صدف 23 ساله با مادر 65 سالۀ خسته از جنگ و کشتار افغانستان، به امید زندهگییی بهتر و رسیدن به آرزوهایی که در دل داشتند، روانۀ کشورهای اروپایی شدند. آنان نخست عزم سفر به ایران کردند؛ راهی که به گفتۀ مادر صدف، دشواریهای بسیاری به دنبال داشت.
صدف میگوید که با تحمل مشکلات بسیاری به ایران رسیدند، اما پیمودن ساعتها با آدمهای مختلف، آن هم برای دو زنی که هیچ محرمی همراه ندارند، آسان نبوده است.
با دیدن صدف میتوان فهمید که به گذشتههای نه چندان دور فکر میکند؛ گذشتههایی که هیچگاهی نمیخواهد به آن زمان برگردد. او دو باره به حال میآید، میگوید، نیمههای شب بوده که از مرز ارومیۀ ایران به سمت ترکیه حرکت کردند و این شروع ماجرایی دردناک برای این سفر پرخطر بوده است.
صدف میگوید، مسیر راه دشوارگذر بوده و شماری که توان پیادهروی را از دست میدادند، جاگذاشته میشدند؛ «این مسافران از فرط خستهگی جانهایشان را از دست میدادند و غذای حیوانات دشت و بیابان میشدند.»
صدف مکث کوتاهی کرد، گویا خاطرهیی را به یاد میآورد. میگوید، مادری با آنان همراه بوده که در مسیر راه مجبور میشود کودک هشت ماههاش را در جعبهیی روی یک صخره بگذارد. به گفتۀ صدف، این مادر پس از آن کودک شیرخوارهاش را جا میگذارد که قاچاقبر هشدار داد، اگر گریۀ کودکش را ساکت نکند یا او را رها نکند، هر دویشان را در بیابان رها خواهد کرد.
ساعتها پیادهروی رمقی برای صدف و مادرش نگذاشته بود. قاچاقبران اما با گفتن این که با گذر از این کوه و آن کوه به خاک ترکیه خواهند رسید، ساعتها آنان را مجبور به ادامۀ راه کرده بود.
آنان پس از حدود ده ساعت پیادهروی به ترکیه میرسند. مسافران مجبور هستند تا زمان حرکت به سوی یونان اتاقِ مسافرخانهیی را اجاره کنند. مسافرخانهیی که بیشتر به زندان میماند تا جای بودوباش مسافران. صدف در این مسافرخانه با افرادی روبهرو شده است که ماهها توقف کرده بودند و برای تهیۀ پول قاچاقبران، کار کرده و پول قاچاق را آماده میکردهاند؛ پولی که هر روز قاچاقبران به میزان آن میافزودند.
بالاخره بعد از گذشت یک ماه اقامت در ترکیه، قاچاقبران به آنان میگویند که خودشان را برای سفر به یونان آماده کنند. ساعت چهار صبح است که سوار بر قایقهای بادی، راهی یونان میشوند؛ قایقهایی که گنجایش 15 تا 20 تن را دارند، اما به جبر دستکم هشتاد تن در آن جابهجا میشوند.
به گفتۀ صدف، قاچاقبر نخست پول قاچاق را گرفته و خودش سوار قایقهایی که حالا به نسبت زیادی مسافران سنگین شده است، سوار نمیشود و از این به بعد راهنما مسافری میشود که بیشتر از همه دلوجرأت دارد و در گذشته شاید از این مسیر گذشته باشد.
صدف میگوید، قایقهایی را در این مسیر دیده است که با سوراخشدن غرق شدهاند و مسافرانشان در آب غوطهورند و هنوز زمزمۀ کودکان و زنان از دوردستها به گوش میرسد.
صدف، مادرش و دیگر مسافران سرانجام به آلمان میرسند؛ کشوری که روزی رویای رسیدن به آن را داشتند. صدف میگوید: «با اولین نظر به این کشور فهمیدم آنچه در موردش فکرمیکردم زمین تا آسمان فرق دارد؛ کشوری با فرهنگ بیگانه، مردم بیگانه و زندهگیِ بیگانه.»
آنان به اردوگاه مهاجران در آلمان منتقل میشوند؛ اما مشکلات هنوز پابرجاست. آشپزخانۀ مشترک، سرویس بهداشتی مشترک و بدتراز همه کیفیت پایین غذایی که بیشتر وقتها قابل خوردن نیست. ماهها میگذرد و بالاخره صدف و مادرش مدرک اقامت در آلمان را به دست میآورند. اما مشکلات درست بعد از دریافت اقامت آغاز میشود؛ یادگیری زبان بیگانه و پرداخت هزینههای مختلف.
