در سال 2015 میلادی دستاوردهای اخترشناسی و کیهانشناسی قابل تحسین بود. مأموریتهای فضایی ناسا و ایسا ـ آژانس فضایی اروپا ـ سال 2015 را به سالی استثنایی برای اخترشناسی تبدیل کرد و همۀ این دستاوردها به برکت مأموریتهایی بوده که دهها سال پیش برنامهریزی شده بودند. از زمان آخرین مأموریت انسان ـ پرتاب آپولو هفده به سوی ماه – در سال 1972 و رقابتهای فضایی آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد، خبرهای فضایی قادر نبوده تا به این سطح، چشم و گوش جهانیان را پر کند.
در این نوشته چند مأموریت فضایی انجام شده در سال 2015 بررسی شده اس
پرواز سفینۀ فضایی افقهای نوین از کنار پلوتو
برای من و بدون شک برای همۀ انسانها، بزرگترین دستاورد فضایی در سال 2015 کشف دنیای اسرارآمیز پلوتو توسط سفینه فضایی افقهای نوین ناسا بود. این دنیای یخی از زمان کشفاش در سال 1930 برای ما ناشناخته بود و حتا بعد از پرتاب تلسکوپ فضایی هابل در دهۀ 1990 نیز بهترین تصویری که از پلوتو داشتیم، فقط چهار پیکسل ـ چهار نقطه ـ رنگی بود که آن هم به ندرت قابل تشخیص مینمود. طول یک سال پلوتو به دور خورشید 248 سال زمین است و در نزدیکترین حالت 4.5 میلیارد کیلومتر و در دورترین حالت 7.4 میلیارد کیلومتر از خورشید فاصله دارد. سفینۀ فضایی افقهای نوین سفر خود به سمت پلوتو را در سال 2006 درست در زمانی آغاز کرد که اتحادیۀ بینالمللی نجوم – نهاد بینالمللی تصمیم گیرینده دربارۀ موضوعات فضایی – پلوتو را از فهرست سیارات منظومۀ شمسی حذف و جزو سیارات کوتوله – قدو – قرار داد. از آن زمان به بعد منظومۀ شمسی ما 8 سیاره دارد و پلوتو با آن که ساختار یک سیاره را دارد، اما به علت نداشتن ویژهگیهای یک سیاره، دیگر به عنوان سیاره شناخته نمیشود؛ بلکه جزو ساکنین کمربند کویپر در مرزهای بیرونی منظومۀ شمسی است. با اینکه پلوتو دیگر سیاره نیست، اما پنج قمر به دور خود دارد و بزرگترین آن کارون است که تقریباً هموزن خودش میباشد. سفینۀ فضایی افقهای نوین بعد از 9 سال و اندی و با طی کردن 4.5 میلیارد کیلومتر، به تاریخ 14 جولای از ارتفاع 12500 کیلومتری پلوتو گذشت و تصاویر بسیار جالبی را از این دنیای ناشناخته برای ما فرستاد. کشف پلوتو همانند سفر کریستوف کولمب به دنیای ناشناخته آمریکا در قرن 15 بود.
آب در سطح مریخ
کشف ردپای آب مایع در سطح مرده و سرد مریخ، بار دیگر همه را – دستکم در زمین – هیجانزده ساخت. زیرا بعد از سالها کاوش توسط مریخنوردها و تصویربرداریهای تازۀ فضایی، مشخص شد که زمانی مریخ به راستی دنیایی مرطوب و مناسب برای حیات بوده است. کشف آب در سطح سایر سیارات و اقمار منظومۀ شمسی هنوز هم برای ما انسانها بسیار اهمیت دارد، زیرا آب تنها محلول لازم برای شکلگیری حیات – البته حیاتی که ما در زمین میشناسیم – است. اما به علت این که مریخ یک سیارۀ کوچک – تقریباً نصف زمین – است، خورشید اتموسفیر این دنیای سرخ را به فضا پف کرده و در نهایت آن را به یک سیارۀ برهنه در برابر تابشهای کشندۀ خود مبدل ساخته است. به زبان سادهتر جاذبۀ ضعیف مریخ نتوانسته در برابر بادهای خورشیدی از اتموسفیر خود دفاع کند و با نابودی اتموسفیر، مریخ که زمانی سرشار از آب بود، حال به یک دنیای سرد و مرده تبدیل شده است. البته مریخ هنوز هم اتموسفیر بسیار نازکی – 100 برابر نازکتر از اتموسفیر زمین – دارد. نبود اتموسفیر زندهگی بشر در مریخ را در آینده با مشکلات زیادی مواجه خواهد ساخت. اما به احتمال زیاد هنوز مقدار کافی آب زیر سطح مریخ، از چشم ما پنهان شده و این گنجینۀ بزرگ میتواند زمانی گرهگشای مشکلات مهاجرین زمینی به سیارۀ سرخ باشد. مهاجر زمینی در آینده مجبور میشود، بار زیای ـ منابع لازم برای حیات – را از زمین با خود ببرد.
