بخش آخر
در بخش دوم در مورد روند صلح، دیدگاههای مهاجرانی که در کشورهای سویدن، بریتانیا، ایران و آمریکا زندهگی میکردند، نشر شد.
خواست مشترک و واحد تمام این مهاجران تأمین امنیت و صلح سرتاسری در کشور بود. در این بخش نیز دیدگاههای مهاجرانی که در استرالیا، آلمان و کانادا زندهگی میکنند را نقل کردهایم.
این مهاجران کسانیاند که به گفتۀ خودشان در جنگ متولد شده و در جنگ زندهگی کرده و مجبور شدهاند بهخاطر حفظ جانشان کشور را ترک کنند.
آنان میگویند، روند صلح باید همهجانبه باشد و دستاوردهای هیچ کسی در این روند نباید نادیده گرفته شود. این مهاجران میگویند که آنان رؤیای بازگشت به وطن را دایم به سر میپرورانند و امیدوارند روزی این رؤیا به واقعیت مبدل شود.
زهرا نادر، تورنتو_کانادا:
برای منی که در جنگ به دنیا آمدم و در جنگ زندهگی کردم، صلح یک رؤیای بزرگ است و به همین نسبت، روند صلح نهتنها برای من، بلکه برای تمام مردم افغانستان مهم است. این روند که توسط آمریکا و متحدانش سازماندهی شده، میتواند سرنوشت سیاسی افغانستان را تغییر دهد. یکی از این تغییرات، شریککردن طالبان در قدرت سیاس_حکومتیست. این مسئله برای من به عنوان یک زن افغانستانی بسیار نگرانکننده است؛ زیرا دوران طالبان یکی از بدترین دورانهای سیاسی_تاریخی برای زنان افغانستانی بود و چنانچه به نظر میرسد، دیدگاه طالبان نسبت به مسئلۀ زنان تغییر نکرده و این مسئله نگرانکننده است.
مطمئن نیستم که مهاجربودنم تأثیری به توقع من از روند صلح داشته باشد، اما به هر حال من توقع داشتم که روند صلح روندی میبود که مردم افغانستان در مورد آن تصمیم میگرفت و نه آمریکا و طالبان در قطر؛ زیرا این مردم افغانستان خواهند بود که باید با پیامد چنین روند زندهگی کنند.
هویت من به جغرافیایی بهنام افغانستان گره خورده و تحولات سیاسییی که در این جغرافیا اتفاق میافتد، برای من مهم است.
به باور من، هر مهاجری تصوری از بازگشت در ذهن دارد و برای بسیاری از افغانستانیهای مهاجر، این تصور با واژۀ صلح گرهخورده است. من اکنون دانشجو هستم و تمرکز فعالیتهایم افغانستان است و به گونۀ جدی به بازگشت فکر میکنم.
شکرالله خالقی، آسترالیا:
روند صلح نهتنها بالاب کسانی که در افغانستان زندهگی میکنند، بلکه بالای مهاجران نیز تأثیر دارد. میخواهم در کشور ما صلح بیاید تا با خیال راحت بتوانم به دیدار دوستان و خانوادهام بیایم. کشور زیبایم سزاوار این همه جنگ و ناامیدی نیست.
در کنار اینکه میخواهم صلح در کشور بیاید، از مردمم نیز میخواهم تا همپذیری را پیشه کنند؛ زیرا اگر مردم دست به کار نشوند، ناممکن است وضعیت کشور تغییر کند. تلاش برای صلح و شکوفایی کشور باید دوجانبه باشد، در آنصورت به آبادانی کشور میتوان امیدوار بود.
عارف امیری، آلمان:
اگر در کشور جنگ، بیکاری، ناامنی و بدبختی نبود، هرگز تصمیم به مهاجرت نمیگرفتم. هیچ کشوری نمیتواند برای آدم وطن شود؛ اما این مجبوریت است که ما را به اینجا کشانده است. از مردمم میخواهم دست به دست هم دهند و با کسانی که میخواهند آنان ناآرام باشند، مبارزه کنند. از نمایندهگان کشورم در قطر میخواهم بر سر سرنوشت مردمشان معامله نکنند و به معنای واقعی آستین را برای ختم جنگ بالا بزنند.
انتظار دارم حقوق بشر، حقوق زنان، آزادیهای فردی و اجتماعی و تمام دستاوردهای مردمم در روند صلح قربانی نشود. توقع دارم نمایندهگان کشورم که در قطر نشستهاند، اندکی به حال من و کسانی که با تحمل هزاران رنج و مشقت از وطن دور شدهایم، فکر کنند و فضا را برای ما تنگتر نکنند.
همواره مهاجران افغانستانی کنایۀ جنگ در کشورشان را به دوش میکشند. شاید کسانی که در افغانستان هستند فکر کنند ما خوشبختیم؛ اما واقعا چنین نیست. ما فقط امنیت جسمی داریم؛ اما هزاران حرف و حدیث دیگر روح و روانمان را میآزارد.
من از زمانی که در آلمان زندهگی میکنم، تاکنون کوشیدهام تا حرفه بیاموزم. اگر روزی در کشورم صلح بیاید، به کشورم برمیگردم و شمار زیادی از شهروندانم را میآموزانم. روند گفتوگوهای بینالافغانی صلح تنها امید من است.
یکی از پیششرطهای آغاز گفتوگوهای بینالافغانی کاهش خشونت در کشور است؛ اما از زمان آغاز گفتوگوهای صلح میزان خشونت در کشور به شدت افزایش یافته است. حمله به مرکز آموزشی کوثر دانش و دانشگاه کابل از حملههاییست که بیشترین واکنشها را در پی داشت.
در کنار مرکزهای آموزشی، انفجار ماینهای مغناطیسی و ترورهای هدفمند نیز روز به روز در حال افزایش است.
پس از این حملهها، شهروندان گفتوگوهای صلح را زیر پرسش قرار دادند و شماری از شهروندان نیز خواهان توقف این روند شدند. پس از گذشت بیشتر از سه ماه نشست میان هیأتهای گفتوگوکنندۀ حکومت و طالبان در قطر، اکنون نمایندهگان افغانستان به کشور برگشتهاند و نمایندهگان طالبان هم به پاکستان رفتهاند و سرنوشت گفتوگوهای صلح همچنان مبهم است.