
زنان میدانند، اما نمیتوانند؛ حق میراث در حصار سنت و ترس
«من فعلاً در خانهی کرایی زندگی میکنم. اگر فامیلم این را [میراث را] برایم میداد، میتوانستم بفروشم و یک آبادی کنم؛ از همین خاطر در خانهی کرایی هستم. پول ندارم، فامیل هم قبول نکردند.» این، پارهای از گفتههای گلالی ۲۷ساله است. او که چند سالی از ازدواجش میگذرد، با دو فرزند زندگی سختی را در خانهی کرایی در حاشیهی شهر کابل میگذراند.