بخش دوم
در بخش نخست دیدگاه مهاجران در بارۀ روند صلح، دیدگاه سه مهاجر از کشورهای ایران، پاکستان و آلمان را آوردیم. همۀ این مهاجران خواهان آمدن صلح در کشور هستند. مهاجران میگویند، اگر روزی صلح بیاید، با دست پر به کشور برخواهند گشت؛ زیرا در سالهای مهاجرت با سختیها و مشکلات فراوانی که سپری کردهاند، حرفههای زیادی آموختهاند و در کنار آن به تحصیلاتشان نیز ادامه دادهاند.
در این بخش دیدگاه مهاجران دیگر از کشورهای سویدن، بریتانیا، ایران و آمریکا را گنجاندهایم. خواست اول و آخر این مهاجران نیز صلح است و تمام امیدواریشان به روند صلح میباشد. آنان از طرفهای درگیر جنگ میخواهند حق شهروندان کشور و مهاجران را به خاطر منافع شخصیشان پایمال نکرده و هرگز مردم را قربانی صلح نکنند.
حبیب فرزان، سویدن:
از زمانی که گفتوگوهای صلح بینالافغانی آغاز شده، انگار چراغ امیدی در دلم روشن شده است. حس میکنم به زودترین فرصت میتوانم به کشورم برگردم و خانواده و پدر و مادرم را به آغوش بکشم. آرزوهای زیادی داشتم که به خاطر جنگ و ناامنی محقق نشد، اما اینها هرگز احساس تعلق خاطر به زادگاهم را از بین نخواهد برد.
توقع من از روند صلح این است که زحمات و مبارزۀ ۲۰ سالۀ هموطنانام برای دموکراسی نقش برآب نشود و مخصوصاً حقوق زنان قربانی معاملهیی به نام صلح نگردد. به حیث یک شهروند افغانستان همواره نگرانم تا مبادا پس از به ثمررسیدن تلاشهای صلح، آزادی بیان و برابری جنسیتی به حاشیه رانده شود.
عالی جنابانی که داعیۀ اسلامیت داشتند و دغدغۀشان نظام اسلامی است، میلیونها تن را به نام دین کشتند و چور و چپاول کردند. حالا که این وطن برای من و امثال من وطن نشد، امیدوارم برای نسل بعد وطن شود و همچون من بیوطن و آواره نباشند و نگردند که مهاجرت خود دردیست غمانگیز.
حبیبه سوسن، بریتانیا:
یک مهاجر همیشه یک مهاجر است. مهاجرت برای هیچکس طوری اتفاق نیافتاده که با تمام دوستان و اقارب خود به یک کشور سفر کرده باشد. مهاجرت همیشه آوارهگی عاطفی را با خود دارد. گاهی که با دوستان و خویشاوندان خود در افغانستان صحبت میکنم و نگرانیهایم را در میان میگذارم، آنها میگویند، شما بیشتر از ما نگرانید. به قول معروف، «از بیم بلا کرده در دم بلا خوب است.»
عزیزانم که در افغانستان زندهگی میکنند، از لحاظ روحی با ناامنی کنار آمدهاند، اما من هر لحظه نگران این هستم که نکند امروز یا فردا یکی از عزیزانم را از دست بدهم. با اطمینان گفته میتوانم برای هر مهاجری، برگشتن به سرزمین مادری، حتی اگر موقتی باشد، یک رویای خوشایند و دوستداشتنیست.
میخواهم ارمغان روند صلح به افغانستان، پایان ترور و خشونت باشد. دیگر نمیخواهم هیچ شهروند کشورم به دست تروریست کشته شود، سرباز کشورم ترور شود، زنان محدود شوند، آزادیهای فردی و اجتماعی از شهروندان کشورم سلب شود. چنانچه نتیجۀ روند صلح متمرکز بر امنیت مردم افغانستان و مردم محور نباشد، نهتنها من بلکه همۀ شهروندان این روند را «صلح» نه بلکه یک معامله سیاسی قلمداد خواهیم کرد.
آمدن و نیامدن صلح برای من مثل مرگ و زندهگیست. از روزی که مهاجر شدهام، حتی یک لحظه هم نبود که نگران خانوادهام نبوده باشم. اگر روزی صلح سرتاسری در کشور حاکم شود، با اطمینان گفته میتوانم که به کشورم برمیگردم.
حنیف دولتبیگ، ایران:
در صلح است که زندهگی جریان دارد ورنه جنگ جز تباهی، مرگ و ویرانی چیز دیگری را بر جای نمیگذارد. در صلح است که انسان به رفاه، امنیت و آرامش دست پیدا میکند. همیشه آرزو کردهام که در صلح و آرامش باشیم و خشتخشت رویاهایمان را دیوار کنیم و خانهیی از مهربانی بنا کنیم و این آرزو تنها زمانی محقق خواهد شد که گفتوگوهای صلح افغانستان به خوبی پیش برود و صلح در جامعۀ ما حکمرانی کند.
صلح و جنگ برای ما از زمین تا آسمان فرق میکند. ما به صلح دل بستهایم چون زندهگی ما در گرو صلح است. در صلح میتوانیم بسازیم، بخوانیم و ببینیم. اصلاً بقای ما به چهگونهگی روند صلح بستهگی دارد.
شمسیه رحیمی، آمریکا:
من مطمئنم هر مهاجر افغانستان در هر جای دنیا که باشد لحظهبهلحظه خبرهای افغانستان را دنبال میکند تا خبر خوشی در مورد روند گفتوگوهای صلح بشنود. مردم ما چندین دهه در جنگ زندهگی کردهاند، شماری هم مثل ما مجبور شدهاند مهاجرت کنند، اما میخواهم صلح در کشورم حاکم شود، امنیت و پیشرفت جای جنگ و ویرانی را بگیرد.
از کسانیکه نمایندۀ مردم افغانستان در روند صلح هستند توقع دارم تا از منافع شخصیشان دست بکشند و صادقانه برای مردم کار کنند.