نقدی بر کتاب آیین نگارش | بخش دوم و پایانی

محتواگریزی و محتواپسندی

کتاب آیین نگارش از آغاز تا آخر توصیه‌­های فراوان در مورد ساده‌­نویسی دارد. به همین دلیل، به نظر می‌­رسد که در تأکید بیش از حد به ساده‌نویسی اندکی افراط شده است. «می‌­گویند اگر یک میمون مدت مدیدی پشت کمپیوتر بنشیند و کلید­های آن را بفشارد، در نهایت می‌­تواند آثار بزرگی بیافریند، چرا که زمان طولانی را صرف این کار نموده است. پس برای رسیدن به نگارش به وقت و فرصت زیاد نیاز دارید.» (همان: 16) این یعنی هر خط خطیِ در ورق سفید یا صفحه کمپیوتر را چه بی‌­معنا، چه با معنا، می‌­توان نگارش نام گذاشت. موردی که یادشده، شاید نمونه خوبی باشد از آن‌چه پیش‌تر افراط در ساده­‌نویسی خوانده شد. اما موارد زیاد دیگری نیز وجود دارند که می‌­توان آن­‌ها را نمونه‌­های دیگری از اصرار به ساده‌نویسی یاد کرد. «به شاگردانم وظیفه داده بودم که «دو پرگراف بنویسید به بدترین شکل ممکن.» (همان: 27) من دست­کم ندانستم که سبب چیست تا استاد اشراقی ناگزیر باشد شاگردان را به بد­نویسی ترغیب کند؟ در حالی که ممکن است دانش‌­جویانی نیز باشند که هم­زمان هم بخواهند بنویسند و هم تلاش کنند که خوب بنویسند.

«کمال­‌گرا نباشید، به‌ ­پیش بروید.» (همان: 30). نام زیر­عنوانی­‌ست در مورد رهنمود­هایی برای نگارش، این زیر­عنوان به خود به دو گزینۀ متضاد کمال­‌گرایی و پیش‌رفت دسته­‌بندی می‌­شود. گزینۀ پیش‌رفت، پیش‌نهاد می‌­کند که «کمال‌گرا بودن را کنار بگذارید و برای پیش‌رفت بکوشید.» (همان: 31). همۀ نمونه­‌های یادشده حکایت از سهل­‌گیری فرایند نگارش و نوشتار دارد. این ساده­‌سازی تا آن‌جا مورد نظر است که نگارش از مهارت نیز پا فراتر گذاشته و به سرگرمی بدل می‌­شود. «می‌­نویسم، خودم را سرگرم می‌­کنم، امیدوارم کس دیگری را هم سرگرم کنم.» (همان: 33). با این همه، مخاطب در جا­هایی از کتاب ناگهانی به آموزه­‌های متضاد ساده‌­انگاری نگارش مواجه می‌­شود. «هم‌واره در بند کیفیت باشید، نه کمیت. یک سطر خوب، بهتر از یک کتاب بد است. اگر مطلبی ندارید، بهتر است که ننویسید. معنا را بر لفظ مقدم بدارید؛ زیرا لفظ لباس معناست: اگر دراز باشد بی‌هوده خواهد بود و اگر کوتاه باشد، نارسا. آن­‌گاه که معنا آماده شد، در زیبایی لفظ سخت کوشا باشید تا سخن گیرا و به‌جا افتد.» (همان: 60).

تأکید و توجه به کیفیت نوشتار در همین یک مورد خلاصه نشده است، در کتاب موارد دیگری را نیز می­‌توان یافت که به نحوی کیفیت در نوشتار را پر ارزش می‌­داند. «اگر معدن ذوق و استعداد نیز باشیم و سرشار از انگیزه و همت؛ ولی حرفی برای گفتن نداشته باشیم، مهارتی در نوشتن نخواهیم داشت.» (همان: 63-64).

تأکید به رعایت آداب نوشتار و عبور از مرز آداب نوشتار

در تکه‌یی از کتاب آیین نگارش، مخاطبان به رعایت آداب و اخلاق فراخوانده می‌­شوند تا در برابر نقد نوشته‌های‌­شان خویشتن‌­داری را از دست ندهند. «باادب و فروتن باشید. گفتار خود را وحی مُنزل ندانید و خویشتن را اعجوبۀ دنیا نشمارید. به یاد آرید که دیگران نیز مغز دارند و چه بسا که بهتر از من و شما می‌اندیشند.» (همان: 60).

نویسنده در جای دیگر برشی از متن کتاب زیر ­عنوان «رعایت عفت قلم و پاکی فکر» حفظ ادب در نوشتار را می‌­ستاید و ناسزا­گویی در نوشته‌­ها را مردود می­‌داند. «در همۀ نوشته­‌ها باید عفت قلم را رعایت کرد و از کاربرد واژه­‌های زشت و رکیک، هم‌­چنین فحاشی و توهین و ناسزا نسبت به افراد برکنار بود؛ زیرا فحاشی و ناسزا، نوشته را در نظر خواننده بی‌­مقدار و نویسنده را خوار می‌­دارد.» (همان: 69). اما در برش­‌های دیگری از متن کتاب به مواردی برمی‌­خوریم که استفاده از واژه­‌های زشت و رکیک در جملات مستقیم یا غیرمستقیم معنای جملات را به ناسزا­گویی نزدیک می‌­سازد.

«در دنیای سیاست، نامه­‌های سرگشاده زیاد دیده می‌­شود. ممکن است شخصی به رئیس‌جمهور نامۀ سرگشاده بنویسد و از یک ادارۀ خاص شکایت کند یا این‌که پیش‌نهاد­هایی را ارائه دهد و این مطلب را به گونه‌­یی بنویسد که موضوع به همۀ مردم مربوط می‌­باشد. این نامه‌­ها را به­‌طور معمول، روزنامه‌­ها چاپ می‌­کنند یا به گونۀ گسترده در اختیار مردم قرار می‌­دهند. البته معلوم است که چنین نامه­‌ها را شخصیت‌­های بزرگ و متفکر و پاک و با نفوذ جامعه می­‌نویسند، نه کسی مانند آقای پریانی، مدیر مسئول روزنامۀ ماندگار که چند سال پیش شوخی‌­هایی را عنوانی حامد کرزی در روزنامه‌­اش چاپ کرده بود.» (همان: 251-252)

برای ارائۀ نمونه‌­های رکیک­‌گویی در کتاب «آیین نگارش» می‌­توان چند مورد دیگر از متن پیش‌­گفتار را نیز مثال آورد: «استادان حرام‌­خواری که فقط حاضری امضاکردن و معاش‌گرفتن و طمطراق‌کردن بلدند» (همان: 7) یا در جای دیگر از متن پیش­‌گفتار چنین آمده است: «اشخاص بی­صلاحیت و نا­آشنابا فنون کتاب‌­نویسی، اما دارای رابطه‌­های قوی و گسترده با مقامات بالایی، با دستان خالی وارد معرکه شدند.»

نتیجه‌گیری

در مبحث «تأثیر­پذیری از کتاب‌­های عامه‌­پسند»، آشکار شد که فضا و زبان بخش‌­هایی از آیین نگارش متأثر از برخی متون انگیزشی‌­ست. بنا بر این، در بسیاری جا­ها، زبان اثر بدل به لحن آمرانۀ امر و نهی شده است. احتمالاً چنین شیوۀ پرداخت با توجه به جای‌گاه دانش‌­جو و جای‌گاه استاد برای نویسنده توجیه‌­پذیر باشد. دقیقاً، بنا بر همین توجیه‌­ست که نویسنده در بخشی پیش­‌گفتار به افت محتوایی آثار معترض است. دانش‌جویان تا وقتی پشتوانه‌­های نظری در مورد شیوه­‌ها و روش­‌های نوشتن و نگارش را فرا نگرفته باشند، از لحاظ فکری آمادۀ پذیرش هیچ امر و نهیِ در این زمنیه نخواهند بود. یک احتمال هم این است که استاد اشراقی انتخاب جملات انگیزشی در آغاز کتاب را بنا بر تازه‌کار بودن دانش‌جویان و تشویق آن­‌ها به نگارش ترجیح داده باشد. او در پیش­‌گفتار می­‌نویسد: «این کتاب در سمستر بهاری صنف چهارم دیپارتمنت فارسی-دری، در هفتۀ سه واحد درس داده می‌­شود.» (همان: 8) وقتی که دانش­‌جو تا صنف چهار دانشگاه مراحل تحصیل را سپری کرده باشد، با شرط این‌که درس‌­ها از لحاظ محتوایی با اهمیت بوده باشند، می­‌توان انتظار داشت که او چیزی بیش‌تر از نگارش ابتدایی را فرا گیرد. هراری در کتاب «بیست‌و‌یک درس برای قرن بیست‌ویک» در بخش نوزدهم زیر عنوان «تعلیم و تربیت» می‌نویسد: «بسیاری از کارشناسان روش­های آموزشی استدلال می‌­کنند که مدارس باید به همان «چهار اصل آموزشی» برگردند: تفکر انتقادی، گفت‌­و­گو، هم‌کاری و خلاقیت. آن‌­ها به طور کلی، معتقدند که مدارس باید مهارت­‌های فنی را کم­اهمیت جلوه بدهند و بر مهارت­‌های همه‌منظوره زنده‌گی تأکید کنند.» (هراری، 1397: 319) دستکم تلاشِ فراهم­‌سازی زمینه­ برای دو اصل مهم از این چهار اصل؛ یعنی تفکر انتقادی و خلاقیت در نظام‌­های آموزشی افغانستان به تلاش برای کسب مهارت‌­های فنی و امر و نهی جا بدل کرده است. با این حال، این احتمال بیش‌تر تقویت می­‌شود که دانش‌جویان فارغ‌شده از دانشگاه‌­های افغانستان بیش‌تر فرمان‌بر و مأمور باشند تا خلاق و منتقد.

