از رؤیا تا واقعیت؛ روایت دختری که طراح لباس است

این دخترخانم، با چشمانی شاد و پرنور از روزهایی حکایت می‌کند که کارش را تازه آغاز کرده بود. از نخستین طرح‌ها و لباس‌هایی که در هنگام دوخت آن‌ها نوک انگشتانش را بریده بود. فرح دیبا، می‌گوید که پشتیبانی‌های همه‌جانبه‌ی مادر و دوستانش سبب شد در برابر چالش‌های زندگی‌اش ایستادگی کند. او می‌افزاید: «خودم دیزاین می‌کردم و مادرم آماده می‌کرد. اولین حمایت‌ها از دوستان نزدیکم بود و در کنار این که خانواده کنارم بود؛ دوستانم بسیار تشویقم کردند و اولین فرمایش‌ها را از سوی آنان دریافت کردم.»