده باعث میشود که اعضای خانواده به نحوی بین شان برخورد شکل گیرد و برتری به وجود بیاید و خشونت ایجاد شود.»
عبدالله ریحان، نیز میگوید: «تبعیض در خانواده، صمیمیت و محبت را از بین میبرد و سبب ایجاد احساس حقارت در فرزندان میشود. این حالت میتواند زمینهی دشمنی، رقابت ناسالم و حتا نفرت میان اعضای خانواده را فراهم کند. در درازمدت، چنین رفتارهایی روحیهی همکاری، احساس مسئولیت و انسجام خانوادگی را از بین میبرد و بر رشد شخصیت فرزندان تأثیر منفی و ماندگار میگذارد.»
عالمان دین، نابرابری میان دختر و پسر را، گناه کبیره میدانند و تأکید میکنند که در دین اسلام هیچ تفاوت میان دختر و پسر وجود ندارد. امینالله احمدی، عالم دین، میگوید که ریشهی تبعیض میان دختر و پسر به دوران جاهلیت بازمیگردد. «در زمان جاهلیت وقتی به مردی خبر تولد دختر داده میشد، چهرهاش از غم سیاه و از مردم پنهان میشد؛ اما اسلام آمد تا این عادت ناپسند را از بین ببرد. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم فرمودند: کسی که دو دختر را تربیت کند تا بالغ شوند، در روز قیامت من و او مانند این دو انگشت کنار هم خواهیم بود. هنوز هم بسیاری خانوادهها به دلیل باورهای سنتی و نگرشهای مردسالارانه، با فرزندان خود رفتار دوگانه دارند.»
حقوقدانان، با استدلال بر مبنای قانون میگویند که در قوانین، زنان و مردان از حقوق مساوی برخوردار اند. جمعهخان پویا، کارشناس حقوق بشر، میگوید که بر بنیاد قوانین ملی و اسناد بینالمللی، زن و مرد از حقوق مساوی برخوردار اند. «در اعلامیههای جهانی حقوق بشر و آموزههای اسلامی، زن و مرد از حقوق آموزش، کار و آزادی بیان به طور برابر برخوردار اند؛ هیچ تفاوتی نباید وجود داشته باشد. در قانون مدنی افغانستان (۱۳۸۲) نیز به صراحت بر برابری زن و مرد تأکید شده؛ اما اجرای آن هنوز با چالشهای فرهنگی روبهرو است.»
تحلیلهای کارشناسان از نابرابری در خانواده با وجود افزایش آگاهی اجتماعی در سالهای پسین در داستانهای واقعی دختران به وضوح دیده میشود. امالبنین رحمانی ۲۹ساله که در خانواده با سه برادر بزرگ شده، به سلاموطندار میگوید که مادرش، برداران او را برتر میدانست و در خانواده خود را به عنوان یک دختر حسکردن، همواره جایگاه پایینتر دارد. «تبعیض میان دختر و پسر در فامیل خیلی زیاد بود؛ از همه کرده مادرم که وفات کرده است، بیشتر تبعیض قایل میشد. زیاد به پسرهایش ارزش میداد و دخترانش را کم میزد؛ به خصوص من که اولاد آخر خانه بودم؛ مرا میگفت تو به خاک پای پسرهایم رسیده نمیتوانی. مادرم اجازه نمیداد و برادرهایم میگفتند دختر درس بخواند، چه به درد خودش میخورد؟»
زهرای ۳۰ساله، باشندهی دایکندی، روایت میکند که نه تنها از سوی برادرش در بخش انتخاب همسر و نوع پوشش محدود شده، بل مادرش نیز در تصمیمگیریهای زندگی شخصیاش تبعیض قایل شده است. «مادرم بیشتر کوشش میکرد که کاری را انجام بدهیم و طوری رفتار کنیم که مورد پسند و تأیید برادرم باشد، نه کاری که خود ما میخواهیم. در قسمت یکسری تصمیمگیریها یا انتحاب همسر از سوی برادرم که مرد خانه بود و هم از سوی مادرم مورد تبعیض قرار گرفتم.»
تمنای ۱۷ساله از کابل، نیز از تبعیض در خانواده شکایت دارد و میگوید که به دلیل نادیدهگرفتهشدن از سوی خانوادهاش، احساس بیگانگی میکند. او، میافزاید که توجه و اهمیت بیشتر پدرومادر به برادرش سبب شده است که در جامعه نیز اعتمادبهنفس خود را از دست بدهد. «در خانوادهی ما زیادتر به پسران توجه میکنند. بیشتر پسران را به کورس میفرستند؛ اما وقتی ما میخواهیم برویم نمیمانند، میگویند که پول نیست و بیکاری است. وقتی به طرف دوستهایم میبینم که خانوادهی شان رفتار خوب دارد، برایم احساس بد رخ میدهد، اعتمادبهنفس من پایین میآید و از خود نفرت پیدا کردهام.»
در جامعهای که هنوز سنتها بر قانون غلبه دارند، دختران بسیاری قربانی نگرشهای ناعادلانه در خانواده میشوند؛ تبعیضی که از چهاردیواری خانه آغاز و تا بطن جامعه امتداد مییابد. به باور کارشناسان، تا زمانی که عدالت در کوچکترین واحد اجتماعی؛ یعنی خانواده برقرار نشود، سخنگفتن از برابری در جامعه، تنها شعاری بیپشتوانه خواهد بود.