به صورت فشرده، موضوع‌هایمطرح‌شده در پیش‌­گفتار کتاب را به این چند مورد زیر می­‌توان خلاصه کرد:

هم مواد درسی مناسب و هم آموزگاران ورزیده در مکتب و دانشگاه برای ارائۀآموزش درست آیین نگارش به دانش‌­جویان فراهم نیست؛

نهاد­های آموزشی کهنه و فرسوده‌اند؛

دولت، نهاد­های آموزشی را به‌ گونۀ مناسب حمایت نمی‌­کند؛

دانش‌­جویان از مزایای لازم کُل درس­‌ها و بهویژه آموختن نگارش بهره‌­مند نمی‌­شوند؛

در نهایت، مضمون آیین‌ ­نگارش برای پوشش چنین کاستی‌­هایی فراهم‌ شده و در طول یک سمستر به دانش‌‎جویان دیپارتمنت فارسی-دری تدریس می­‌شود.

با بررسی محتوای اصل متن کتاب و ساختار­بندی برخی جملات آن می‌­توان به موارد زیر پی برد:

ساختار نحوی برخی از جملات کتاب مشکل دارد؛

در مورد اهمیت محتوا، در نوشته‌­ها تناقض‌­گویی شده است؛

تکرار مطالب و جملات در نوشته‌­ها نادرست دانسته شده، در حالی که مطالب زیادی در خود متن کتاب به تکرار آمده‌اند؛

اعتراف به نادانی – نه از روی تعارف – در نوشته امر پسندیده دانسته شده، در حالی که به جز پیش‌گفتار، آن‌هم بابت رعایت تعارف در هیچ جای اثر چنین اعترافی از سوی نویسنده دیده نمی‌­شود؛

استفاده از واژه‌­های زشت و رکیک در نوشته مردود دانسته شده، در صورتی­‌ که واژه­‌های چون: حرام‌خوار، بی‌­صلاحیت و طمطراق‌کردن به گونۀ صریح و واژه‌های کوچک، نادان، ناپاک به‌ گونۀ متضاد در برخی جملات به افراد به‌کار بسته شده‌اند.

من اگر به عنوان یک دانش‌جو از نظام آموزشی انتقاد می‌­کنم، به این دلیل است که از کاستی‌­های این نظام متضرر شده­‌ام. استادان دانشگاه اگر از نظام آموزشی شکایت دارند، نیز دلایل موجه زیادی دارند. با این همه، پیش‌نهاد می­‌شود که وقتی فرصت اندکی هم برای تغییر فراهم است، بایستی بیش‌ترین استفاده را از آن فرصت کرد. در آخر، نوشته را با پیش­کش‌کردن این چند پرسش به پایان می­‌رسانم. کتاب آیین‌ ­نگارش ادعا دارد که به‌منظور پُرکردن کاستی‌­ها در فن نگارش نگاشته شده است، آیا با این همه کاستی­‌های یادشده‌یی که خود از آن رنج می‌­برد، برای فراهم‌­سازی اهدافش موثر خواهد بود؟ آیا تناقض‌گویی‌­های ذکرشده در متن کتاب برای دانش‌جویان سردرگمی ایجاد نمی­‌کند؟ دانش‌جویان کنونی یا دانش‌جویان آینده با مواد آموزشی متناقض‌­نما چه خواهند کرد؟ با این وضع، برایند آموزش دانشگاهی در آینده برای جامعه چه‌گونه خواهد بود؟

منابع:

  1. اشراقی، سیدعلی محمد. (1398). آیین نگارش. چاپ پنجم. کابل: انتشارات سعید
  2. هراری، یووال نوح. (1397). بیست‌ویک درس برای قرن 21. (ترجمه‌­ سودابه قیصری). چ دوم، کرمان: نشر مانوش

 

به اشتراک بگذارید:
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی telegram
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی print

این مطلب در آرشیو سلام وطندار ذخیره شده است.

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیسبوک

توییتر

تلگرام