عطامحمد نور، محور تحلیلهای ضدونقیض انتخابات پر از تقلب سال 2014، بحران عمیقِ سیاسی و اجتماعی را تا پرتگاهِ سقوط نظام و احتمال جنگ داخلی پیش برد. اما بنابر مداخله و پادرمیانی جامعۀ جهانی به ویژه ایالات متحده آمریکا و کوتاهآمدن تیم اصلاحات و همگرایی، دولت وحدت ملی با تقسیم قدرت 50/50 میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله بر بنیاد یک توافقنامه تشکیل شد.
برگزاری لویه جرگه برای تعدیل قانون اساسی و بررسی طرح ایجاد پست نخستوزیر، اصلاحات نظام انتخاباتی، توزیع شناسنامههای الکترونیکی و تعیینات مأموران عالیرتبۀ ملکی و نظامی به صورت مشترک و برابر بین رییس جمهور و رییس اجرایی تشکیل میداد و چهارچوب زمان تعیینشده برای تدویر لویه جرگه و تطبیق مواد توافقنامۀ سیاسی دو سال تعیین شد.
حزب جمعیت اسلامی که از حامیان اصلی دکترعبدالله عبدالله بود، شکست انتخابات را با تصمیم فردمحورانه و بیارادهگی دکتر عبدالله مأیوسانه پذیرفت، اما امید به تطبیق مواد توافقنامۀ سیاسی بست و فکر میکرد که آرزوهای تاریخیشان در خواست تغییر نظام سیاسیِ عدالتمحور در کشور برآورده میشود.
بر پایۀ خواست حزب جمعیت، شناسنامههای الکترونیکی باید توزیع میشد و افغانستان با ارقام نفوس خیالی خداحافظی میکرد. اما تقسیم قدرت سیاسی و تعیین مأموران عالیرتبهیی که برقراری توازن قدرت و نقش جریان اصلاحات و همگرایی را در تصمیمگیریهای سرنوشتساز سیاسی، اقتصادی و امنیتی تضمین میکرد، با نبود ارادۀ سیاسی و فقدان سیاست کدری تطبیق نشد؛ تمام این کوتاهیها و ناکامیهای مدیریتی را کی باید پاسخ میگفت؟ کوتاهیها و ناکامیهای مدیریتی که مردم را آشفته و بیانگیزه کرده و امید تعیین سرنوشت زندهگییی که مرتبط به تعیین سرنوشت سیاسی میشود را از آنان گرفته است.
ریاست اجرایی که به نمایندهگی از جریان اصلاحات و همگرایی و حزب جمعیت در نتیجۀ تقسیم قدرت ایجاد شد، ناکامی مدیریتی، سکوت و تحمل دوسالۀ خود را برای ثبات کشور که گفته میشود از اولویتهایهای جامعۀ جهانیست، توجیه میکند. اما پرسش اساسی این است که عبدالله چرا و با چه حق و هزینهیی، سکوت سیستماتیک تضعیف از سوی غنی را تحمل کرده است، اما هیچ توجیهی در این مورد نمیتواند قناعت مردم را فراهم کند. در این میان، عطامحمد نور، رییس اجرایی جمعیت، یکی از حامیان اصلی عبدالله تحت فشار لازم مردم از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب قرار گرفت و مردم از او توقع پاسخگویی داشتند.
طرفداران عبدالله او را سیاستمداری متخصص و درونگرا و آگاهِ امور وضعیت تعریف میکنند؛ اما حقیقت این است که عبدالله فاقد راهبرد، سیاست و برنامهیی برای حاکمیت و سیاستِ کدریست. در طول دو سال، تمام مقرریهای مقامهای عالی که از طرف دکتر عبدالله صورت گرفت، خارج از دایرۀ جریان استراتیژیک تیم حامیاش بود که نارضایتی را بیشتر از پیش افزایش داد.
آقای نور که نقش اساسی را در انتخابات، تقسیم قدرت و تقسیم کابینه داشت، توقع نمایندهگی از موضع قدرت را از ریاست اجرایی داشت و گفته میشود بارها به کابل سفر کرده و با دکترعبدالله در بارۀ اعادۀ حقوق و حیثیت مردم صحبت کرده است و در نهایت تعهد عبدالله را برای تطبیق توافقنامۀ سیاسی که بیشتر از هر مرجع دیگر برای ریاست اجرایی مهم بود گرفت، اما عبدالله هیچ وقت به آن عمل نکرد.
طرفداران عبدالله او را سیاستمداری متخصص و درونگرا و آگاهِ امور وضعیت تعریف میکنند؛ اما حقیقت این است که عبدالله فاقد راهبرد، سیاست و برنامهیی برای حاکمیت و سیاستِ کدریست. در طول دو سال، تمام مقرریهای مقامهای عالی که از طرف دکتر عبدالله صورت گرفت، خارج از دایرۀ جریان استراتیژیک تیم حامیاش بود که نارضایتی را بیشتر از پیش افزایش داد. توقع میشد که عبدالله به عنوان چتری سیاسی، فراگیر عمل کند، اما برعکس محصور در یک حلقۀ کوچک عمل کرد. تمام این موضوعات سبب شد آقای نور با حفظ احترام به جایگاه ریاست اجرایی خودش وارد مذاکرات مستقیم با ارگ شود و سهم مردماش را به صورت بنیادی در حکومت تأمین کند. مسألۀ مهمی که در مذاکرات به نظر میرسد، این است که عطامحمد نور بر خلاف قاعدۀ مذاکرات سیاسی در افغانستان، از آدرس یک شخص و یک ولایت وارد مذاکره نشده است؛ او به عنوان نمایندۀ ارشد و تصمیمگیرندۀ جمعیت که یک حزب بزرگ سیاسی و فراگیر بوده و در سیاست افغانستان نقش تعیینکنندهیی دارد با ارگ وارد مذاکره شده است.
عطامحمد نور در چهارچوب تطبیق توافقنامۀ سیاسی برای تعیین نقش جمعیت در تصمیمگیریهای سرنوشتساز حکومت وحدت ملی و تقرر مأموران عالیرتبه به گونۀ برابر با ارگ وارد مذاکره شده تا سهم و نقش مردماش را در حاکمیت تثبیت کند و این روند را از معاملههای شخصی نجات دهد.
تحلیل و نوشتههایی که در بارۀ مذاکرات بین عطامحمد نور، رییس اجرایی جمعیت و ارگ جریان دارد، اکثراً معیوب و ناقص اند؛ زیرا بر بنیاد معلومات معیوب و ناقص نوشته میشوند. عطامحمد نور در یک آزمون بزرگِ تاریخی قرار دارد و به گفتۀ خودش «نمیخواهم معاملهگر باشم، میخواهم شکوه و جلال مردمم را دوباره احیا کنم.» آقای نور تا حال در میدان سیاست هرگز با سرنوشت مردماش معامله نکرده و با دورنما و روش سیاسییی که دارد، بیشتر به حیث یک سیاستمدار واقعگرا مشهور است و بیشتر از هر شخص دیگری در این بحبوحه قابل اعتماد.
در همین زمینه