در دل ویرانیهایی که زمینلرزه به وجود آورده؛ با چشمهای پر از اشک، زنی به دنبال پیداکردن کوچکترین نشانی دخترش میگردد. میگوید که در جریان زمین لرزه، موفق نشد دخترش زینب ۱۰ساله را نجات دهد.
زهرا، مادری که با گذشت نزدیک به یک ماه از آن شب تاریک، هنوز اندوه آن را با خود دارد، میگوید که از آن پس، شبوروز برای او یکی شده؛ هر دو تاریک، هر دو سنگین.
زهرا روز زمینلرزه در شمال را تلخترین لحظههای زندگیاش دانسته و میگوید: «شب خواب بودم و طفل خوردم در بغلم بود؛ پدرش صدا کرد که بیدار شوید که زلزله شده است؛ بیدار شدم و طفل بیرون بردم، برگشتم خواستم دختر را بیرون کنم؛ طرف دختر تاریک بود؛ یادم رفته بود. زیر دروازه بودم که خانه فروریخت و بعد از آن نفهمیدم که چه شد.»
زهرا که مادر چهار فرزند است، از اخلاق و رفتار زینب نخستین فرزندش به نیکی یاد میکند و میگوید مرگ او، ضربهی عمیقی بر دل و جانش وارد کرده؛ زخمی که به سادگی التیام نمییابد. این مادر میافزاید: «دختر آرام و قرار بود؛ وقت بیبیاش چیزی برای خوردن میداد، او را پنهان میکرد و میگفت بعدا میخورم؛ همین چند روز پیش پدرش سیب آورد برای هر نفر دو دانه داد، این دختر یک دانه را خورد و دیگرش را در بیک خود گذاشت.»
سیدعلی اکبر، کاکای زینب ۱۰ساله که در زمینلرزه جان باخته، میگوید که چهار عضو دیگر این خانواده در نتیجهی فروریختن خانههای شان به گونهی جدی آسیب دیده است.
این مرد زمان زمینلرزه را چنین روایت میکند: «ساعت یک شب بیرون شدیم؛ یک دفعه زلزله شد، در ۳۰ ثانیه همین کوه که در پشت خانهی ما است، بالای خانههای ما آمد؛ چهار تن زیر خاک مانده بودند، هر چهار شان را بیرون کردیم؛ اما دختر ۱۰ سالهاش که زیر خاک شده بود، شهید شد.»
زینب ۱۰ساله، باشندهی روستای سعیدهای گلهی ولسوالی شولگرهی بلخ و دختری در یک خانوادهی نادار بود. سیدعلی اکبر، میگوید که با فرارسیدن زمستان، نداشتن سرپناه زندگی او را دشوار کرده؛ آنها نه از پس هزینهی جابهجایی بر میآیند و نه هزینهی ساختن دوبارهی خانه.
علی اکبر، از حکومت و نهادهای کمک رسان، میخواهد که در راستای ساختن خانهها با او همکاری کنند: «ما دیگر توانایی یک دانه چوپ را نداریم؛ توانایی یک پاکت دارو را نداریم که به زخمیهای خود بگیرم. ما دیوار را چه گونه بسازیم، خاک زیاد است؛ ما دارایی نداریم که خشک پخته بگیریم.»
در ۱۲ عقرب سال روان، زمینلرزهی مرگبار و ویرانگر شمال افغانستان به ویژه بلخ و سمنگان را تکان داد که در نتیجهی آن، ۲۶ تن جان باخته و بیش از یک هزار تن دیگر زخم برداشتند و هزاران خانه رهایشی ویران شد.






