یافتههای سلاموطندار از گفتوگو با ۴۰ زن نیازمند در ولایتهای مختلف افغانستان نشان میدهد که با قطع کمکهای مالی ایالات متحدهی امریکا به سازمانهای امدادرسان، دسترسی این زنان به خدمات نخستین مانند غذا، مراقبتهای بهداشتی و آموزش به شدت کاهش یافته است.
این زنان که پیشتر از سوی آژانس توسعهی بینالمللی ایالات متحدهی امریکا (USAID)، برنامهی جهانی غذای سازمان ملل متحد (WFP) و سازمان خوراک و کشاورزی ملل متحد (FAO) پشتیبانی میشدند، میگویند که کمکهای غذایی و معیشتی دریافتشده از این سازمانها، نیازهای اساسی زندگی شان را تا اندازهای تأمین میکرد.
به گفتهی این زنان، کاهش یا توقف این کمکها نه تنها امنیت غذایی خانوادههای شان را به خطر انداخته، بل آنان را از دریافت مراقبتهای نخستین بهداشتی و فراهمسازی امکانات آموزشی برای فرزندان شان نیز محروم کرده است.
از میان ۴۰ زن مورد بررسی، ۱۷ تن شان هنوز هم کمکهایی از سوی برنامهی جهانی غذا و سازمان خوراک و کشاورزی ملل متحد، دریافت میکنند. با این حال، این کمکها نسبت به گذشته هم کاهش یافته و هم با تأخیرهای طولانیتری همراه است. در حالی که پیشتر این کمکها به صورت ماهانه توزیع میشد، اکنون تنها هر سه ماه یک بار دریافت میشود.
کاهش کمکهای نهادهای بینالمللی؛ زنان نیازمند در نبرد با گرسنگی و ناداری
از میان ۴۰ زن مصاحبهشده، ۳۵ تن گفته اند که کاهش کمکهای بینالمللی، آنان را با کمبود شدید مواد غذایی روبهرو کرده و توانایی تأمین غذای کافی برای خانوادههای شان را از بین برده است.
بیشتر این زنان، میگویند که پیش از قطع یا کاهش کمکها، دستکم سه وعدهی غذایی در روز در خانههای شان تهیه میشد؛ اما اکنون تنها قادر به تأمین یک یا دو وعده در روز هستند؛ آن هم با کیفیت پایین و بدون مواد مغذی ضروری برای بدن. این شرایط، نه تنها سلامت فیزیکی خانوادهها را تهدید میکند، بل آرامش روانی آنان را نیز بر هم زده است.
سالمهی ۳۵ساله، آموزگار در کاپیسا که پس از تغییر نظام معاشش به پنج هزار افغانی کاهش یافته است، میگوید که از سوی برنامهی جهانی غذا کمکهای غذایی دریافت میکرد؛ اما اکنون با کاهش آن، دیگر توان تأمین بیش از یک یا دو وعدهی غذایی در روز برای فرزندان و شوهر نابینایش را ندارد.
او، میافزاید: «پیش از این از WFP مواد خوراکه مثل آرد و روغن و دال دریافت میکردیم؛ اما حالا شوهرم نابینا است و روزهایی پیش میآید که حتا غذای گرم در خانه نیست و تنها چیزی که برای خوردن داریم، نان خشک و چای ساده است؛ آن هم در روز یک یا دو وقت. طفلهایم گرسنه به خواب میروند و کاری از دستم ساخته نیست. از نگاه روحی خیلی خسته استم؛ شب خواب ندارم.»
جمیله، زنی ۳۱ساله از بادغیس، میگوید که پس از قطع کمکهای آژانس توسعهی بینالمللی ایالات متحدهی امریکا به افغانستان، شرایط زندگیاش به شدت دشوار شده است و کودکانش بیشتر گرسنه میمانند.
او میافزاید: «از وقتی که کمکها قطع شد، زندگی خیلی سخت شد؛ قبلاً اگر چیزی کم میبود، میگفتیم کمک میرسد؛ حالا همان هم نیست. بیشتر تأثیر بالای غذا، دوا و لباس بود. اطفالم گریه میکنند؛ چیزی برای خوردن نداریم؛ خیلی زیاد هر روز غم نان، غم دوا، غم اطفال. آدم حس میکند بیکس شده. گاهگاهی دلم میخواهد فریاد بکشم؛ اما کجا فریاد بکشم؟ فقط گریه میکنیم.»
