یافته‌های سلام‌وطندار از گفت‌وگو با ۲۲ زن شاعر و نویسنده در ۱۲ ولایت افغانستان، نشان می‌دهد با این که بیش‌تر این زنان با چالش‌های اجتماعی روبه‌رو اند؛ اما موضوع‌های نوشته‌های شان را بیش‌تر زنان، چالش‌های آنان و ناامیدی، تشکیل می‌دهد.

این زنان، می‌گویند که با نوشتن و سرودن شعر، درد، ناامیدی و ناگفته‌های زنانی را بازتاب می‌دهند که صدای شان خاموش مانده است و چالش‌های بی‌شماری را در زندگی تجربه کرده اند.

در این گزارش با ۲۲ زن شاعر و نویسنده در ۱۲ ولایت گفت‌وگو شده است که دو تن از ننگرهار، دو تن از بامیان، سه تن از کاپیسا، سه تن از کابل، دو تن از بادغیس، دو تن از فاریاب، دو تن از بدخشان، دو تن از بلخ و یک یک تن دیگر از تخار، بدخشان، لوگر و کندهار اند.

آن‌ها با این که نقش و حضور زنان در ادبیات را مهم می‌دانند؛ اما شماری از آنان می‌گویند که از زنان شاعر و نویسنده پشتیبانی چندانی از سوی حکومت و مردم در جامعه صورت نمی‌گیرد.

شمیلا نبی از کاپیسا که از ۱۴ سال به این سو داستان‌های کوتاه می‌نویسد، می‌گوید که از طریق نوشتن داستان‌هایش، چالش‌های زنان افغان را بازتاب می‌دهد تا با رسم قلم خود گویای حال و دشواری‌های آنان باشد.

او، نویسندگی را «مبارزه» توصیف می‌کند؛ مبارزه‌ای که در خود افتادن، برخاستن، روبه‌روشدن با چالش‌ها و بیان حال نه تنها خود؛ بل همه‌ی افراد به ویژه زنان را به هم‌راه دارد.

شمیلا، می‌افزاید: «انگیزه‌ی من به نوشتن این گونه موضوع‌ها شجاعت زنان افغان در مبارزه با مشکلات شان است که در زندگی و اجتماع دارند و این که چه گونه مبارزه و ایستادگی می‌کنند و همین سبب می‌شود که من خیلی خیلی به آسانی انگیزه بگیرم و در رابطه به زنان نوشته بکنم. در کل بیش‌تر داستان‌هایی که نوشته‌ام، در مورد زنان بوده و درصدی زیاد نوشته‌های من مختص شده به زنان.»

سلام‌وطندار را در اکس دنبال کنید

شمیلا نبی، در گوشه‌ای از داستانش زیر عنوان «زن و زندگی» در مورد زنی که اجازه‌ی کارکردن از سوی شوهرش را ندارد و محدود شده است، چنین نوشته است: «ابروهایش را بالا گرفته و با قدم‌های تند به من نزدیک شد؛ با یک دست گونه‌هایم را فشرد و با دستی دیگرش موهایم را به پشت کشید؛ با صدایی از میان دندان‌هایش گفت: وظیفه‌ ها وظیفه! مگر زن من نباشی، یا که من مرده باشم! فقط می‌گریستم به مردی که بعد از پدرم کوه همت زندگی‌ام حساب می‌کردم؛ مردی که وعده‌ی حمایت تمام عمر را با من کرده بود. او داد می‌زد؛ ولی من چیزی نمی‌شنیدم…»

همین گونه، ذکیه معصومی، زن شاعر از فاریاب که تا کنون حدود ۵۰ پارچه شعر سروده است، می‌گوید که در باره‌ی موضوع‌های گوناگون به ویژه زنان قلم‌فرسایی می‌کند و روایت‌کننده‌ی حال آنانی است که صدای شان خاموش مانده است.

ذکیه، می‌افزاید: «در شرایطی که زنان در افغانستان زندگی می‌کنند، خیلی تأثیر منفی بر روح‌وروان زنان گذاشته است؛ زنان همه امیدهای شان را نسبت به آینده از دست داده اند؛ کم‌تر زن شاعر را پیدا می‌کنید که سخن از رنج روزگار نزند ور نه احساس زنان همیشه از بی‌عدالتی‌های جامعه و فامیل نزدیک شان ضربه خورده و همیشه شکایت از نابرابری‌ها داشته.»

