یافتههای سلاموطندار از گفتوگو با ۴۰ جوان باسواد و بیسواد (۲۰ جوان باسواد و ۲۰ جوان بیسواد)، نشان میدهد که داشتن سواد نقش مهمی در میزان امیدواری، برنامهریزی و نگاه جوانان به آینده دارد. جوانان باسواد در تناسب با جوانان بیسواد، آیندهی شان را روشنتر میبینند و برای خود هدف و برنامهی مشخصی دارند.
در مقابل، جوانان بیسواد آیندهی شان را مبهم و تاریک میبینند و میگویند که نداشتن سواد نه تنها توانایی برنامهریزی و تصمیمگیری آنها را محدود کرده، بل در زندگی روزمره و دسترسی به فرصتهای شغلی و اجتماعی، مشکلات جدی را به آنان ایجاد میکند. جوانان باسواد که در این گزارش با آنها گفتوگو شده است، در سطح بکلوریا، فوق بکلوریا، لیسانس و ماستر هستند؛ اما جوانان بیسواد حتا توانایی خواندن و نوشتن را نیز ندارند.
روایت جوانانی که از آموزش محروم مانده اند، متفاوت است. محمود، جوان ۲۱ساله از فاریاب، آیندهاش را به دلیل نداشتن سواد تاریک و ناروشن توصیف میکند. او، میگوید که بیسوادی سبب شده است هیچ برنامهای مشخص برای زندگی خود نداشته باشد. «آینده را مانند یک گودال و تاریکی میبینم و برنامه هم ندارم. اگر سواد داشته باشیم، برای آینده میجنگیم؛ چون سواد کافی ندارم، هیچ برنامه هم ندارم.»
زینب ۱۸ساله از غور، میگوید که به دلیل نداشتن سواد، از ناتوانی در درخواست کار گرفته تا انجام سادهترین کارهای روزمره، تجربههای تلخی را پشت سر گذاشته است. او، میگوید: «نداشتن سواد، مشکلات زیادی به من ایجاد کرده است. مثلاً نمیتوانم در هیچ دفتری کار کنم؛ حتا یک شمارهی تلفن را درست خوانده نمیتوانم، نام خود را نوشته کرده نمیتوانم، نسخهی داکتر/پزشک را خوانده نمیتوانم و وقتی به بازار میروم، درست خرید کرده نمیتوانم. همین باعث شده بعضیها از من سوءاستفاده کنند یا سود ببرند و برایم ضرر برسد.»
اما جوانان باسواد با وجود چالشها در زندگی، دستکم تصویر بزرگتر و هدفهای مشخصتر برای زندگی دارند. آنان، مسیرهای موفقیت در زندگی را متعدد میبینند و در تلاش برای بهبود آن هستند.
صفیه حبیبی ۲۵ساله از جوزجان، میگوید که داشتن سواد سبب شده است جهان را از زاویههای مختلف ببیند و تصمیمهای منطقیتری بگیرد. او، میافزاید که داشتن سواد او را در مسیر رشد شخصیتی و توانایی انتخاب دقیق، قرار داده است. «تحصیل، دیدگاهم را نسبت به جهان بازتر کرده، باعث شده مسائل را از زوایههای مختلف ببینم، منطقیتر تصمیم بگیرم و به ارزشهای انسانی بیشتر توجه کنم. آموزش به من کمک کرده است تا اعتمادبهنفس بالا داشته باشم و مسیر زندگیام را آگاهانهتر انتخاب کنم.»
محمدعارف پایندهی ۳۰ساله از دایکندی، میگوید که داشتن سواد مسیر زندگیاش را تغییر داده و فرصتهای بسیاری به ویژه در زمینهی شغلی را پیش روی او گذاشته است. او، میافزاید: «سواد باعث شده بتوانم در یک نهاد معتبر کار کنم، با افراد مختلف ارتباط برقرار کنم و در تصمیمگیریهای مهم خانواده و جامعه نقش داشته باشم. همچنین، توانایی نوشتن، ترجمه و تحلیل اسناد رسمی را دارم که در کارم بسیار مؤثر است.»
تفسیر برکی ۲۵ساله، یکی از زنان تجارتپیشه در کابل، میگوید که دوست دارد برنامههای متنوع آموزشی را دنبال کند و هدف او تنها برای رشد شخصی نیست، بل تلاش او اثرگذاری بر جامعهی آگاه و توانمندسازی زنان و جوانان از مسیر یادگیری و سواد است.