با این همه، سازمانهای جهانی نیز نسبت به افزایش بحران قحطی در افغانستان هشدار داده اند. برنامهی توسعهای سازمان ملل متحد (UNDP)، اخیراً اعلام کرده که ناامنی غذایی در میان زنان و دختران افغان به طور چشمگیری در حال رشد است.
گزارش سالانهی این نهاد همچنین نشان میدهد که افزایش هزینههای زندگی، کاهش درآمد به ویژه توقف کمکهای بشردوستانه، تأثیرهای عمیقی بر خانوادههای آسیبپذیر به ویژه آنهایی که سرپرستی شان را زنان برعهده دارند، برجا گذاشته است.
تأثیر کاهش کمکهای بینالمللی بر دسترسی زنان به خدمات بهداشتی و دارو
از میان ۴۰ زن مصاحبهشده، ۳۲ تن آنان گفته اند که پس از کاهش کمکهای بینالمللی، دسترسی آنان به خدمات بهداشتی به طور چشمگیری کاهش یافته است. به گفتهی آنان، مرکزهای درمانی با کمبود شدید دارو، تجهیزات و کارمندان صحی روبهرو اند.
این زنان، میافزایند که ناداری و نبود خدمات درمانی آنان را ناچار کرده تا تنها در موارد اضطراری به مرکزهای صحی مراجعه کنند؛ مسئلهای که سلامت آنان و خانوادههای شان را با تهدیدهای جدی روبهرو کرده است.
نیلاب ۲۲ساله از لغمان و زرمینهی ۱۹ساله از هرات که هر دو از سازمان جهانی بهداشت، خدمات بهداشتی مانند نوارهای بهداشتی، داروهای تقویتی برای خود و فرزندان خود و خدمات درمانی در کلینیکها دریافت میکردند و از سه ماه گذشته به این سو دیگر به این خدمات دسترسی کافی ندارند، میگویند که به دلیل کاهش خدمات بهداشتی، توانایی درمان خود و اعضای خانوادههای شان را ندارند.
نیلاب، میافزاید: «قبلاً ما نوارهای بهداشتی، صابون و بعضی از مواد دیگر از WHO میگرفتیم و کلینیکهای ما دوا هم داشت؛ اما حالا پدرم فشار خون بالا دارد، به سختی برایش دوا پیدا میکنیم. بعضی وقتها میتوانیم دوا بگیریم؛ اما فقط نصف دوا را میخریم؛ چون پول نداریم. کلینیک است؛ اما دوای درست نمیدهند؛ فقط نسخه میدهند که از بازار بگیریم. ما توان خرید دوا را نداریم. داکتر است؛ اما نیازهای ما را برآورده کرده نمیتواند.»
زرمینه، نیز میافزاید: «بعد از قطع کمکها هم تا خیلی مریضی سختی نداشته باشیم، به مرکز صحی مراجعه نمیکنیم. قبلاً برای ما دواهای تقویتی میدادند، مواد بهداشتی میدادند؛ اما حالا در کلینیکها هیچ چیز موجود نیست. مرکز صحی با ما خیلی فاصله دارد و مجبوریم درد خود را تحمل کنیم. وقتی هم که به مرکز صحی مراجعه میکنیم، برای ما کاری کرده نمیتوانند؛ دارو نیست، مرکز صحی باز است؛ اما فعالیتش مانند سابق، مثل وقتی که مؤسسات کمک میکرد، فعال نیست.»
با این حال، سازمان جهانی بهداشت، در گزارشی اعلام کرده است که تعلیق کمکهای مالی امریکا موجب تعطیلی بیش از ۴۲۰ مرکز صحی در سراسر افغانستان شده و دسترسی بیش از سه میلیون تن در ۳۰ ولایت به خدمات درمانی را مختل کرده است. سازمان جهانی بهداشت، هشدار داده که این بحران به شدت امکان دسترسی مردم به خدمات درمانی حیاتی را محدود کرده و از جامعهی بینالمللی خواسته است که بودجهی جایگزینی را برای حفظ و تقویت این مرکزها اختصاص دهد تا از تشدید بحران انسانی پیشگیری شود.