در کنار آن، از میان زنان گفت‌وگوشده از سوی سلام‌وطندار، ۱۲ تن آن‌ها می‌گویند که با موانع و محدودیت‌های اجتماعی، تبعیض در جامعه و ارزش‌نگذاشتن به آثار و نوشته‌های شان، روبه‌رو شده اند.

الهامه نصرتی از بدخشان که داستان کوتاه و رمان می‌نویسد، در باره‌ی موانع و چالش‌هایی که با آن روبه‌رو شده است، چنین می‌گوید: «موانع و محدودیت‌ها و تبعیض‌های اجتماعی در جامعه و محدودیت‌های خانوادگی است و هم‌چنان وضعیت امنیتی نامناسب.»

سرینا از کندهار که شاعر است، در باره‌ی موانع و چالش‌هایی که با آن روبه‌رو شده است، نیز چنین می‌گوید: «از ۱۵سالگی به شعرگفتن شروع کردم؛ پدرم هم شاعر است. من حمایت شدم از طرف فامیل؛ اما فعلاً در جامعه‌ی ما مردسالاری است و به خانم‌ها ارزش قایل نیستند که خانم‌ها شعر بگویند و آن‌ها را حمایت کنند. فعلاً شرایط و ناامیدی سخت است و به شاعرها سخت است؛ مشکل مالی دارند؛ به شاعرها به چشم احترام مثل سابق نمی‌بینند.»

شش تن از زنان گفت‌وگوشده در این گزارش، گفته اند که به دلیل محدودیت‌ها و چالش‌های اجتماعی، نوشته‌ها و آثار خود را نمی‌توانند به نشر برسانند و در بیش‌تر موارد خودسانسوری می‌کنند.

خاطره سادات از بامیان که بیش‌تر طرح ادبی، داستان کوتاه، غزل و شعر سپید می‌سراید، می‌گوید: «مشکلاتی که می‌بینم، خودسانسوری است و بیش‌تر فضایی خلق نمی‌شود که ما بتوانیم حداقل از طریق رسانه نوشته‌های خود را به نمایش بگذاریم. حتا نمایش‌گاه‌ها متأسفانه فضا برایش داده نشده و هم‌چنان حمایتی که از سوی ریاست کلتور باید داده شود، حمایت نمی‌شوند. شرایط قسمی است که ما هیچ آینده‌ی روشن را نمی‌توانیم تصور کنیم.»

نجمه فرهمند، داستان‌نویس از کابل، نیز می‌گوید: «بیش‌تر داستان‌هایم در مورد زنان است. مشکل این است که زنان اجازه‌ی چاپ ندارند و همه موضوع‌ها را نمی‌توانند به مخاطبان برسانند. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات من گرفتن مجوز بود و این که تلاش می‌کردم در افغانستان به چاپ برسانم؛ ولی متأسفانه نتوانستم؛ چون بعضی مشکلات بود.»

در همین حال، هشت تن از زنان گفت‌وگوشده از سوی سلام‌وطندار، گفته اند که پس از تحولات پسین سیاسی و به دلیل منع آموزش و تحصیل زنان در کشور، برای فرار از انزوای خانگی و بیان دغدغه‌های ذهنی شان در سه سال پسین، به نویسندگی و شاعری رو آورده اند.

منیره نوری، باشنده‌ی کابل و دانش‌جوی سمستر ششم رشته‌ی قضا و سارنوالی در یکی از دانش‌گاه‌های خصوصی که با بسته‌شدن دانش‌گاه‌ها به روی دختران از ادامه‌ی تحصیل باز مانده است، می‌گوید: «زمانی که دانش‌گاه‌ها بسته شد، من به نویسندگی رو آوردم؛ دلیلش این بود که در جامعه‌ای که من نمی‌توانستم به تحصیلات بپردازم، کار کنم و در چهاردیواری خانه محصور شدم و این حالت مرا دچار افسردگی کرد و به این خاطر تلاش کردم که بتوانم بروم یک تکیه‌گاه پیدا کنم؛ به همین دلیل به کتاب‌ها رجوع کردم و زمانی که به کتاب‌ها رجوع کردم؛ کم‌کم علاقه‌ام به نوشتن بیش‌تر شد و به نوشتن رو آوردم.»

