پیشگفتار
روزهایی که در ۲۰کیلومتری تاشکند در شهر «ینگییول» سپری شد، برایم روزهایی فراموشناشدنی است. در این سطرها، دست شما را میگیرم و میرویم تا در قشنگیهای این شهر جذاب اوزبیکستان قدم بزنیم.
سفر به بیرون از افغانستان، در وضعیتیکه کشور متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی پسین است و بار گران دشواری اقتصادی را متحمل میشود، نه تنها امری غیرضروری که شاید محال به نظر برسد؛ اما اگر هدف از سفر -که این جا اوزبیکستان مورد نظر ما است-، خریدن هدیه، رفتن به رستورانتهای متفاوت و کافهگردی نه، بل بهدستآوردن تجربههای تازه باشد، میتوان با حداقل هزینهی ممکن، سفر کرد. برای برنامهریزی یک سفر با هزینهی اندک، کافی است که پیش از سفر، از تجربهی کسانی که قبلاً چنین سفرهایی را تجربه کرده اند، بهره گرفته و در جریان سفر نیز، باید تلاش کنیم که از وسایط حملونقل عمومی مانند بسهای مسافربری و مترو استفاده کنیم.
بعد از حضور در سفارت اوزبیکستان، پاسپورت مان را به سفارت تحویل دادیم و قرار شد که از طریق ایمیل، به ما اطلاع بدهند که چه زمانی باید برای پاسخگرفتن به درخواست ویزا دوباره مراجعه کنیم. آخرین روزهای ۲۰۲۳ بود که پاسخ ایمیل سفارت رسید و قرار شد که من به نمایندگی از همه، به سفارت بروم و پاسپورتها را تحویل بگیرم. لحظههایی سرشار از هیجان بود. به خانه که رسیدم، قرار شد آمادگیهای لازم را برای یک سفر بگیرم.
۰۵:۳۰ عصر هفتم جنوری، کابل را به مقصد شهر مزارشریف ترک کردیم. وقتی روی صندلی موتر لم دادم، حس عجیبی همراه با کمی هیجان داشتم. ۰۴:۰۰ بامداد فردای همان روز به شهر مزارشریف، مرکز بلخ رسیدیم. بلخ از گذشتههای دور یکی از ولایتهای مهم در شمال افغانستان است که در آن، روضهی شریف (آرامگاه منسوب به حضرت علی) واقع شده است.
سفر به شمال کشور زمانی زیبا و دلانگیز است که از شیشهی موتر، آسمان آبی، ابرهای پراکنده، درختان کاج و کوههای سربهفلککشیده را به تماشا نشسته و با هوای دلپذیر و عطرِ دلنشین سبزهها و کشتزارها، مسیر شمال را بپیمایی.
نمنم باران در پروان بدرقهی راه مان شد و بوی خاک بارانخورده، مشام آدمی را نوازش میکرد. درختان بر جادههای پرپیچوخم سایه انداخته بود و شرشر آب و آوای پرندگان، این سفر را زیبا کرده بود.
برای سفر به سمت شمال، باید از تونل سالنگ عبور کرد؛ گذرگاهی که شمال و جنوب کشور را به هم پیوند داده و یکی از نمونههای عالی مهندسی از دوران نه چندان دور است. این گذرگاه، سالیان درازی شاهد مسافرانی بوده که شاید هرگز دیگر برنگشته اند و این روزها، حال آن کمی خوب به نظر میرسد.
ترمذ با حالوهوای کریسمس
شهر ترمذ که در مرز افغانستان و در مجاورت آمودریا واقع شده، تاریخ پربار به درازای دو هزار و ۵۰۰ سال دارد. بخشی از خیرهکنندهترین اکتشافهای مربوط به سایتهای حفاری این شهر، در موزهی باستانشناسی به نمایش درآمده است. گنیجهای از هزاران مجسمه، سفال، سرامیک، نقاشیهای دیوار و سنگهای گرانبها، این شهر را دیدنیتر میکند؛ از جمله موزیم، پارکهای پر از نقشونگار و وجود ساحات باستانی، تعریفکننده این شهر استند.
زمانی به این شهر رسیدم که روزهای پایانی جشن کریسمس بود؛ شهری با زیبایی شگفتانگیز و با مردمان مهماننواز و مهربان.
اوزبیکستان نیز مانند دیگر کشورها، همهساله میزبان جشنوارههای متفاوتی است که یکی از این جشنها، سال نو با نام «ییلار» است. در جشن کریسمس، درختان زیادی در خیابانهای شهرهای مختلف اوزبیکستان، تزیین میشوند و مردم به همدیگر هدیه میدهند و در خیابان و پارکهای تفریحی، شوروهلهلهی زندهبودن را به نمایش میگذارند.
روز دوم قرار بر این بود که اول از موزهای به نام «ارخولیک موزهسی» در ترمذ بازدید کنیم. برای همین، بعد از یک صبحانهی کامل و خوشمزه، پیاده به سمت این موزه راه افتادیم. موزه در چندقدمی پارک «صنعتسرای» قرار دارد. پیشنهاد میکنم وقتی به این شهر سر زدید، حتماً از این موزه دیدن کنید. ساعت شروع کاری این موزه، ۰۸:۰۰ صبح است. وقتی وارد موزه شدیم، با دنیای عجیبی از تاریخ روبهرو شدیم، انگار که در دل تاریخ و زمان سفر کرده باشیم. این یکی از جاهایی است که فکر نمیکنم در همه زندگی فراموشم شود.
سفر به سمرقند؛ به آفتاب سلام!
۰۵:۳۰ شام که آفتاد کم کم به گونهی کامل در افق محو میشد، با سرعت هرچه تمامتر به سمت شهر سمرقند، راه افتاده بودیم تا کمازکم با نور اندک هم که شده مسیر ترمذ تا سمرقند را ببینیم؛ اما در میانهراه، بنا بر دلیلهایی به شهر تاشکند، مرکز اوزبیکستان، تغییر مسیر دادیم. با این حال، شاهراه ترمذ تا تاشکند، دوستداشتنی و دیدنی بود، کوههای مرتفع، درختان با برگهای انبوه و آبشارهای دیدنی در مسیر راه، به زیبایی هرچه بیشتر این مسیر افزوده بود؛ هشت ساعت زیبایی را تجربه کردیم تا این که به تاشکند رسیدیم.
طبق گزارشها، قدمت شهر تاشکند به بیشاز دو هزار سال پیش برمیگردد. این مقصد دیدنی با خیابانهای زیبا، مجسمههای بزرگ، پارکهای سرسبز، مراکز خرید مدرن، موزهها و بناهایی با معماری خیرهکننده، حس خوشایندی را به گردشگران انتقال میدهند.
تاشکند به عنوان پایتخت اوزبیکستان، برای هر گردشگری جذابیت ویژهای دارد. این شهر یکی از مرکزهای مهم تجاری در آسیای میانه به شمار میرود که به اضافهی معماری بینظیر و جاذبههای بیشمارش، باشندگانش نیز به مهماننوازی شهرت دارند. در ۲۰کیلومتری شهر تاشکند، شهری در میان مهربانی و عاطفه، جا گرفته است که آن را «ینگییول» نام گذاشته اند؛ تکهای از زیبایی و قوهی جاذبه. بخشی از مردمان این شهر، به کشاورزی و دامداری و بخش دیگر آن، به کارهایی چون تجارت، دکانداری و رستورانتداری مصروف اند.
این که ینگییول، یکی از زیباترین و پرجاذبهترین شهرها است و شماری از گردشگران ترجیح میدهند در سفر به تاشکند، از این شهر زیبا نیز دیدن کنند، شکی نیست؛ اما علاوه بر این، باید بدانید که در ینگییول، چیزهای زیادی برای کشفکردن وجود دارد؛ چیزهایی که با سفرکردن میتوان به آن دست یافت؛ از فرهنگ تا هنر، از هنر تا غذاهای متنوع و خوشمزه.
روزی اگر به این شهر سفری داشتید، حتماً غذاهای محلی و معروف آن را امتحان کنید؛ یکی از مشورتهای این سفر نیز، همین است که از غذاهای اصیل کشور اوزبیکستان بخورید. غذاهایی که در این شهر یافت میشود، معروف و خوردنی اند؛ مانند پلو عروسی، سالاد بادمجان، سوپ لاجمان، سوپ چوچوار و منتو.
و پایان سخن
در این سفرنامه، تلاش کردم اطلاعات کوچکی را از سفر به اوزبیکستان، برای کسانی که دوست دارند در آینده به این کشور بروند، گردآوری کنم. نکتهی مهم و قابل توجه در خصوص سفر به اوزبیکستان، این است که به دلیل تنوع خدمات در اقامتگاهها و مهماننوازی مردمان این کشور و مهاجران کشورهای مختلف، از جمله کشور ما افغانستان، نمیتوان به تجربهی مشترک دست یافت. هر شخص با توجه به انتخابها و دوستانی که با آنها همسفر میشود، میتواند با عالمی از خاطره یا تجربهی کاملاً متفاوت، دوباره به کشورش بازگردد.
به هر روی، با سفر به اوزبیکستان که همواره شاهد حضور بازرگانان و گردشگران زیادی بوده و است، خاطرههای ویژه و دوستداشتنی در ذهن انسان ماندگار میشود و فکر نکنم کسی پس از حضور و گردش در اوزبیکستان، پیشمان شود.
با سفر به شهرهای مختلف اوزبیکستان، با خود به این نتیجه رسیدم که این مکان، جهان جبرانها و شعرهای ناگفته و ناتمام است که هر کس به اندازهی چند کلمه در آن تأثیر دارد. تأثیر مردم این کشور را در زیبایی و ظرافت آن دیدم؛ از نگهداشت بناهای تاریخی تا تا رفتار و برخورد با دیگران و از حسن همجواری تا مهماننوازی و مهربانی آنها که باعث میشود آدم به این فکر کند که ای کاش ما نیز روی کشور مان چنین تأثیر میداشتیم.
این جا سفر به پایان میرسد؛ اما من هنوز به این میاندیشم که چه زمانی این آرمان و آرزویی که به عنوان یک شعر ناتمام باقی مانده، محقق خواهد شد!؟ پس فعلاً خداحافظ ینگییول، خداحافظ شعر ناتمام!
ینگییول؛ شعری ناتمام در چندقدمی تاشکند
نجیبالله آرمان
برنامهی جهانی غذا دو میلیون افغان را از فهرست کمکهایش حذف کرده است
بازماندن زنان از کار؛ «از وقتی که بیوظیفه شدهام، نه پدر به من ارزش میدهد نه مادر»
نوجوانان در شهرها نسبت به روستاها به خدمات آموزشی بیشتری دسترسی دارند
باشندگان ولایتهای شمال کابل: بیماری «جاغور» میان زنان افزایش یافته است
افغانستان در هفت ماه ۲.۳ میلیون متریک تُن کالا را از طریق خطآهن مبادله کرده است
یک پل در بدخشان با پول شخصی مردم ساخته میشود
ادارهی محیط زیست: کارشیوهای را برای کاهش آلودگی هوا روی دست گرفتهایم
پیشگفتار
روزهایی که در ۲۰کیلومتری تاشکند در شهر «ینگییول» سپری شد، برایم روزهایی فراموشناشدنی است. در این سطرها، دست شما را میگیرم و میرویم تا در قشنگیهای این شهر جذاب اوزبیکستان قدم بزنیم.
