از راهرو که بگذرید، دست چپ حتماً چشمتان به سر چارلز اسپنسر چاپلین، یا همان چارلی چاپلین، بزرگترین کارگردان و بازیگر آثار کمدی در عصر «هالیوود کلاسیک» میخورد. شما اگر او را نبینید، در تمام مدتی که اینسو و آنسو در حیات گشت میزنید، او شما را نظاره میکند، گویی زنده است، گویی چشمهایش میبینند.
روبهروی چارلی چشمتان به صادق هدایت کنار عفیف باختری و قهار عاصی میخورد؛ مردمانی بزرگ و همیشهزنده. در این میان مکانی برای نشستن هست، چوکیهایی از جنس تنههای درخت و میزهایی که به شکل غیرقابل تصوری تزئین شدهاند؛ ساده اما زیبا و نفیس.
این حیاط ساختمان سه طبقهیی دارد که راهرو آن در سمت چپ است. انتهای راهرو در طبقۀ اول داستایوفسکی، گابرل گارسیا و فالاچی را میبینید که چون چاپلین چشمشان به شماست، گذشته از آنان صدها عنوان کتاب مختلف. در کنار این کتابها مکانیست که میتوان نشست، قهوه نوشید و کتاب خواند؛ اینجا کافۀ کتاب «مرکز فرهنگی شهر کتاب» است. مرکزی در قلب کابل، پایتخت افغانستان؛ کشوری هرچند جنگزده و آکنده از دودوباروت، اما سرشار از انرژی برای زندگی.
طبقۀ دوم این مرکز پر است از صنایع دستی؛ ظرفهای سفالین و قالینچههای دستباف. طبقۀ آخر هم رستورانت زیبا و دنجیست که سقفش آسمان است.
خلاف آنچه در افغانستان معمول است، عقب این مرکز هیچ میلیونر و ثروتمندی حضور ندارد. شماری از جوانان کتابدوست چند ماه پیش جمع شدند و ایدۀ ایجاد چنین مرکزی را پیاده کردند و در نهایت بعد از روزها تلاش طرح ایجاد این مرکز به مرحلۀ اجرا درآمد.
مرکز فرهنگی شهر کتاب روزانه میزبان دهها بازدیدکننده است. مردمانی اهل کتاب، مطالعه و فرهنگ. پاتوقی برای شعرا و نویسندگان جوان که کمتر جای مناسبی برای جمعشدن دارند. مرکز فرهنگی شهر کتاب از زمان افتتاح تا کنون رونمایی چندین کتاب را سروسامان داده و میزبان شعرخوانی شاعران جوان بسیاری بوده است.
در کشوری که دهدوازده کشته و زخمی، تلفات کم تلقی میشود برای سرخط خبرهاشدن بیاهمیت است و شنیدن صدای انفجار و انتحار تبدیل به عادت شده، تصور ایجاد مرکزی فرهنگی که میزبان کتاب و کتابخوان است و در دل خود هزاران خبر خوش را جا داده برای برخیها که هنوز به این مرکز نرفتهاند مطمئناً دشوار مینماید.
در کشوری که زنان از حقوق ابتدایی محروماند و تجاوز به کودکان خبریست معمولی که هرازگاهی بازار کاربران صفحات اجتماعی را گرم میکند نیاز است تا چنین مراکزی ایجاد شوند؛ مراکزی خارج از جغرافیای دودوباروت، مکانهایی دور از انفجار و انتحار.