نقش کاهش کمکهای بینالمللی بر دسترسی به امکانات آموزشی برای فرزندان
قطع کمکهای بینالمللی در افغانستان، نه تنها بر زندگی زنان تأثیر گذاشته، بل خانوادههای آنان به ویژه کودکان را نیز به شدت آسیبپذیر کرده است. از میان زنان مصاحبهشونده، ۲۱ تن گفته اند که کاهش این کمکها نه تنها دسترسی به غذا و درمان را محدود کرده، بل توان تأمین لوازم آموزشی برای فرزندان شان را نیز از آنان گرفته است.
به گفتهی آنان، توانایی تهیهی امکانات آموزشی چون کتاب، لباس مکتب و لوازم تحریر که پیشتر با کمک نهادهای بینالمللی ممکن بود، اکنون به دغدغهای بزرگ برای آنان مبدل شده است. در همین حال، سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و سازمان حفاظت از کودکان در افغانستان، نیز هشدار داده اند که کاهش بودجه و کمکهای مالی، کودکان افغان را در معرض خطر جدی قرار داده و میتواند به افزایش سوءتغذیه، محرومیت از آموزش و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی منجر شود.
مجیبهی ۴۰ساله از کاپیسا، میگوید که پیش از این صندوق پشتیبانی از کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) وسایل و لوازم آموزشی مورد نیاز کودکانش را تأمین میکرد؛ اما اکنون با کاهش این کمکها، او دیگر قادر نیست امکانات و لوازم لازم برای فرزندانش را فراهم کند. «پیش از این، یونیسف به مکتبها قلم و کتابچه کمک میکرد. همین حالا دو دخترکم صبح گریه کرد و گفت برایم قلم و کتابچه بده. من هم صبح شیر را فروخته بودم و بیست روپیه کشیدم و ده ده روپیه به هر دویش دادم. این طور شرایط است؛ میگذرد؛ اما به سختی.»
شکوفهی ۳۴ساله از جوزجان، نیز میگوید که پیشتر یونیسف لوازم آموزشی مورد نیاز کودکانش را فراهم میکرد؛ اما اکنون با کاهش این کمکها، کمبود این لوازم تأثیر منفی شدیدی بر روحیهی کودکانش گذاشته است. او، در بارهی چالشهای دسترسینداشتن فرزندانش به خدمات آموزشی چنین میگوید: «قطع کمکها بر آموزش اطفال ما تأثیر بسیار منفی گذاشته است؛ مثلاً قبلاً کمکها که بود، به اطفال ما از طرف یونیسف کتابچه، قلم، پنسل و دستکول توزیع میشد و اطفال ما بسیار به علاقهمندی به مکتب میرفتند و فعلاً کمکها قطع شده و اطفال ما نمیتوانند به این چیزها دسترسی پیدا کنند. دخترکم کتابچههایش را در پلاستیک به بسیار کمعلاقگی میبرد و مأیوسانه به خانه برمیگردند.»
در این میان، شماری از روانشناسان و فعالان حقوق زن، باور دارند که دسترسی به خدمات نخستین زندگی، یکی از نیازهای اساسی برای داشتن زندگی آرام و دور از اضطراب است که عدم دسترسی به این خدمات میتواند زمینهساز افزایش ناامیدی، اضطراب و نگرانیهای روانی شود. آنان، تأکید میکنند که ادامهی محرومیت از خدمات نخستین، سلامت روانی و کیفیت زندگی زنان را به شدت تهدید میکند و پیامدهای منفی گستردهای بر خانواده و جامعه برجا میگذارد.
حسینا محمدی، روانشناس، در این باره میگوید: «خدمات اولیهی زندگی شامل غذای کافی و سالم، جای مناسب برای زندگی، خدمات بهداشتی، دسترسی به آموزش، امنیت فردی و روانی، درآمد انسانی دیگری و بخشهای زیادی را شامل میشود که نبود هر یک از این ابعاد، سبب مشکلات جسمی و روانی در خانمها میشود و نبود همین امکانات سبب افزایش نگرانی، احساس ناتوانی، خودکمبینی و کمارزشی در خانم میشود.»