بیداری فیله از خواب زمستانی
هرچند ملاقات افقهای نوین با پلوتو و کشف ردپای آب در سطح مریخ کار ناسا بود، ولی آژانس فضایی اروپا ـ ایسا ـ توانست برای اولینبار یک سفینۀ روبوتیک را بر سطح یک دنبالهدار سالم فرود آورد. این کار ایسا در ذات خود بینظیر بود، زیرا تا این زمان بشر نتوانسته بود این قدر به یک دنبالهدار نزدیک شود، چه رسد که حتا یک روبوت را بر سطح آن فرود آورد. ایسا در سال 2004 یک سفینۀ فضایی به نام روزتتا را با یک روبوت کوچک به اندازۀ یک ماشین لباسشویی به نام فیله به سمت دنبالهدار چیریوموف – گراسیمینکو فرستاد. روزتتا بعد از 10 سال سفر بالاخره در سال 2014 به نزدیکی دنبالهدار مورد نظر رسید و سفینۀ روبوتیک فیله را از آغوش خود رها کرد تا بر سطح دنبالهدار بنشیند. هرچند در نخست به علت یخ بسیار سفت و محکم، فیله نتوانست به راحتی در نقطۀ مورد نظر در سطح دنبالهدار فرود آید، اما بالاخره موفق شد تا بنشیند؛ ولی در محلی که نور خورشید به آن جا مستقیماً نمیتابید. این گونه بود که بعد از مدت کوتاهی ارتباط فیله با روزتتا قطع شد. مسؤولان ایسا با ناامیدی تصور میکردند که تمامی تلاش ده سالهشان برباد رفت و دیگر نمیتوانند از فیله استفاده کنند. اما پیش از قطع کامل ارتباط، فیله توانست خود را به حالت خواب زمستانی ـ هایبرنیشن – قرار دهد تا شارژ باقی مانده اش ازبین نرود. سفینه فضایی روزتتا همانند یک مادر نگران، دنبالۀ دنبالهدار را رها نکرد تا این که در سال 2015، بعد از تابش اولین پرتوهای خورشید بر فیله، این روبوت کوچک از خواب زمستانی بیدار شد و همۀ زمینیها را شاد و خرسند ساخت. حالا فیله طبق مأموریتی که دارد سعی میکند دلیل شکلگیری دنباله یا دم را از یک جسم سنگی – یخی دریابد و در زیر سطح این سنگ نیز به دنبال مواد ارگانیک بگردد. کشف مواد ارگانیک برای درک ما از حیات بسیار مهم است؛ زیرا منادی یا مواد اولیۀ خیلی از آمونیا اسیدها است و در موجودات زندۀ زمین نیز وجود دارد. اگر این کشف درست باشد، میتوان گفت اجرام آسمانی مانند دنبالهدارها در میلیاردها سال قبل، بذر اولیۀ حیات را با خود به سیارۀ زمین آورده اند.
کشف دنیاهای جدید توسط کپلر
کشف سیارات جدید توسط تلسکوپ فضایی کپلر در سال 2015 بار دیگر نشان داد که امکان حیات به دور دیگر ستارهها به مراتب بیشتر از آن است که تصور میکنیم. تلسکوپ فضایی کپلر با این که یکی از دستگاههای تنظیم کنندۀ حرکت درونیاش – Gyroscope Stabilizers ـ از کار افتاده بود، توانست بیش از 1030 سیارۀ جدید را به دور دیگر ستارهها کشف کند. مهمترین دستاورد کپلر در سال 2015 کشف سیارۀ 452 ب بود. این سیاره که اندکی بزرگتر از زمین است به دور یک ستارۀ خورشیدمانند، در فاصلۀ 1400 سال نوری دور از ما موقعیت دارد. شباهت بیش از حد این سیاره به زمین باعث شد تا لقب زمین 2 یا پسرکاکای زمین را به او بدهیم. شاید در سالهای بعد به ویژه بعد از پرتاب تلسکوپ فضایی جیمزویب در سال 2018 به فضا و ساخت آرایههای بزرگ رادیویی، بفهمیم که آیا این سیارۀ زمینمانند توانسته در طی 6 میلیارد سال، مانند زمین ما گهوارۀ مناسبی برای حیات باشد یا خیر؟ آیا در سطح این سیاره موجودات هوشمندی مانند انسان وجود دارند؟ آیا موجودات هوشمند این سیاره به مرحلۀ پیشرفت فناوری ارتباطی ما رسیده اند؟ اگر همۀ این پاسخها مثبت باشد. در آن صورت شکی نیست که ساکنین این سیاره نیز همانند هر موجود هوشمند دیگر، برای یافتن پاسخ اسرار حیات و کاوش در این جهان بیکران سفینههای بزرگی ساخته و به کمک تلسکوپهای قویشان همانند ما به جستوجوی سیارات زمینمانند مشغولند. کی میداند شاید سالها پیش از شکلگیری سیارهیی به نام زمین خبر دارند و شاید هنوز نمیدانند که موجوداتی به نام انسان در کنار پیشرفتهای علمیشان چه بدبختیهایی را در زمین آفریده اند. زیرا تکامل فناوری انسان سالهاست با سرعت لجام گسیخته تکامل شعوری انسان را پشت سر گذاشته است. انسان امروزی برای رسیدن به هدف خود همانند یک انسان غارنشین فکر میکند و حتماً راهی را برای توجیه رفتار وحشیانۀ خود مییابد.