چند روز پیش، فیلم «گرگ و میش» ساختۀ شهربانو سادات کارگردان افغانستانی، برندۀ جایزۀ یکی از بخشهای جانبی جشنوارۀ معتبر فیلم کن شد. ما هنوز فیلم را ندیدهایم، اما آنها که دیدهاند میگویند که داستان آن بر اساس خاطرات هفت سال زندهگی کارگردان فیلم در بامیان ساخته شده است. به نوشتۀ بیبیسی فارسی، خانم سادات در سال 2001 همراه با خانوادهاش از ایران به افغانستان بازگشته و فیلماش روایت زندهگی مردم در روستایی دورافتاده در بامیان را به تصویر میکشد. گرگ و میش نخستین فیلم بلند این فیلمساز 26 ساله است؛ فیلمی که در تاجیکستان فیلمبرداری شده است.
این نخستینباری نیست که خبر موفقیت یک کارگردان افغانستان در جشنوارههای جهانی در رسانهها منتشر میشود. برای مثال، بیشتر فیلمهای صدیق برمک نیز روی پردۀ نقرهیی سینماهای جهان خوش درخشیده بود. تعداد جوایز بینالمللییی که آقای برمک از جشنوارههای مختلف دریافت کرده، به اندازهییست که امروز بتوان از او به عنوان یک کارگردان جهانی نام برد. از جملۀ این جوایز میتوان به طور خاص به دو جایزۀ بسیار معتبر دوربین طلایی جشنوارۀ کن (2003) و گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی (2004) اشاره کرد.
بنابراین دریافت جایزۀ یکی از بخشهای جانبی جشنوارۀ فیلم کن، گرچه خبر بسیار مسرتبخشی است، اما چندان تازهگی ندارد. به نظر میرسد فیلمسازان افغانستان راه خود را در هنر هفتم پیدا کردهاند و رفتهرفته جایگاهی ویژه در سینمای جهان به خود اختصاص خواهند داد. جایزهیی را هم که خانم سادات دریافت کرده، نوید روزهایی بهتر و درخشانتر را به سینمای افغانستان میدهد. این جایزه نشان میدهد موفقیتهایی که بیشتر نصیب سینماگرانی همچون آقای برمک شده بود، چندان به بخت و اقبال شخصی مربوط نمیشده و از گنج پنهانی حکایت داشته که در ذهن و زبان فیلمسازان جوان افغانستان وجود دارد. کافی است تا سایۀ شوم جنگ و قومیتگرایی و تعصبات بیهوده و مشکلات اقتصادی کنار برود تا این فیلمسازان موج تازهیی را در سینمای جهان به وجود آورند.
تردیدی نیست که اگر این فیلمسازان فضای کافی در اختیار داشته باشند، میتوانند موفقیتی را که سینمای کشورهای همسایه چون ایران طی دو دهۀ اخیر در عرصۀ بینالمللی داشته، این بار به نام خود رقم بزنند و سینمای افغانستان را به عنوان یکی از سینماهای نوظهور و خلاق به جهانیان معرفی کنند.
اما جایزهیی که خانم سادات از جشنوارۀ کن نصیب شد، از منظری دیگر نیز مهم جلوه میکند. امسال جشنوارۀ کن به شدت تحت تأثیر حضور اعتراضی سینماگران زن بود. نعیمه دوستدار در گزارشی در این باره که در رادیو زمانه منتشر شد، نوشت: «مطالعۀ حضور برابر زنان در صنعت سینما هنوز راه زیادی تا محققشدن دارد. اغلب زنان حاضر در جشنوارۀ کن امسال ابراز امیدواری کردهاند که زنان سرانجام از مقابل دوربین به پشت دوربین بروند… زنان فعال در عرصۀ سینما میگویند که چهره و جذابیت جنسی حرف اول را در راه ورود زنان به صنعت سینما میزند و فیلمنامههایی که زنان نوشتهاند، اغلب به مرحلۀ تولید نمیرسد«.
با این اوصاف میتوان گفت، حضور خانم سادات پشت دوربین به عنوان کارگردان و درخشش فیلماش در بخش جانبی جشنوارۀ کن، نویدبخش سینمایی برابر و عادلانه برای زنان در افغانستان است. زنان افغانستان گرچه در زندهگی روزمرۀ خود با نابرابریها و بیعدالتیهای فراوانی دستوپنجه نرم میکنند و اغلب در استیفای حقوق خود راه به جایی نمیبرند، اما میتوانند امیدوار باشند که سینما حق آنها را میگیرد و داد آنها را میستاند. فرشتۀ عدالت اگر در دنیای واقعی به داد آنها نمیرسد، در دنیای سینما پشت آنها ایستاده است.