تهمینه منگل، فعال حقوق زن، نیز در این باره میگوید: «در شرایط کنونی که کمکها قطع شده، سبب آسیبهای خیلی جدی به زنان افغانستان شده است. دسترسینداشتن به خدمات اولیهی زندگی سبب میشود که زنان بیشتر آسیبپذیر باشند؛ این سبب تشدید ناامیدی، نگرانی و ناتوانی در زنان میشود و ادامهی این وضعیت پیامدهای ناگواری را برای کشور خواهد داشت.»
کارشناسان مسائل اقتصادی، میگویند که کمکهای بینالمللی تنها در کوتاهمدت میتواند از شدت فقر بکاهد؛ اما بدون زیرساختهای مناسب و برنامهریزی مؤثر، تأثیر دوامدار نخواهد داشت. آنان، تأکید میکنند که برای کاهش وابستگی و دستیابی به خودکفایی، حکومت میتواند با جذب سرمایهگذاری، تقویت تولید، بهرهبرداری اصولی از معدنها و سکتور خصوصی، زمینههای خودکفایی اقتصادی را فراهم کند.
عبدالنصیر رشتیا، کارشناس مسائل اقتصادی، در این باره میگوید: «کمکهای بشردوستانه صرفاً در مواقع اضطراری فقر را کاهش میدهد و اگر به شکل کمکهای اقتصادی هدفمند و با برنامهریزی دقیق دولت ارائه نشود، اثرات پایدار نخواهد داشت. برای رسیدن به خودکفایی اقتصادی، دولت باید سرمایهگذار جذب کند، از سکتور خصوصی حمایت کند و با بهرهبرداری مسئولانه از منابع طبیعی مانند معادن، در کنار بخش خصوصی به رفع چالشهای اقتصادی بپردازد. تنها در این صورت است که افغانستان میتواند مسیر توسعهی پایدار را طی کند و وابستگی به کمکهای خارجی را کاهش دهد.»
با این همه، مسئولان در وزارت صحت عامهی حکومت سرپرست، با تأیید بستهشدن ۴۲۰ مرکز صحی پس از کاهش کمکهای بشردوستانه به افغانستان میگویند که این وزارت با تلاشهای خود توانسته شمار زیادی از این مرکزها را دوباره فعال کند؛ اما تا کنون آمار و ارقام دقیقی در بارهی شمار مرکزهای بازشده ارائه نداده است.
شرافت زمان امرخیل، سخنگوی وزارت صحت عامه، میگوید: «کلینیکهایی که بسته شده، شامل کلینیکهای حمایوی هستند که در مناطق دوردست در ساحاتی که بر آن ضرورت دیده میشود، وجود دارد؛ اما حالا با قطع پروژههای حمایوی بسته شده است و برای حل این چالش نیز ما مجالسی داشتیم تا بتوانیم برای این مرکزها دونر جذب کنیم و با جذب بعضی از پروژهها توانستیم که بعضی از کلینیکها را دوباره فعال کنیم و تلاش داریم یا با کمک دونر یا با بودجهی شخصی خود ما، دوباره این مرکزها را فعال کنیم.»
این در حالی است که نظرسنجی سازمان ملل متحد در سال روان نشان میدهد زنان و دختران افغان با مشکلات جدی در دسترسی به خدمات انساندوستانه، معیشت، بهداشت و آموزش روبهرو اند. محدودیتهای فرهنگی، کمبود کارکنان زن در بخشهای مختلف و شرایط اقتصادی دشوار، این مشکلات را تشدید کرده است. در این بررسی بیش از ۷۰ درصد زنان گفته اند که نبود نیروی زن، مانع دریافت کمکهای بشردوستانه برای آنها شده است. این گزارش نیز بر ضرورت تقویت برنامههای حساس به جنسیت، پشتیبانی از زنان فعال در حوزهی انساندوستانه و بهبود دسترسی زنان و دختران به خدمات اساسی تأکید دارد.