سفر به بیرون از افغانستان، در وضعیتیکه کشور متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی پسین است و بار گران دشواری اقتصادی را متحمل میشود، نه تنها امری غیرضروری که شاید محال به نظر برسد؛ اما اگر هدف از سفر -که این جا اوزبیکستان مورد نظر ما است-، خریدن هدیه، رفتن به رستورانتهای متفاوت و کافهگردی نه، بل بهدستآوردن تجربههای تازه باشد، میتوان با حداقل هزینهی ممکن، سفر کرد. برای برنامهریزی یک سفر با هزینهی اندک، کافی است که پیش از سفر، از تجربهی کسانی که قبلاً چنین سفرهایی را تجربه کرده اند، بهره گرفته و در جریان سفر نیز، باید تلاش کنیم که از وسایط حملونقل عمومی مانند بسهای مسافربری و مترو استفاده کنیم.
بعد از حضور در سفارت اوزبیکستان، پاسپورت مان را به سفارت تحویل دادیم و قرار شد که از طریق ایمیل، به ما اطلاع بدهند که چه زمانی باید برای پاسخگرفتن به درخواست ویزا دوباره مراجعه کنیم. آخرین روزهای ۲۰۲۳ بود که پاسخ ایمیل سفارت رسید و قرار شد که من به نمایندگی از همه، به سفارت بروم و پاسپورتها را تحویل بگیرم. لحظههایی سرشار از هیجان بود. به خانه که رسیدم، قرار شد آمادگیهای لازم را برای یک سفر بگیرم.
۰۵:۳۰ عصر هفتم جنوری، کابل را به مقصد شهر مزارشریف ترک کردیم. وقتی روی صندلی موتر لم دادم، حس عجیبی همراه با کمی هیجان داشتم. ۰۴:۰۰ بامداد فردای همان روز به شهر مزارشریف، مرکز بلخ رسیدیم. بلخ از گذشتههای دور یکی از ولایتهای مهم در شمال افغانستان است که در آن، روضهی شریف (آرامگاه منسوب به حضرت علی) واقع شده است.
سفر به شمال کشور زمانی زیبا و دلانگیز است که از شیشهی موتر، آسمان آبی، ابرهای پراکنده، درختان کاج و کوههای سربهفلککشیده را به تماشا نشسته و با هوای دلپذیر و عطرِ دلنشین سبزهها و کشتزارها، مسیر شمال را بپیمایی.
نمنم باران در پروان بدرقهی راه مان شد و بوی خاک بارانخورده، مشام آدمی را نوازش میکرد. درختان بر جادههای پرپیچوخم سایه انداخته بود و شرشر آب و آوای پرندگان، این سفر را زیبا کرده بود.
برای سفر به سمت شمال، باید از تونل سالنگ عبور کرد؛ گذرگاهی که شمال و جنوب کشور را به هم پیوند داده و یکی از نمونههای عالی مهندسی از دوران نه چندان دور است. این گذرگاه، سالیان درازی شاهد مسافرانی بوده که شاید هرگز دیگر برنگشته اند و این روزها، حال آن کمی خوب به نظر میرسد.
ترمذ با حالوهوای کریسمس
شهر ترمذ که در مرز افغانستان و در مجاورت آمودریا واقع شده، تاریخ پربار به درازای دو هزار و ۵۰۰ سال دارد. بخشی از خیرهکنندهترین اکتشافهای مربوط به سایتهای حفاری این شهر، در موزهی باستانشناسی به نمایش درآمده است. گنیجهای از هزاران مجسمه، سفال، سرامیک، نقاشیهای دیوار و سنگهای گرانبها، این شهر را دیدنیتر میکند؛ از جمله موزیم، پارکهای پر از نقشونگار و وجود ساحات باستانی، تعریفکننده این شهر استند.
زمانی به این شهر رسیدم که روزهای پایانی جشن کریسمس بود؛ شهری با زیبایی شگفتانگیز و با مردمان مهماننواز و مهربان.
