دو روز پیش سه انفجار پیهم در برابر مکتب سیدالشهداء در غرب پایتخت رخ داد. براساس آخرین آمار، در این انفجارها بیش از ۶۰ تن کشته و حدود ۱۵۰ تن زخمی شدهاند.
در میان قربانیان این رویداد مؤذن پنجاهسالهیی نیز قرار دارد که احتمال میرود بزرگسالترین قربانی این رویداد باشد. این مؤذن عوض ابراهیمی نام داشت.
نقیمه، همسر عوض ابراهیمی میگوید که همسرش هنگام برگشت از بازار هدف این انفجار قرار گرفته است. به گفتۀ او، چرۀ انفجار درست کمر و ستون فقرات او را نشانه گرفته بود.
نقیمه میگوید: «بالای درس فرزندان خود خیلی کوشش میکرد؛ به اندازهیی که به خود رسیدهگی نمیکرد و توجهش به سوی درس فرزندانش بود. یکی از پسرهایم صنف دوازه را تمام کرده است و دخترهایم هم صنف ۹ و دیگری صنف ۱۲ است. فرزندهایم همه باسواد اند، شوهرم خودش نان خشک میخورد؛ اما فرزندانش را برای درسخواندن میفرستاد.»
هرچند خانوادۀ عوض ابراهیمی فقیر است؛ اما فرزندانش که اکنون با تلاشهای پدر دارای تحصیلات عالیاند، میگویند که پدرشان آنان را با سختیهای فراوان به مکتب فرستاده بود.
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
اسکندر، پسر بزرگ عوض ابراهیمی که در مکتب سیدالشهداء آموزگار است، هدف انفجارها و حملههای تروریستی را نخبهکشی عنوان میکند. او میگوید که دشمنان دانایی در پی ایجاد فضای رعب و وحشت در نهادهای آموزشیاند تا از این طریق مردم را از رفتن به مکتب منع کنند؛ اما آنان به هدفشان نمیرسند.
- گزارشی از گورستان امید
- معترضان بامیانی: نسلکشی را متوقف کنید
- عاقله یا عاطفه؛ جسد از کیست؟
- پرستوها همه رفتند، کبوترها همه رفتند؛ باز تقبیح، باز محکومیت!
اسکندر میگوید: «این انسانها در اصبل نخبهکشی میکنند. در حقیقت افرادی را میکشند که نمیخواهند کشور به ترقی برسد و از نگاه فکری به سطح بلندی قرار داشته باشند.»
بینظیر، عروس عوض ابراهیمی میگوید که با گذشت دو روز از مرگ او، نواسههایش از او دربارۀ نیامدن پدربزرگشان سؤال میکنند. به گفتۀ او، محبور شده برای دخترانش بگوید که پدربزرگشان ایران رفته است و معلوم نیست چه زمانی برمیگردد.
سلاموطندار فارسی را در توییتر دنبال کنید
او میگوید: «مرد خوبی بود. دو شب است که دخترهایم پرسان میکنند بابۀ ما کجاست؛ چون او خادم مسجد بود، ده هزار قرضه میداد. همانروزی که شهید شده بود، بانک رفته بود تا قرضۀ بانک را پرداخت کند. در راه برگشت، قرضۀ تحویلی بانک در جیبش پر از خون بود.»
باشندهگان محلی که آقای ابراهیمی در یکی از مسجدهای آن صبح، چاشت و شام اذان میداد، میگویند که دو روز است محلشان در خاموشی فرو رفته و کسی نیست تا بهجای آقای ابراهیمی این مسئولیت را بپذیرد.