او، میافزاید: «برای پیشرفت شخصی، هر روز مطالعه، یادگیری و فعالیتهای جدید را در برنامههایم دارم؛ از زبان و تکنولوژی گرفته تا مدیریت زمان و سخنرانی. از نظر اجتماعی میخواهم در پروژههایی شرکت کنم که به رشد فکری و اقتصادی دختران و جوانان کمک کند تا جامعهی آگاهتر و توانمندتر داشته باشیم.»
این جوانان، میگویند که داشتن سواد سبب شده است تا بتوانند شغل مناسب دریافت کنند. عبدالهادی مدبر ۲۶ساله، مسئول کتابخانههای عامه در پروان، باور دارد که سواد نقش مهمی در برنامهریزی و پیشرفت فردی دارد. او، سواد را دلیلی برای کسب درآمد و چرخش اقتصادی زندگیاش میداند و میگوید: «برنامهی شخصی من این است که برنامهریزی خود را دارم؛ ضمن این که مسئول کتابخانههای عامهی ولایت پروان هستم. برنامههای دیگر هم در نظر دارم؛ باید درآمد داشته باشم و بتوانم چرخهی زندگی را بهتر بچرخانم و داشتن سواد بسیار فرصتها را به انسان مساعد میکند و داشتن سواد از هر نگاه به خصوص آشنایی با زبانهای بینالمللی، بسیار زمینهها را فراهم میکند.»
جمالالدین سلیمانی، کارشناس آموزشوپرورش، با تأکید بر نقش بنیادی خانوادهها در زمینهی سواد میگوید که کاهش بیسوادی از خانه آغاز میشود. به باور او، تلاشهای معینیت سوادآموزی، ناکافی است و بر نیاز همکاری همزمان حکومت، خانوادهها و جوانان در زمینهی رشد سواد تأکید میکند. «برای کاهش بیسوادی، راههای متعدد وجود دارد. اگر از خانوادهها شروع بکنیم؛ خانوادهها به کودکان شان روزانه حداقل یک یا دو جمله باید آموزش بدهند یا در آموزش کمک شان بکنند. برنامههای دولت و تصمیم خود جوانان که متأسفانه با مشکلات مواجه هستند و خود شان تصمیم بگیرند. ما معینیت سوادآموزی در وزارت معارف داریم و این معینیت کوششهایی دارد؛ ولی با وجود کوششها هم، متأسفانه جوابگوی نیازمندیهای جامعه در عرصهی سواد و تعلیم و تربیه نیست.»
با این حال، استادان دانشگاهها بر نقش دانشگاه در ترویج آموزش در اجتماع تأکید دارند. شهزاد آرین، استاد دانشگاه، میگوید: «دانشگاه در کل میتواند به دانشجویان خود این را بیاموزاند که ارزش سواد را در میان حرفهایی که با دیگری استفاده میکند یا ارتباط با کسی که با دیگری برقرار میکند، با یک بیسواد و کمسواد برقرار میکند، این گفتمان منجر به این شود که بیسوادان یا کمسوادان را علاقهمند دانش بکند، آنها باید به دنبال دانش و روشنایی بیایند. همچنان، دانشگاهها میتوانند با برگزاری سمینارهای فرادرسی برای کسانی که درگیر با دانشگاه نیستند، آنها را به گونهی غیرمستقیم بر دانش و دانشمحوری و دانشجویی همچنان ترغیب بکنند.»
سمیعالله ابراهیمی، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی امارت اسلامی، میگوید که پس از رویکارآمدن این حکومت، برنامههای آموزش فنی و حرفهای به افرادی که از سواد بهره ندارند، در تمام ولایتها گسترش یافته و اکنون آموزش ۴۰ حرفهی کاربردی که با نیاز بازار همخوانی دارند، به صورت نظری و عملی جریان دارد. «بر اساس تحلیلهای وزارت کار و بخش تولید در مورد بازار کار، تلاش میکند افرادی که تحصیلات ندارند یا فاقد مهارت هستند و به همین دلیل نمیتوانند در بازار کار شغل پیدا کنند، از برنامههای آموزش فنی و حرفهای بهرهمند شوند. خوشبختانه، پس از رویکارآمدن امارت اسلامی، این برنامهها در تمامی ولایتها و مرکزها فعال شده، ۴۰ حرفهی مختلف که کار در بازار ضرورت و تقاضا دارد، به صورت عملی و نظری آموزش داده میشوند. انتظار میرود افرادی که از این مهارتها فارغالتحصیل میشوند، در بازار کار شغل پیدا کنند.»
این در حالی است که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، دوشنبه، ۱۷ سنبلهی سال روان، به مناسبت روز جهانی «سوادآموزی» اعلام کرده است که ۷۳۹ میلیون جوان و بزرگسال در سراسر جهان هنوز هم از مهارتهای ابتدایی سواد محروم اند.