اوزبیکستان نیز مانند دیگر کشورها، همهساله میزبان جشنوارههای متفاوتی است که یکی از این جشنها، سال نو با نام «ییلار» است. در جشن کریسمس، درختان زیادی در خیابانهای شهرهای مختلف اوزبیکستان، تزیین میشوند و مردم به همدیگر هدیه میدهند و در خیابان و پارکهای تفریحی، شوروهلهلهی زندهبودن را به نمایش میگذارند.
روز دوم قرار بر این بود که اول از موزهای به نام «ارخولیک موزهسی» در ترمذ بازدید کنیم. برای همین، بعد از یک صبحانهی کامل و خوشمزه، پیاده به سمت این موزه راه افتادیم. موزه در چندقدمی پارک «صنعتسرای» قرار دارد. پیشنهاد میکنم وقتی به این شهر سر زدید، حتماً از این موزه دیدن کنید. ساعت شروع کاری این موزه، ۰۸:۰۰ صبح است. وقتی وارد موزه شدیم، با دنیای عجیبی از تاریخ روبهرو شدیم، انگار که در دل تاریخ و زمان سفر کرده باشیم. این یکی از جاهایی است که فکر نمیکنم در همه زندگی فراموشم شود.
سفر به سمرقند؛ به آفتاب سلام!
۰۵:۳۰ شام که آفتاد کم کم به گونهی کامل در افق محو میشد، با سرعت هرچه تمامتر به سمت شهر سمرقند، راه افتاده بودیم تا کمازکم با نور اندک هم که شده مسیر ترمذ تا سمرقند را ببینیم؛ اما در میانهراه، بنا بر دلیلهایی به شهر تاشکند، مرکز اوزبیکستان، تغییر مسیر دادیم. با این حال، شاهراه ترمذ تا تاشکند، دوستداشتنی و دیدنی بود، کوههای مرتفع، درختان با برگهای انبوه و آبشارهای دیدنی در مسیر راه، به زیبایی هرچه بیشتر این مسیر افزوده بود؛ هشت ساعت زیبایی را تجربه کردیم تا این که به تاشکند رسیدیم.
طبق گزارشها، قدمت شهر تاشکند به بیشاز دو هزار سال پیش برمیگردد. این مقصد دیدنی با خیابانهای زیبا، مجسمههای بزرگ، پارکهای سرسبز، مراکز خرید مدرن، موزهها و بناهایی با معماری خیرهکننده، حس خوشایندی را به گردشگران انتقال میدهند.
تاشکند به عنوان پایتخت اوزبیکستان، برای هر گردشگری جذابیت ویژهای دارد. این شهر یکی از مرکزهای مهم تجاری در آسیای میانه به شمار میرود که به اضافهی معماری بینظیر و جاذبههای بیشمارش، باشندگانش نیز به مهماننوازی شهرت دارند. در ۲۰کیلومتری شهر تاشکند، شهری در میان مهربانی و عاطفه، جا گرفته است که آن را «ینگییول» نام گذاشته اند؛ تکهای از زیبایی و قوهی جاذبه. بخشی از مردمان این شهر، به کشاورزی و دامداری و بخش دیگر آن، به کارهایی چون تجارت، دکانداری و رستورانتداری مصروف اند.
این که ینگییول، یکی از زیباترین و پرجاذبهترین شهرها است و شماری از گردشگران ترجیح میدهند در سفر به تاشکند، از این شهر زیبا نیز دیدن کنند، شکی نیست؛ اما علاوه بر این، باید بدانید که در ینگییول، چیزهای زیادی برای کشفکردن وجود دارد؛ چیزهایی که با سفرکردن میتوان به آن دست یافت؛ از فرهنگ تا هنر، از هنر تا غذاهای متنوع و خوشمزه.
