اگر کودکان در مکتب، دانش بیاموزند و به درستی پرورش یابند، جامعه در آینده منور خواهد شد. کودکان در مکتب فزونی به آموزش دانش، باید احترام به ارزشهای انسانی، محیط زیستی و کثرت را بیاموزند. مکتب جای بیزاری دروغ و خشونت نیست. اما نهاد آموزش پرورش (معارف) در افغانستان در ۲۰ سال گذشته، نتوانسته مکتب را به جایی برای آموزش و پرورش مناسب تبدیل کند.
این وزارت پیوسته نصاب آموزشی را با اغراض منحط ناسیونالیسم و رادیکالیزم دینی آمیخته و در بسیاری از مکتبها آموزگاران غیرمسکلی و اغلباً روحانیون مذهبی مشغول تدریساند. جدا از سیاستزدهگی، فساد تا عمق این نهاد رخنه کرده است و فهرست مکتبهای خیالی و آموزگاران خیالی نیز طولانیست.
اگر واقعاً حکومت در پی انجام اصلاحات در وزارت آموزش و پرورش است، باید غایت آن بهبود محیط و نصاب آموزشی برای دانشآموزان باشد و امکان نظارتی برای چنین برنامهیی نیز فراهم شود. مردم باید اطمینان حاصل کنند که آیندۀ کودکانشان دستخوش تصامیم غلط نیست. اخیراً وزارت معارف، شتابان اعلام کرد که صنفهای اول تا سوم از مکتب به مسجد منتقل میشود، اما در پی اعتراضها گفته شد که این برنامه در مناطق دوردست عملی خواهد شد. بر اساس برنامهیی که از سالها به اینسو در وزارت معارف در حال اجرا است، در مناطق دورافتاده در صورتی که مکتب وجود نداشته باشد، بدیل آن مسجد یا جاییست که مردم فراهم میکنند و هزینۀ هنگفی صرف آن شده و لزومی ندارد این برنامه با یک طرح ناقص نادیده گرفته شود.
مسجد و مکتب دو نهاد جداگانه است. با این وجود پارهیی از وقت کودکان در مساجد مصرف آموزشهای دینی میشود و در برخی از مواقع کودکان با انوع تنبیه بدنی و تحقیر و توهین مواجه میشوند و حتی چنین اتفاق به دلیل محیط نامناسب در شماری از مکاتب نیز تکرار میشود. حکومت برنامه و کنترل بر مساجد ندارد. خانوادهها نیز در برابر شکنجۀ کودکان در مساجد بیتفاوتاند و در نتیجه نسل روانگسیخته و عصبی محصول این رفتار است. با وجود آن که محیط مکتب و نصاب آموزشی با مشکلاتی جدی مواجه است، فلسفۀ وجودی مکتب و امکان بهبود آن را رجحان داده است. نهادهای سنتی پاسخگوی نیازمندیهای امروزی دانشآموزان نیست و برگشت به روش قرون وسطی، اصلاحات نه، عقبگرد است. شگفتآور این است که ارگ گفته که محمداشرف غنی از این برنامه حمایت میکند. بنابرین، آنچه به عنوان اصلاحات در وزارت معارف در حال اجراست، ریشه در اغراض سیاسی دارد.
پس از آغاز گفتوگوهای صلح و اعتراض طالبان به مشروعیت دینی نظام فعلی، حکومت به رفتارهای پرسشبرانگیزی متوسل شده است. ایجاد نهاد امر به معروف در هرات و ننگرهار، گماشتن یک عضو پیشین طالبان به عنوان سخنگوی شورای امنیت ملی و اخیراً طرح انتقال دانشآموزان از صنف اول تا صنف سوم به مساجد نیز در امتداد این سیاست مشکوک است.
محمداشرف غنی برای اجرای این طرح رنگینه حمیدی را برگزیده است. این بانو از جمله تامیهایی از غرب برگشته است و در روزی که در مجلس نمایندهگان سخنرانی میکرد، نتوانست یک حدیث از پیامبر اسلام را به درستی بخواند، اما مُصر است که دانشآموزان را با «روحیۀ قوی اسلامی» به بار خواهد آورد، طوری که گویا پیش از این دانشآموزان در مکاتب از آموزشهای دینی محروم بودند.
بانو حمیدی از مجلس نمایندهگان رأی نیاورد، اما محمداشرف غنی با نقض عهدی که به مجلس داده بود، حمیدی را به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش حفظ کرد و به او صلاحیت داد که به کارش در وزارت با قوت ادامه دهد. اقدامات در وزارت معارف به طرح انتقال سه سال نخست مکتب به مسجد، خلاصه نمیشود. قرار بود به جای معینیت تعلیمات اسلامی یک گروهی از روحانیون به ایجاد آنچه که «روحیۀ قوی اسلامی» خوانده میشود، مشغول شوند، اما این برنامه عجالتاً کنار گذاشته شده است.
بر پایۀ اظهارات سرپرست وزارت معارف «یک عالم اسلام» میتواند مهندس خوب شود و «مسلمان واقعی» تولید شود تا به وطن خدمت کند. این مفاهیم به اندازهیی ابهام دارد که تفاوت آن با ادبیات طالبانی و دیگر گروههای تندرو مذهبی دشوار است که با توسل به آن جویبار خون راه انداختهاند.
هرچند ارگ و سرپرست وزارت معارف توقع استقبال از این برنامه را داشت، اما با واکنش منفی مردم مواجه شد. متأسفانه واکنشها به این سیاست همانند هیجان مقطعی اوج گرفت و به سرعت پایان یافت. سرپرست وزارت معارف با استفاده از بیتفاوتی جمعی روندی را که اصلاحات میخواند تسریع بخشیده است. یک حلقۀ مجزا از کارمندان وزارت معارف، مأمور اجرای برنامههای اصلاحات کذاییست و در کنار آن برنامۀ فارسیستیزی در وزارت معارف نیز زیر کار است.