سهشنبهشب، ۴ جدی، روستاهای «لامن، مرغه، سوزغمی» و دیگر بخشهایی از ولسوالی برمل پکتیکا زیر باران بیامان بمبهای جنگندههای پاکستانی قرار گرفتند. صدای انفجارها سکوت شب را شکست و در چشمبههمزدنی، خانههایی که با عشق و امید ساخته شده بودند، به ویرانههایی پر از آوار و اندوه تبدیل شدند.
از میان خرابهها، صدای گریهی کودکی به گوش میرسد. محمد، کودک هفتسالهای که تنها بازماندهی خانوادهاش است، با چشمانی پر از اشک میگوید: «ما شب خواب بودیم که صدای جنگندهها آمد؛ خانهی ما بمباران شد؛ مادرم، پدرم، خواهرم و دیگر اعضای خانوادهام را از دست دادم؛ حالا تنها ماندهام.» صدای او، پژواک درد و رنج نسلی است که قربانی خشونت بیپایان شده اند.
در روستای سوزغمی، خانهای که زمانی پر از خندههای کودکان بود، حالا تنها تلی از خاک است. لباسهای پاره، کتابهای خاکآلود و وسایل شکسته، گواهی بر زندگیهایی هستند که دیگر نیستند. در لامن، مسجدی که مأمنی برای دعا و آرامش بود، حالا در آوار فرو رفته است. بالاتر از مسجد، در دل کوهستان، خانوادهای ۱۶نفره هدف حمله قرار گرفتند و تنها یک نفر از این تراژدی جان سالم به در برده است.
ثمرگل، یکی از باشندگان روستای لامن، با بغضی در گلو از رویداد هولناک چنین روایتی دارد. «این جا ۱۶ نفر زندگی میکردند؛ زنان و کودکان بیگناه بودند؛ حالا فقط یک نفر زنده مانده است. ما از نهادهای جهانی میخواهیم که جلوی این ظلمها را بگیرد.»
با وقوع رویداد دلخراش در برمل، تنها محمد و ثمرگل نیست که در گلیم عزیزان خود نشسته باشند، خانوادههای بسیاری در چهار منطقهای که شبهنگام زیر باران بیامان بمبهای جنگندههای پاکستانی بود، وداع تلخ با عزیزان خود داشته و حالا در گلیم غم نشسته اند.
محکومیت؛ واژهای که زخمی را درمان نمیکند
نورالله نوری، سرپرست وزارت امور سرحدات، اقوام و قبایل حکومت سرپرست که برای تسلیت و کمک به بازماندگان به ولسوالی برمل رفته است، با اندوهی آشکار میگوید: «این حملهها را محکوم میکنیم؛ این یک تجاوز آشکار است؛ در خاک افغانستان هیچ گروهی وجود ندارد که تهدیدی برای همسایگان باشد؛ باید دلیل این حملهها روشن شود.»
افغانستان سالها است که گواه خون و خشونت است؛ خشونتهایی که در نتیجهی آن بسیاری از خانوادهها در ماتم عزیزان شان نشسته اند؛ اما هیچ گاه اقدامات عملی برای پیشگیری از چنین رخدادهایی روی دست گرفته نمیشود.
سازمان ملل متحد؛ صدای عدالت یا صدای خاموش؟
دفتر هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، خواستار تحقیق در بارهی این حمله شده است تا عدالت برای قربانیان تأمین و از تکرار چنین فاجعههایی پیشگیری شود. اما آیا این تحقیقها میتواند صدای گریهی محمد یا صدای سوزناک مادرانی که فرزندان شان را از دست داده اند را تسکین دهد؟ آیا میتواند خشم و اندوه ثمرگل را که شاهد نابودی همسایگانش بوده، فرو بنشاند؟
روستانشینان ولسوالی برمل همچنان در سایهی وحشت زندگی میکنند، نگران حملههای بعدی؛ اما امید همچنان زنده است؛ امید به عدالت، امید به پایان خشونت و امید به روزی که صدای خندهی کودکان جایگزین صدای جنگندهها شود.