او برای پُرکردن شکم خود و مادر کهنسالش مجبور میشود دست به هر کار شاقهیی بزند تا بتواند در پایان هر ماه مالیات و دیگر هزینههای بودوباش آلمان را بپردازد.
به گفتۀ صدف، حس انساندوستی در کشورهای بیگانه وجود ندارد و حتا «مردن روی جاده برای دیگران بیاهمیت است.»
این زنِ جوان میگوید، بیشتر مهاجران در کشورهای اروپایی از رفتن به این کشورها پشیماناند، اما توانایی برگشت به کشور را ندارند؛ زیرا تمام هستوبودشان را هزینۀ رسیدن به این کشورها کردهاند و اکنون هیچ آهی در بساط ندارند.
صدف و مادرش پس از ماهها گذران در آلمان دل را به دریا میزنند و دو باره به افغانستان برمیگردند. او اکنون در کابل زندهگی میکند. تشکیل خانواده داده و زندهگی را از صفر آغاز کرده است.
میکانیسم ملی رجعتدهی برای کمک به قربانیان قاچاق انسان و قاچاق مهاجران (NRM)، توسط کمیسیون عالی مبارزه با قاچاق انسان و قاچاق مهاجران دولت افغانستان تهیه و تدوین شده است. هدف این میکانیسم راهنمایی دولت و نهادهای جامعۀ مدنی برای شناسایی، ارجاع، کمک و حمایت از قربانیان قاچاق انسان و قاچاق مهاجران و همچنین شناسایی و معرفی قاچاقبران به دستگاههای قضایی، مطابق با قانون مبارزه با قاچاق انسان (مصوبۀ سال 2017) میباشد.
در بند 9 مادۀ هشتم مکانیسم ملی رجعتدهی برای کمک به قربانیان قاچاق انسان و قاچاق مهاجران گفته شده که وزارت مهاجران و عودتکنندگان موظف به تأمین موارد زیرین است.
• فراهمکردن زمینۀ برگشت دوبارۀ اتباع کشور که توسط قاچاقبران انسان به خارج از کشور قاچاق شدهاند به همکاری وزارت امور خارجه و نهادهای بینالمللی زیربط.
• ترتیب پلان کاری سالانه و تطبیق آن در ارتباط به مبارزه با جرایم قاچاق انسان و قاچاق مهاجران.
• ارایۀ گزارش چهارماهه از اجراآت خویش به کمیسیون عالی مبارزه با قاچاق انسان و قاچاق مهاجران.
• انجام سایر وظایف قانونی که از طریق کمیسیون عالی مبارزه با قاچاق انسان و قاچاق مهاجران در رابطه به مبارزه با جرایم قاچاق انسان و قاچاق مهاجران به وزارت امور مهاجران سپرده میشود.
عبدالباسط انصاری، سخنگوی وزارت مهاجران و عودتکنندهگان افغانستان میگوید، به مهاجرانی که داوطلبانه به کشور برمیگردند، نمرههای زمین داده میشود، اما به مهاجرانی که از سوی کشور میزبان اخراج میشوند مقداری پول نقد پرداخت میشود. به گفتۀ آقای انصاری، تاکنون موضوع توزیع زمین برای مهاجرانی که داوطلبانه به کشور برمیگردند نهایی نیست و طرح آن در انتظار تأیید رئیس جمهور است.
بر بنیاد آخرین آمار سازمان بینالمللی مهاجرت، در شش ماه نخست سال ۲۰۱۹ میلادی بیش از ۱۱۰ هزار تن از ایران و حدود دو هزار و ۲۲۵ مهاجر دیگر از پاکستان اخراج شدهاند. همچنان بر بنیاد آمار این سازمان، شمار مهاجرانی که داوطلبانه از ایران و پاکستان به افغانستان برگشتهاند به ترتیب 85 هزار تن از ایران و 8 هزار تن از پاکستان گفته شده است.
همچنان در شش ماه نخست سال جاری شمار مهاجرانی که از کشورهای اروپایی به افغانستان آمدهاند به 800 تن میرسد.
پیش از این وزارت امور مهاجران افغانستان گفته بود که در شش ماه اول سال جاری میلادی و پس از تشدید تحریمهای آمریکا بر ایران، حدود دو صد هزار مهاجر افغانستان از ایران به این کشور برگشته که صدهزار تن از آنان به گونۀ اجباری از ایران اخراج شدهاند.