پروین سادات، نویسنده از بامیان و فارغ صنف دوازدهم که نتواست تحصیل خود را ادامه بدهد، نیز می‌گوید: «همان قسمی که یادآور شدم، یکی از اهداف من این است که باید در باره‌ی زنان نوشته کنم؛ به خاطری که زنان در شرایط فعلی از وضعیت خوبی برخوردار نیستند و دانش‌گاه‌ها و مکاتب به روی شان بسته است و از وضعیت دقیق زنان در افغانستان باید نوشته شود.»

با این حال، زنانی که علاقه‌مند به اشتراک در برنامه‌های ادبی و فرهنگی اند، نیز می‌گویند که برگزاری این گونه برنامه‌ها و تقدیر از زنان شاعر و نویسنده در مقایسه با گذشته کاهش یافته است و ادامه‌ی این روند سبب بی‌انگیزه‌شدن مردم، شاعران و نویسندگان می‌شود.

سلام‌وطندار را در تلگرام دنبال کنید

ماسوا احمدی، باشنده‌ی کابل، در این باره می‌گوید: «قبلاً ما شاهد این بودیم که برنامه‌های ادبی خیلی زیاد برگزار می‌شد؛ از زنان شاعر و نویسنده تقدیر می‌شد و هم‌چنان انجمن‌های ادبی بود که از آثار زنان رونمایی می‌شد؛ اما اکنون به تناسب گذشته ما شاهد این هستیم که کاهش پیدا کرده است. برنامه‌های ادبی که قبلاً برگزار می‌شد، حالا برگزار نمی‌شود. اگر چنین چیزی ادامه پیدا کند، ممکن است هیچ شاعر و نویسنده انگیزه و شوق نداشته باشد که شعر بگوید.»

فعالان حقوق زن، نیز نقش و حضور زنان در ادبیات را مهم می‌دانند و از حکومت سرپرست می‌خواهند که از آنان پشتیبانی کند و برنامه‌هایی را برای رشد بیش‌تر زنان شاعر و نویسنده روی دست گیرد.

وژمه یعقوبی، فعال حقوق زن، می‌گوید: «اما متأسفانه در این اواخر در بخش ادبیات و شعر از طرف حکومت فعلی حمایت نمی‌شوند و در کنار این که حمایت نمی‌شوند، حکومت محدودیت‌هایی را در بخش شعر و ادبیات وضع می‌کند. من فکر می‌کنم اگر چنین روال پیش برود؛ یعنی همه چیز افغانستان به خصوص شعر و ادبیات به نابودی روان است.»

سوسن خالق‌یار، دیگر فعال حقوق زن، نیز می‌گوید: «همین گونه یک حکومت سالم و درست به هم‌چو اشخاص هنرمند، به هم‌چو اشخاصی که با استفاده از هنر شان می‌خواهند خالی‌گاه‌های جامعه را نشان دهند، باید فضا را بازتر و بازتر بکنند، نه تنگ‌تر. برعکس برنامه‌هایی را باید برگزار کنند که آن‌ها تشویق شوند تا بیش‌تر فعالیت انجام دهند.»

با این همه، مسئولان در وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت سرپرست، به سلام‌وطندار می‌گویند آثاری که مطابق منفعت جامعه و مردم باشد، از آن پشتیبانی و زمینه‌ی چاپ و پخش آن را فراهم می‌کنند.

عتیق‌الله عزیزی، معین فرهنگ و هنر وزارت اطلاعات و فرهنگ حکومت سرپرست، به سلام‌وطندار می‌گوید: «در برنامه‌های مختلف آثار خویش را به نمایش گذاشتند و محافل متعددی به خاطر آن‌ها برگزار شده است. هم‌چنان در برنامه‌ی کانکور جوایز فرهنگی که از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ همه‌ساله برگزار می‌شود، خانم‌ها می‌توانند در بخش فرهنگ و هنر آثار خویش را ثبت نام کنند. آثار و تألیفات از طبقه‌ی اناث که به منفعت و صلاح جامعه و ملت ما باشد، ما کوشش می‌کنیم که شرایط لازم نمایش، چاپ و اشاعت آن‌ها را مساعد کنیم.»

زنان شاعر و نویسنده در حالی از نوشته‌های شان در باره‌ی چالش‌های دختران و زنان می‌گویند که پس از تحولات پسین سیاسی در کشور، مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها به روی دختران بسته و شماری از محدودیت‌های کاری بر زنان وضع شده است.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: