کشور دستخوش حوادث است، جنگ سرتاسر افغانستان دامن گسترانده و پایتخت به کلبۀ احزان شبیه است. آرامش و امنیت روانی نابود شده و خیابانهای کابل به تلههای مرگ مانند است؛ اما مقصر این وضعیت کیست؟
گروههای داوطلب و مرموزی زیر نام طالبان و داعش همواره مسئولیت کشتار و انتحاروانفجار را به دوش گرفتهاند، اما این امر از ابهام و پیچیدگی این پرسش نکاسته است. گروهی به این باور است که قدرتهای بزرگ جهان از جمله ایالات متحدۀ آمریکا، روسیه و شماری از کشورهای منطقه در ضیافت خون و دود سهیماند. بازار شایعات نیز گرم است و برای تقویت حدس و گمانهایِ از این دست، شایعه وارد میدان میشود. وضعیت سیاسی کشور نیز قابل وصف نیست؛ دو همسایه دربهدیوار (عبدلله و غنی) پس از مدتی سکوت و تفاهم دوباره دست به گریبان شدهاند.
با این حال، انگشت اتهام شماری به سوی مرد مرموزی به نام حنیف اتمر است. اتمر را شماری مغز متفکر و استراتژیست حکومت وحدت ملی میدانند که بر تمام شئون حکومت تبحر دارد و صلاحیت جنگ و صلح در دست اوست. در این زمینه راه مبالغه را نیز طی کردهاند که گویا حتی رییس جمهور از او متابعت میکند.
واقعیت اینست که اتمر به اندازۀ کافی ناشناخته است. از گذشتۀ او ما تصویر نیمهروشنی در اختیار داریم. حنیف اتمر در حکومت پساطالبانی در سمتهای وزارت انکشاف دهات، وزارت معارف و وزارت داخلۀ دوران حامد کرزی وظیفه اجرا کرده است. در وصف اتمر این جمله بسنده است: سوسیالست دیروز و لیبرال امروز.
اتمر در معرض چهار اتهام تبارگرایی، مهندسی توطئه و ترور رقبای سیاسی، خلق داعش در افغانستان و انحصارگرایی قرار دارد. آخرین انفجارهایی که در کابل رخ داد، سبب شد انگشت شماری از منتقدان به سوی اتمر نشانه برود و او به سازماندهی این حملات متهم شود. اما چرا از میان این همه چهرههای دیگر، اتمر هر بار زیر تیغ اتهام گیر میافتاد؟
در پاسخ به این پرسش باید قطببندیهای سیاسی و قومی را مدنظر داشت و در این قطببندیها متوجه یک برجستگی میشوید؛ حزب جمعیت اسلامی. این حزب در حکومت پساطالبان نقش کلیدی در قدرت داشت، اما تلاشهای مستمر تکنوکراتهای حلقۀ خلیلزاد، علیاحمد جلالی، اشرف غنی و حنیف اتمر برای کنارزدن جمعیتیها که در طول حاکمیت دوران کرزی ادامه داشت، در حکومت غنی به نتایجی منجر شد. عطامحمد نور کنار زده شد و عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی که نمایندۀ جناح جمعیت در حکومت غنیست به گونۀ بیسابقهیی در جایگاه حقارتآمیز قرار گرفت.
تضاد میان جمعیت و تکنوکراتها بر دو علت تبار و ایدئولوژی واقع شده و این دو فرق در مناقشات تاریخی و اجتماعی نیز ریشه دارد. به همین دلیل است که در دوران کرزی، جمعیت ترور فرماندهانش را به جناح کرزی و حلقۀ تکنوکراتها منسوب میکرد؛ زمانی که داوود داوود، فرمانده زون 303 پامیر ترور شد، شایعه بود که کرزی در دیداری داوود را به نسلکشی متهم کرده و پس از این واقعه قتل داوود در دستور کار قرار گرفته است. همچنان در ترور برهانالدین ربانی، انگشت جمعیت به سمت استانکزی است. این نوع برداشت و تفسیر جمعیت در دوران غنی نیز ادامه یافت. این بار هماورد جمعیتیها مردی کمحرف و درونگرایی به نام حنیف اتمر است. هنگامی که عطامحمد نور اتمر را متهم به حمایت از گروه داعش کرد، هیچگاه آقای اتمر به صراحت به این اتهام پاسخ نداد. این محمداشرف غنی بود که در دفاع از اتمر، عطامحمد نور را به چالش کشید: «اگر ثابت نتوانستید چادر بپوشید.»
در مناقشاتی که میان جمعیت و جناح غنی در طول حکومت وحدت ملی جریان داشت، این تصور بین عموم به وجود آمده که اتمر مردی همه فن حریف است.
اتمر در محضر عام با لبخند ملیح ظاهر میشود و در امور سیاسی شکیب است. مستخدمینش نیز این صفت او را به عنوان امتیاز به رخ میکشند، چنانکه حواریون عطامحمد نور او را در شجاعت ستودهاند، اما رقبای نور آن را شناعت تعبیر کردهاند.
گروهی به این عقیدهاند که اتمر سیاستمدار شروریست که رد پایی از خود در میدان کارزار نمیگذارد.
به هر حال، جمعیت پس از حملۀ انتحاری در مراسم جنازۀ پسر محمدعلم ایزدیار که در آن رهبران این حزب حضور داشتند، به محمداشرف غنی اعتراض کرد و از او خواست تا اتمر را برکنار کند، اما چنین نشد.
انتقاد حزب جمعیت از اتمر وارد حلقات دانشآموختۀ تاجیک نیز شده است و برخی از منتقدان دانشآموختۀ تاجیک از حواریون رهبران حزب جمعیتاند.
ولی واقعیت این است که رهبران جمعیت اسلامی تجارب دوران جنگ سرد را یدک میکشند که برای شرایط امروز کفاف نمیکند، مورثیشدن مقامهای حزبی و دولتی و فقدان کادرهای حزبی جمعیت را در موضع ضعیفی قرار داده است و از جانبی هم رهبران جمعیت در ثروت سرشار که در 17 سال اخیر بهدست آوردهاند، سقوط کرده و به فساد آلوده شدهاند.
تنها جمعیتیها و تاجیکها نیستد که به اتمر مشکوک و معترضاند؛ گروهی از روشنفکران هزاره نیز به او مشکوکاند و حملات به تجمع هزارهها را به اتمر منسوب میکنند، البته حجت دانشآموختگان هزاره از تنازعات تاریخی و رویکرد ناسیونالیستی حکومت ناشی میشود، ازبکها نیز در همین ردیفاند.
با این همه و با وجود انتقادها و اتهامات سنگین که علیه حنیف اتمر وجود دارد، تا اکنون در این زمینه شواهد مستدلی ارایه نشده، اما هنوز این سخن از پیچیدگی اتمر نکاسته است.