با این که مهریه از حقوق اساسی زنان پس از عقد نکاح است؛ اما شماری از زنان در افغانستان از این حق به دلیل ناآگاهی محروم اند؛ برخی زیر فشار خانوادهها و شماری هم به دلیل فقر اقتصادی از دریافت این حق دست برداشته یا آن را به شوهران خود میبخشند.
گفتوگوی سلاموطندار با شماری از زنان در ولایتهای مختلف، نشان میدهد که بیشتر آنان به دلیل ناآگاهی از حق مهر، در روند تعیین مقدار مهر نقش نداشته یا پس از ازدواج، به دلیل فقر اقتصادی و فشارهای خانوادگی، نتوانسته اند آن را دریافت کنند.
در این گزارش با شماری از دختران که ازدواج نکرده اند، نیز گفتوگو شده است. این دختران، میگویند که در خانواده هیچ صلاحیتی برای حق مهر شان ندارند و مقدار مهر آنان توسط بزرگان خانواده مشخص میشود.
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
یسرای ۲۵ساله، باشندهی کابل و یاسمین ۲۲ساله که چهار و نُه سال از ازدواج هر کدام آنان میگذرد، میگویند که به دلیلهایی چون سنتهای حاکم در جامعه، مشکلات اقتصادی و فشارهای خانوادگی نتوانسته اند حق مهر شان را دریافت کنند.
یسرا، میگوید: «من در مورد مهر چیزی نمیفهمیدم و در تعیین مهر هم نقش نداشتم؛ بعد از عروسی فهمیدم. وقتی از شوهرم خواستم مهرم را بدهد، گفت: کجاست مهر؟ این بار آخرت باشد. تو در این خانه هستی و این مهر به درد تو نمیخورد. اگر دوباره در مورد مهر چیزی بگویی، ترا طلاق میدهم و به خانهی پدرت روان میکنم.»
یاسمین، نیز میگوید: «من زمانی که عروسی کردم، در مورد مهر چیزی نمیفهمیدم و پرسوجو هم نکردم. مهری که پدرم تعیین کرده بود، ۵۰۰ هزار افغانی بود؛ اما اقتصاد شوهرم ضعیف است؛ بنابراین، تا کنون از او نخواستم.»
از سوی دیگر، شماری از زنان با این که از حق مهر آگاهی دارند؛ اما آن را به دلیلهای مختلف به شوهران خود بخشیده اند.
رنای ۲۹ساله از کابل، میگوید به دلیل این که شوهرش وعده داده است او را به حج کعبه ببرد، تمایلی ندارد که حق مهر خود را بگیرد. «زمانی که من عروسی کردم، من از حق مهر آگاهی داشتم؛ چون مدرسه خوانده بودم. از من پرسان هم کردند؛ مهر من ۱۰۰ هزار افغانی بود، به شوهرم بخشش کردم.»
ناآگاهی از حقوق، فشارهای خانوادگی، مردسالاری و سنتهای حاکم در اجتماع، سبب شده است شماری از زنان جوانی که هنوز ازدواج نکرده اند، اختیاری برای تعیین مهر نداشته باشند.
مژدهی ۲۰ساله، باشندهی لغمان که دختر یک خانوادهی ۱۰نفره است، میگوید که نمیتواند برای تعیین حق مهرش در ازدواج نظری ارائه کند. «در خانوادهی ما به دختر این حق را نمیدهند که مهریهاش را خودش تعیین کند. مردها میگویند که باید ما تعیین کنیم؛ حتا از دختر پرسیده نمیشود هنگام نکاح که مهریهاش را چه قدر بگذاریم. یک نفر از طرف خود شان وکیل میگیرند از طرف دختر. همان وکیل مهریه را تعیین میکند.»
با این حال، آگاهان مسائل حقوقی، باور دارند که دخالتهای مداوم خانوادگی و بیتوجهی شوهران به حقوق شرعی زنان، از رایجترین دلیلها در پروندههایی است که به آنان راجع میشود.
مدثر ممتاز، آگاه مسائل حقوقی، در این باره میگوید: «اختلافاتی که منجر به درخواست مهریه از طرف خانم میشود، ناشی از دخالتهای ناپسند خانوادهها است. دخالتهای مداوم خانواده در امور شخصی و زوجین، باعث ایجاد تنش و اختلاف میان آنها میشود. همچنین، عدم توجه شوهر به حقوق همسرش از جمله نپرداختن نفقه و رسیدگی به نیازهای ضروری خانم. این عدم توجه و بیتفاوتی در نهایت باعث میشود خانم به منظور دریافت حق مسلم خود، به درخواست مهریه رو آورد.»
در همین حال، شماری از عالمان دین، با تأکید بر پرداخت مهر میگویند که پرداختکردن مهر نه تنها واجب است؛ بل نشانهای از احترام و محبت به جایگاه زن در زندگی مشترک نیز محسوب میشود.
رحیمالله کشاف، عالم دین، میگوید: «خداوند میفرماید: برای خانمها مهر شان را بپردازید. مهر در این جا نه به عنوان بها یا قیمت زن است و نه در زمان نکاح صرفاً به عنوان پولی که پرداخت میشود، بل که یک هدیه و نماد محبت است. در زمان عقد و نکاح گفته میشود فلانی را با این مقدار مهر معجل دادم و قبولش کردم که به آن نام مهر اطلاق میشود.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
این در حالی ست که شماری از فعالان حقوق زن، با انتقاد از آگاهینداشتن زنان از حق مهر میگویند که نگاههای زنستیزانهی فرهنگی موجود در جامعه و برداشتهای نادرست از پرداخت مهر، سبب بیاعتبارشدن این حق در ذهنیت جامعه شده است.
تهمینه منگل، فعال حقوق زن، میگوید: «مهر در اصل حقی است که در شریعت برای زنان تعیین شده است؛ اما متأسفانه، گاهی به دلیل نگاههای نادرست فرهنگی و برداشتهای نادرست مردم، مهر تبدیل به ابزاری برای فخرفروشی، تهدید یا نمایش حیثیت میشود. در این موارد، به جای حمایت از حق زن، مهر باعث تضعیف جایگاه او میشود.»
زنان در افغانستان در حالی از یکی از ابتداییترین حقوق خود یعنی مهر به دلیل نداشتن آگاهی محروم میشوند که در دیگر حوزههای حقوقی چون دسترسی به آموزش، خدمات صحی، کار و مشارکت در اجتماع نیز با تبعیض و محدودیت روبهرو اند.