روزی اگر به این شهر سفری داشتید، حتماً غذاهای محلی و معروف آن را امتحان کنید؛ یکی از مشورتهای این سفر نیز، همین است که از غذاهای اصیل کشور اوزبیکستان بخورید. غذاهایی که در این شهر یافت میشود، معروف و خوردنی اند؛ مانند پلو عروسی، سالاد بادمجان، سوپ لاجمان، سوپ چوچوار و منتو.
و پایان سخن
در این سفرنامه، تلاش کردم اطلاعات کوچکی را از سفر به اوزبیکستان، برای کسانی که دوست دارند در آینده به این کشور بروند، گردآوری کنم. نکتهی مهم و قابل توجه در خصوص سفر به اوزبیکستان، این است که به دلیل تنوع خدمات در اقامتگاهها و مهماننوازی مردمان این کشور و مهاجران کشورهای مختلف، از جمله کشور ما افغانستان، نمیتوان به تجربهی مشترک دست یافت. هر شخص با توجه به انتخابها و دوستانی که با آنها همسفر میشود، میتواند با عالمی از خاطره یا تجربهی کاملاً متفاوت، دوباره به کشورش بازگردد.
به هر روی، با سفر به اوزبیکستان که همواره شاهد حضور بازرگانان و گردشگران زیادی بوده و است، خاطرههای ویژه و دوستداشتنی در ذهن انسان ماندگار میشود و فکر نکنم کسی پس از حضور و گردش در اوزبیکستان، پیشمان شود.
با سفر به شهرهای مختلف اوزبیکستان، با خود به این نتیجه رسیدم که این مکان، جهان جبرانها و شعرهای ناگفته و ناتمام است که هر کس به اندازهی چند کلمه در آن تأثیر دارد. تأثیر مردم این کشور را در زیبایی و ظرافت آن دیدم؛ از نگهداشت بناهای تاریخی تا تا رفتار و برخورد با دیگران و از حسن همجواری تا مهماننوازی و مهربانی آنها که باعث میشود آدم به این فکر کند که ای کاش ما نیز روی کشور مان چنین تأثیر میداشتیم.
این جا سفر به پایان میرسد؛ اما من هنوز به این میاندیشم که چه زمانی این آرمان و آرزویی که به عنوان یک شعر ناتمام باقی مانده، محقق خواهد شد!؟ پس فعلاً خداحافظ ینگییول، خداحافظ شعر ناتمام!
کلیدواژهها: شعری ناتمام // اوزبیکستان // تاشکند // ینگییول
تحلیل و گزارش
در حملههای اسرائیل بر غزه ۸۸ تن جان باختند
اوچا کارزار آنلاین گردآوری پول را راهاندازی کرده است
روز جهانی کودک؛ «روزانه ۵۰ یا ۱۰۰ افغانی کار میکنم و به خانه نان میبرم»
۲۲ تن در پاکستان در اثر گرما جان باختند
انفولانزای مرغی؛ جاپان واردات مرغ از برزیل را به حالت تعلیق درآورد
زمینهی فراگیری خبرنگاری حرفهای برای زنان فراهم میشود
یک معدن گاز مایع در بادغیس کشف شد
افراد مسلح ناشناس یک زن را در تخار کشتند
ریاست پاسپورت شمار توزیع گذرنامه را به ۴۰۰۰ در روز افزایش داد
سرپرست وزارت معارف: امریکا آموزش آنلاین را در افغانستان راهاندازی میکند
دزدان مسلح یک غیرنظامی را در هلمند کشتند
رهبران اوزبیکستان و آذربایجان بر همکاری با افغانستان تأکید کردند
رویکرد راهبردی آسیای مرکزی به افغانستان؛ تلفیقی از نگرانی و منافع
رییس استخبارات اوزبیکستان: نباید افغانستان را تنها بگذاریم
اوزبیکستان زمینهی ترانزیت میوههای تازهی افغانستان را به آسیای میانه فراهم میکند
اخبار و گزارشهای سلام وطندار را از شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
فیسبوک
توییتر
تلگرام