سالهاست که پولهای هنگفتی برای تقویت و بهبود وضعیت زنان هزینه میشود؛ اما این تلاشها کمترین تغییری در زندگی زنان افغانستان رونما نکرده است.
هر سال هشت مارچ، روز همبستگی زنان جهان با شکوه و شوکت ویژهیی برگزار میشود، اما طیفی از زنان زیر پوست جامعه همیشه از چشمها پنهان ماندهاند که در این روز هم کسی به فکر تغییر وضعیت آنان نمیافتد.
شکیبا را با مشکل پیدا کردم؛ زنی که به خاطر پرکردن شکم خود و خانوادهاش «تنفروشی» میکند.
این زن میانسال میگوید که برای او نه هشت مارچ و نه هیچ برنامۀ دیگری مفهوم ندارد. او این برنامهها را نمایشی و مختص به زنان نجیب میداند که ثروتمندند و از حالوروز دیگران بیخبر.
شکیبا میگوید که هرگز نمیخواسته از همخوابگی با مردان متعدد پول به دست آورد، اما فقر و بیکاری او و دهها زن دیگر را مجبور به تنفروشی کرده است.
او زیباست و دلپذیر؛ آرزو دارد ازدواج کند، اما میترسد مبادا شوهرش بداند که باکره نیست و «قداستش» را فدای زندهماندن کرده است. میگوید، راهی که رفته یکطرفه است، «رفتن آسان است، بازگشت ناممکن!»
این زن میگوید که به بهانۀ خرید از خانه خارج میشود و تااکنون نگذاشته کسی در این مورد بداند. او و دیگر دوستانش تلاش میکنند تا مشتریانشان را از میان مردانی که هرگز ندیدهاند انتخاب کنند. میگوید: «زنانی مانند من وسیلۀ ارضاع جنسی مردانند، نه شریک زندگی.»
شکیبا هیچ چیزی دربارۀ هشت مارچ نمیداند. وقتی دربارۀ برنامههای حکومت برای تقویت و ظرفیتسازی زنان از او پرسیدم، سکوت کرد و در پایان نیشخند کوتاهی.
اما واقعاً این همه پولی که برای زنان هزینه شد و هنوز به بهانههای گوناگون از جمله تجلیل از هشت مارچ هزینه میشود به کجا میرود، چه کسانی از این پول استفاده میکنند و چرا وضعیت زنان افغانستان هنوز که هنوز است در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد؟ پاسخ تمام این پرسشها شاید همان نیشخند کوتاه شکیبا باشد.
شکیبا نام مستعاری برای این زن است.
در همین زمینه